دلبران دل می برند
اما تو جانم میبری….
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
دلبران دل می برند
اما تو جانم میبری….
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خلاصه رمان سر گشته : شیدا، برای ساختن زندگی که تلخی های آن کمتر به دلش نیش بزند، هفت سال می جنگد و تلاش می کند و درست زمانی که ناامیدی در دلش ریشه می دواند، یک تصادف، در عین تاریکی، دریچه ای برای تابیدن نور به زندگی اش میشود به این رمان امتیاز بدهید
خلاصه رمان: من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که
خلاصه رمان : جلد دوم ( جلد اول یکبار نگاهم کن) نقش ماکان تو این داستان پر رنگ تر باشه و یه جورایی ارشیا و ترنج کم کم می رن تو حاشیه و ماکان و چند شخصیت جدید وارد ماجرا می شن که کلی میشه گفت یجور عشق ماکان رو نشون میده! به این رمان
خلاصه رمان : رمانی از جنس یک خونه در قدیمیترین و سنتیترین و تاریخیترین محلههای تهران، خونهای با اعضای یک رنگ و با صفا که میتونستی لبخند را رو لب باغبون آنها تا عروسشان ببینی، خونهای که چندین کارگردان و تهیهکننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن، خونهای با چندین درخت گیلاس با تخت زیرش که همه
خلاصه رمان : مادر محیا، بعد از مرگ همسرش بخاطر وصیت او با برادرشوهرش ازدواج می کند؛ برادرشوهری که همسر و سه پسر بزرگتر از محیا دارد. همسرش طاقت نمی آورد و از او جدا می شود و به خارج میرود ولی پسرعموها همه جوره حامی محیا و مادرش هستند. بعد از اینکه عموی محیا فوت کرد،
خلاصه رمان : به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست سالهاش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با آنچه در هتل به عنوان خدمات به مسافران خارجی عرضه
فاطی چرا چت روم نمیزنی؟😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
زدم 😢
بچه ها کی خونش تو شیرازه مهمون نمیخواد 😂😂😌
مهمون حبیب خداست ولی تو مزاحمی ن مراحم 😂
اونی ک گفته بود ساعت ده حاضری بزنید نمره ریاضی میده
حاضــــــــــــــــــــــــــــر
جان مادرت بیا بده من نمره ریاضیم ۱۹ شده ۱۷ داده کثافت
نکه خر خونم اینم با هزار تقلب برگه جواب ها کش رفتم تا تونستم بگیرم حالا ۲ نمره نداده چ کارها ک نکردم 🤣
مثل این اسکلا از پله شیشم خودمو انداختم پایین فقد دستم درد گرفت
پ چی من جرعت این کارا داشتم معلممون و مینداختم ن خودمو 🤣
امیرعلی
امیرعلی
38 دقیقه قبل
اون امیرعلی توی کامنتا زیر رمان دلارای من نیستم
فقط محض اطلاع گفتم که اشتب نشه
پاسخ
قشنگگگگ معلوم بود تو نیستی
از اولش من فهمیدم
میدونی چرا؟
چون یه پسر واس یه رمان انقدر حرص و جوش نمیخوره 😂💔
یکی بره چت روم بزنه اگه فاطی نیس ازاده تو بزن
بیشعور خاهر سکینه جواب نمیده😐😂🔪🔪🔪🔪👡👡👠👠
1k🤩🤩🤩🥳🥳🥳🥳
ی تنه داری چت روم و میبری بالا ها نکن شلوغ کاری نکن ب خدا خسته شدم رفتم پایین جواب بدم گناه دالم خو 🥺🤣
اصلا ام گناه ندارم ولش 🫠😂
🤣🤣🤣🤣🤣🤣خودمم مخالفم ولی دیدم یکم دیگه مونده 😪🤣
خسته نباشی دلاور خداقوت پهلوان
مرسیییییی
🌻🌻🌻
🤕🤕🤕🤕
🤩🤩🤩🤩
برادر حسن چند سالته؟
ای وای حسن روت نظر داره بدبخت شدی
😪😪😪
😐😐😐😐
🙂🙂🙂
حالا دووو
حالا یک
بیاین پرش کنییممممممم🤣🤣
❤️❤️❤️❤️
❣️❣️❣️❣️
💜💜💜💜