_ بیا بخور جون بگیری!

 

با پشد دست اشک‌هایم را پاک کرده لقمه را از دستش گرفتم:

 

_ من هیچی نمیدونم کیمیا…بخدا قبول نمیشم، بدبخت میشم، بعدش باید بشینم منتظر یه شوهر جدید باشم، از قباد بدتر…

 

خندید و رو به محمد که از صبح به حال و روزم میخندید گفت:

 

_ تو چرا هی اذیتش میکنی، جای این حرکتا بیا بهش دلداری بده!

 

با چشمان اشک‌آلودم خیره‌ی محمد شدم که شانه بالا انداخت:

 

_ به من چه، میخواست کنکور نده با این وضعش…دارم میگم بشین همین‌جا زندگیتو کن، همه چی اورگانیک، کار هم نمیکنی، خاله حلیمه هم که خدا رحمتش کنه دیگه نیستش که بگیم سربار کسی باشی…درس و دانشگاه میخوای چیکار؟

 

بالش کنار دستم را برداشتم و به سمتش پرت کردم:

_ خیلی بیشعوری…فقط به فکر خودتی که بشینی با بچه‌م بازی کنی اره؟ عقده‌ای بچه ندیده!

 

بلندتر خندید و کیمیا هم لقمه‌ای برای خود گرفت، روزهای اخر بارداری‌اش بود، همین هفته قرار بود زایمان کند:

 

_ بذار بچه من دنیا میاد هفته دیگه بیا براش دایی بازی دربیار، این حورا رو ول کن این روزا حساس شده!

 

کیمیا کمی زیادی بیخیال و خونسرد بود، من اگر نزدیک زایمانم بود که از ترس و نگرانی خوراک نداشتم:

 

_ نمیشه، اون بچه خودش یه دایی داره ندیده شده دشمن جونیم، همین بچه حورا رو میچسبم دایی بازی درمیارم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 187

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بچه پروهای شهر از کیانا بهمن زاده

    خلاصه رمان :       خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی توی این رمان خنده هست تعجب هست گریه زاری فکر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ
دانلود رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ به صورت pdf کامل از گلناز فرخ نیا

  خلاصه رمان غمزه های کشنده‌ی رنگ ها دقایقی قبل از مرگ : من سفید بودم، یک سفیدِ محضِ خالص که چشمم مانده بود به دنباله‌ی رنگین کمان… و فکر می‌کردم چه هیجانی دارد تجربه‌ی ناب رنگ‌های تند و زنده… اما تو سیاه قلم وجودت را چنان عمیق بر صفحه‌ی جانم حک‌ کردی، که دیگر جادوی هیچ رنگی در من

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Diyana
Diyana
3 ماه قبل

وای چقدچرت و پرت 😏

آخرین ویرایش 3 ماه قبل توسط Diyana
Mamanarya
Mamanarya
3 ماه قبل

پشد دست کجای دسته؟ 😂😂😂

نیوشاخاتوون*
نیوشاخاتوون*
3 ماه قبل

درود* من درحال حاضر به این دختره حق میدم قایم بشه
اما وقتی بچش به دنیا اومد چند وقت بعدش باید با یک دایه بذاره خودش تنها بره خودش نشونبده برای طلاق اقدامات لازم رو انجام بده خودش نجات بده بعد بره با بچش زندگی جدیدی رو شروع بکنه حالا میخواد کار بکنه یا درسش ادامه بده* و هیچوقت تاکید میکنم هیچوقت پشت سرش روهم نگاه نکنه خر بشه بخواد برگرده خونه شوهر سابقش قباد
بعدن میتونه با تکیه به خودش زندگی خییلی خوبی برای خودش و بچش بسازه حتی یک مرد خوب و با شخصیت پیداا بکنه که لیاقتش داشته باشه•••••

Mahsa
Mahsa
3 ماه قبل

Ali Bood

هانی
هانی
3 ماه قبل

این حاملگی گروهی چیه تازگیا مد شده ؟
یعنی تو خانواده همه حامله عروسای فامیل همه باهم حامله بلاگرای اینستا همه حامله یدونه رمان مونده بود 😂

آنا
آنا
پاسخ به  هانی
3 ماه قبل

دقیقا ، الان نه نفر تو خانواده ما همزمان حامله شدن . مثل اینکه رقابت دارن

شیما
شیما
پاسخ به  آنا
3 ماه قبل

😂 🤣

هانی
هانی
پاسخ به  آنا
3 ماه قبل

وای 👌😂

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x