رمان تاوان پارت 47 - رمان دونی

 

 

 

تا حالا اینجوری ندیده بودمش

 

_حالا صبر کن ببین چه بلایی سرش میارم…..وکیل داری؟؟

 

_وکیل برای چی؟

 

_باید ازش شکایت کنی تا قرون آخر حقتو بگیری…….

 

 

دستشو کشید رو سرش

 

_تُف به اون بی غیرت…..تو رو آواره ی زندان کرده هان؟؟ح…..

 

چند تا فحش آبدار دیگه داد

 

_وکیل……ندارم

 

_عیبی نداره پیدا میکنم برات……نچ نچ نچ…..بی شرف چیا پشت سر تو و شوهرت میگفت و خودشو میزد به موش مردگی…..

 

انگار هر چی یادش می افتاد بیشتر داغ میکرد

که یه دفعه وایساد و اخماش بیشتر رفت توهم

 

_ببینم اصلا شوهرت کجا بود که تو زندان بودی؟

 

شوهرم؟؟ باهاش همدست بود

به همین راحتی

 

ولی آخه بگم اینم باور نمیکنه؟

 

اینم مهم نیست

خوبه الان حداقل میتونم برم سراغش

 

ازش که نگاه گرفتم و سرمو یه ذره خم کردم فهمید دوست ندارم جوابشو بدم

 

گوشی رو گرفت سمتم و تکونش داد

 

 

 

 

 

#تاوان

#پارت۲۱۰

 

 

_شمارتو بزن……ساکتم جمع کن برای چند روز…..

 

_چند روز؟؟

 

_آره دیگه نکنه میخوای نرفته برگردی حقتم بذاری دست اون دزد لاشی

 

از دوست خوردن سخته ولی اگه از اونی که همه ی باورت بهشه بخوری دیوونه میشی

مثل الان سیاوش که عین مرغ سرکنده س

 

تا اومدم دستمو دراز کنم گوشیشو یه نفر دیگه کشید

 

سرمو که چرخوندم

 

این اینجا چیکار میکنه؟

 

میعاد&

 

گوشی رواز دستش کشیدم و شماره ی خودمو توش سیو کردم

 

کور که نبودم….. میدیدم نگاهاشو

عوضی از همون وقتی که عقدش کردم چشمش دنبالش بود

 

الانم اگه نمیزنم دندوناشو خورد کنم به خاطره خزعبلاتش برای پیدا کردن اون فربد ح……..

 

گوشی و پسش دادم

و با لحن مطمئنی گفتم

 

_خب داشتی میگفتی آقا پسر….شوهرش چی؟؟؟

 

هنوز چشمش به من

 

ولی من مثلا حواسم به پسره س و بهش بی توجه

 

 

 

#تاوان

#پارت۲۱۱

 

 

از صبح جلوی در خونه ش داشتم کشیک میکشیدم تنها باز راه نیوفته دنبال اون بی غیرت

 

الانم پشت دیوار سر کوچه داشتم حرفاشونو گوش میدادم

 

اینم لنگه ی اون لندهور وگرنه چرا باید بپرسه طلاق گرفته یا نه؟؟کجای زندگیشه مگه

 

شماره هم که از قصد داشت ازش میگرفت

اینم که ساده

 

البته به من ربطی نداشت ولی خب اونقدر آدم هستم که نخوام اتفاق بدی براش بیوفته…….همین

 

گوشی رو با اخم ازم گرفت و به دختره نگاه کرد

 

_نمیدونستم با هم اومدین؟

 

_دونستن یا ندونستنش برای تو فرق داره؟

 

تا نگاه مرددم رفت سمتش اونم سرشو برگردوند و به پسره نگاه کرد و زود سوال پرسید که مثلا دعوا نشه

 

_ص…..صبح کی میریم؟

 

_ببینم بلیط چه ساعتیه……

 

یه چپ بهم نگاه کرد و بعد به اون

 

اگه جاش بود چشماشو کبود میکردم که جرات نکنه منو اینطور نگاه کنه ولی الان نه

 

_برای ایشونم بگیرم؟

 

حرو………نه پس برای دوتاتون

 

_معلومه…..فکر کردی منم مثل اون داداش مفت خورش بی غیرتم که زنمو تنها ول کنم؟

 

چی دارم میگم من؟؟

چه غلطی دارم میکنم برای اینکه جلوی شیرین بازیاش کم نیارم…..

 

اوهوم آرومی گفت……ولی اخماش باز شد

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 149

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم

    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد سوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیم تاج pdf از مونسا ه

  خلاصه رمان :       غنچه سیاوشی،دختر آروم و دلربایی که متهم به قتل جانا ، خواهرزاده‌ی جهان جواهری تاجر بزرگ تهران و مردی پرصلابت می‌شه، حکم غنچه اعدامه و اما جهان، تنها کس جانا… رضایت می‌ده، فقط به نیت اینکه خودش ذره ذره نفس غنچه‌رو بِبُره! به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قمار جوکر
دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لمس تنهایی ماه به صورت pdf کامل از منا امین سرشت

      خلاصه رمان :   همیشه آدم‌ها رو با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همه‌ی چهره‌هایی که می‌بینیم، آدم‌هایی هستن که نمی‌شه فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان داره. گاهی باید دستشون رو گرفت، روحشون رو لمس کرد و به تنهایی‌هاشون نفوذ کرد تا بشه اون پوسته‌ی سفت و سخت رو شکوند. این قصه،

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بی نام
بی نام
3 روز قبل

پارت گذاریت خیلی بد شده

سیده فريبا خالقی
سیده فريبا خالقی
4 روز قبل

ای بابا میعاد با خودت چند چندی؟

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x