رمان حورا پارت 149 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

مدتی گذشت، دقیق چقدر بود را نمیدانم، اما شاید ده دقیقه!

با صدای قدم‌هایی که نزدیک میشد سر به عقب چرخاندم، با دیدن قباد بدنم یخ بود، یخ‌تر شد!

شوکه راست ایستادم و نگاه از او گرفتم، سرش پایین بود و ظاهرا نگاهم را ندیده بود.

 

_ بیا تو، سرده…

 

دستوری گفته بود، اما سعی کردم اهمیت ندهم:

_ نه زیاد، خوبم…

 

_ گفتم بیا تو، کیمیا منتظر توعه!

 

اخم کردم:

_ جای زنی که از زندگی زناشوییش خوشبختی ندیده اونجا نیست، کیمیا درک میکنه!

 

_ خوشبختی ندیدی یا زدی خرابش کردی؟

 

عصبی غریدم:

_ نمیخوام تو روزی که برای کیمیا مهمه بحث کنم، قباد! پس بی زحمت ادامه نده!

 

نزدیکتر شدنش را حس کردم، بیشتر رو گرفتم و به حوض خیره شدم:

_ من رفتم خواستگاری لاله؟ من رفتم دست لاله رو گرفتم اوردم گذاشتم جلوت؟ اره؟

 

عصبی خندیدم:

_ نکه تو هم خیلی ناراضی بودی، همون شب اول خوب مزه‌ش کردی که دیگه نگات به من نیوفتاد!

 

_ چیه از چی بدت میاد؟ فکر کردی بری خواستگاری بیاریش، بچه میخواستی دیگه، لک‌لک که نمیاره، با مراحلش آشنایی!

 

زیرلبی از حرص غریدم:

_ بله سه سال آشنا بودم باهاش، جالبه که لاله همون شب اول تخمش سبز شد!

 

بازویم که اسیر دستش شد و بدنم را عقب کشید وحشت زده هینی کشیدم و برای نیوفتادنم از لبه‌ی حوض، دستم را به زمین گرفتم:

 

_ چیکار میکنی روانی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 284

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مخمصه باران

    خلاصه رمان:     داستان زندگی باران دختری 18 ساله ای را روایت میکند که به دلیل بارداری اش از فردین و برای پاک کردن این بی آبرویی، قصد خودکشی دارد که توسط آیهان نجات پیدا میکند….. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکاگیر

    خلاصه رمان:         ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه‌اش رو جلب می‌کنه؛ طوری که وقتی اون‌و چند روز بعد کنار خیابون می‌بینه سوارش می‌کنه و استارت آشناییش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی قرارم کن

    خلاصه رمان:       #شایان یه وکیل و استاد دانشگاهه و خیلی #جدی و #سختگیر #نبات یه دختر زبل و جسور که #حریف شایان خان برشی از متن: تمام وجودش چشم شد و خیابان شلوغ را از نظر گذراند … چطور می توانست یک جای پارک خالی پیدا کند … خیابان زیادی شلوغ بود . نگاهش روی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان فرار دردسر ساز
رمان فرار دردسر ساز

  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه ای پناه میاره که…   به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سعادت آباد

    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک میکنه و طی یکماه خبر ازدواجش به سوزان میرسه!و سوزان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
روا
روا
9 ماه قبل

کمه

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

چرا نویسنده با خواننده های این رمان اینجوری میکنه دو خط میده بعنوان یه پارت

Esfp99
Esfp99
9 ماه قبل

چقدر نویسنده کشش میدی خیلی چرت شده دیگه

لک لک رمان حورا
لک لک رمان حورا
9 ماه قبل

ببین نویسده چکار کرده ک با یه چس خط ذوق میکنیم/:
هعی روزگار…

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

کاش حورا همینجا بگه که مادرش وخالش چه نقشه هایی کشیده بودن تا مجبور بشه لاله رو بگیره کاش بگه نمیخواست عزت نفسش وغرورش خورد بشه وعین یه آشغال دور انداخته بشه واسه همین خودش رفت ولاله رو گرفت

Prnya
Prnya
9 ماه قبل

چرا رمان به طرف پشیمون شدن قباد و نبودن بچه لاله از قباد پیش نمیره همش کیمیا همش بحث با قباد ولاله

هرا
هرا
پاسخ به  Prnya
9 ماه قبل

بدلیل همون کامنت اول

آوا
آوا
9 ماه قبل

منظور حورا چی بود شب اول تخمش سبز شد :/

هرا
هرا
پاسخ به  آوا
9 ماه قبل

از قبل تخمی بوده در واقع از شب اول سبز نشده .
تخم از قباد نبوده ، قبلا عملیات لک لک لاله با کس دیگری انجام شده است ، بچه برای قباد نیست ، طور دیگه ای هم میشه بهش نگاه کرد اما دوست ندارم داستان طولانی تر شده😂
واضح ترش کنم یا واضح شد؟؟؟

camellia
camellia
9 ماه قبل

به جان خودم من یکی خیلی اُسکُلم که این و می خونم.شک نکنید.😐آخه نمی دونم چی بگم.😥😔

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط camellia
هرا
هرا
پاسخ به  camellia
9 ماه قبل

به جان تو تنها نیستی منم اسکولم ، هممون اسکولیم ، اسکول نویسنده ی باشرف با وژژژژدان . از اون وژژژژدان های توی رمانهای آبکی که با دختره حرف میزنم عین کصخولا

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x