رمان حورا پارت 275 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

از من مادر نگران‌تر بود، واقعا زیادی دخترم را دوست داشت:

 

_ دخترم زودتر به مامانش خبر میده، نیاز نیست گشنگی بکشه!

 

به یکباره روی ترمز زد و شوکه به جلو پرت شدم، دستم را سپر کرده با کمک داشبورد نگذاشتم اتفاقی بیوفتد:

 

_ چته چیکار میکنی؟ ترسوندیم!

 

با چشمان گشاد نگاهم کرد:

_ دختره؟

 

از لحن و صدایش به خنده افتادم، سری به تایید جنباندم:

 

_ اره، چرا هول میکنی، چه وضع رانندگیه؟

 

دوباره ماشین را به راه انداخت:

_ دهن سرویس، دختردار میشی…وای!

 

کمی خشکش زد، داشتم از واکنشش برداشت منفی میکردم که به یکباره خندید، ناباور و با چشمانی که برق میزد:

 

_ دختره اون نخود فرنگی؟

 

دوباره خندیدم، انگار ذوق داشت، چه حکمتی بود که اکثر مردها، دختر دوست بودند؟

با ذوق بیشتری رانندگی کرد، گاهی تند میرفت و گاهی ترمز میکرد و چند ثانیه خیره به شکمم نیشش باز میشد و چیزی میگفت.

 

مثلا همان بار اخر که جلوی خروجی شهر ایستاد و گفت:

 

_ موهاشو خودم میبافما…

 

گفته بودم به روستا برگردیم، نیاز بود برای پس فردا که کنکور داشتم، آماده شوم.

روحیه‌م با شوخی‌های محمد سر جایش برگشت، با اینکه هنوز استرسی را داشتم که میگفت این قومی که پیدا شده‌اند، به این راحتی‌ها ول نمیکنند.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 188

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شاپرک تنها

    خلاصه رمان:             روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. به هم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته برملا شه رازهایی که تاوانش را روشنا با تموم مظلومیت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خلسه

    خلاصه رمان:       “خلسه” روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را می‌بیند و …       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتشم بزن ( جلد سوم ) به صورت pdf کامل از طاهره مافی

  خلاصه رمان:   « جلد اول :: خردم کن »   من یه ساعت شنیام. هفده سال از سالهای زندگیام فرو ریخته و من رو تمام و کمال زیر خودش دفن کرده. احساس میکنم پاهام پر از شن و میخ شده است، و همانطور که زمان پایان جسمم سر میرسه، ذهنم مملو از دونه های بالتکلیفی، انتخاب های انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی

خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل تغییر می‌کنه. مدام آزار و اذیت می‌شه و مجبوره به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حنانه
حنانه
4 ماه قبل

صمیمیت حورا با این پسره حال‌بهم زن، غیر واقعی و دور از تصوره.
من حورا رو ی دختر معتقد و پایبند میدیدم، ولی از وقتی رفت روستا شخصیتش کلا عوض شد.درسته ک باید از اون حورای شل و ول و مظلوم اوایل رمان فاصله بگیره اما نه دیگ در این حد!
رمانت خیلی خواننده هایی ک داشت رو از دست داد و اینم بخاطر روندیِ ک داستانت در پیش گرفته.

به تو چه😐
به تو چه😐
پاسخ به  حنانه
4 ماه قبل

چه ربطی داره یک صمیمیت خیلی ساده هست
ربطی به معتقد بودن نداره. اره از نظر شماها یکی مثل قباد وقتی خیانت کرد رفت زن دوم گرفت صیغه کرد مشکلی نداشت چون مرده عیبی نداره حتما مشکل از زنه بوده چون حتما مرده میتونه چهارتا عقدی و پنجاه تا صیغه بگیره اما حورا چون مثل یک برادر مرده رو میبینه عیبه عاره
هزچم عیب و عار نیست یک رابطه ی عادی همین تفکرات امثال شماست که ما رو کرده جهان سومی
حورای بدبخت یک شوهر الدنگ داره که هیچ کمکی نمیکنه دیگه کسی رو هم نداره
نمیدونم واقعا دختری یا نه ای کاش هم نوع های ما خودشون پشت خودشون باشن حداقل اینجوری نمیشد شرایط

Baran
Baran
4 ماه قبل

وای خدا . حالا از دور کیک و ابمیوه رفت بیرون چسبید به جنسیت بچه حالا پارت های دیگه هم رو این محتوا پیش میره.. محمد هر چند دقیقه به شکمم خیره میشدحتی می خواست روی ان را ببوسد و هر بار میگفت خودم پوشاکش را عوض میکنم و او را به دستشویی میبرم …حورا میخندیدو کیک ابمیوه هایی که در انبار محمد برایش ذخیره کرده بود را میخورد و خدا را به خاطر این تکیه گاه محکم شکر میکرد و دوست داشت با دخترش ابمیوه و کیک بخورد و همین هندوانه تا آبش روی لباسشان بریزد و هار هار بخندند لحظه این فکرش پیش حرف هایی که در بهزیستی شنید رفت کمی حق دارد این بچه پدر می خواهد اگر گفت پدرم کجاست چه بگویم چه جوابی دارم ؟؟ کنکور را بگو اگر خراب منم چه … و چرندیات دیگه

Mamanarya
Mamanarya
پاسخ به  Baran
4 ماه قبل

😂😂😂😂

Aramesh
Aramesh
پاسخ به  Baran
4 ماه قبل

جررر🤣🤣

sana
sana
پاسخ به  Baran
4 ماه قبل

وای دهنت سرویس عالی بود 🤣🤣🤣🤣👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻

Baran
Baran
4 ماه قبل

حالا از کیک و ابمیوه اومد بیرون رفت رو دور جنسیت بچه حالا چند تا پارت رو روی این بحث پیش میبره که .. محمد هر چند دقیقه به شکمم خیره میشدو روی ان را بوس میکرد و میگفت خودم پوشاکش را عوض میکنم و او را به حمام میبرم او نخود فرنگی دایی جانش است حورا میخندید و کیک و ابمیوه هایی که در انبار بود و محمدبرایش خریده بود را میخورد و خدا را به خاطر این تکیه گاه محکم شکر میکرد . آه چند روزدیگر کنکور است و من استرس فراوانی دارم اگر قبول نشوم چه اگر قباد بچه ام را بگیرد و نگذارد با خودم هم کیک و ابمیوه بخورد چه؟؟ یاد حرف هایی که داخل بهزیستی شنیده می افتم کمی حق دارد این بچه پدر می خواهد من چه بکنم و….چرندیات دیگه

آخرین ویرایش 4 ماه قبل توسط sepideh izadi
دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x