رمان حورا پارت 308 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

تا به خودم بیایم رفته بود، فرار کرد…

نفس عمیقی کشیدم تا آتش تنم را خاموش کنم، دلم تنگ هم آغوشی بود اما خب، عقلم نهیب میزد، تصور اینکه اگر در آغوشش باشم و در ذهنم کس دیگری را با او تجسم کنم آزارم میداد.

 

رفتارها و حقارت‌های آن خانه روی همه‌ی خلقیاتم تاثیر داشت.

دست روی شکمم گذاشتم و لب زدم:

 

_ دخترکم…بابات برگشته…برگشته که بابا بشه، شاید من نخوامش، دوسش دارما…اما نمیخوامش، نمیتونم داشته باشمش، نمیتونم با کسی باشم که زنشو نخواست…حالا که برگشته، میتونم ببینم که پدر خوبی میشه…میبینم که از عهده‌ی بابا شدن برمیاد، خوش بحالت گلبرگ مامان…باباتو داری، مامانتو داری، کنارتیم…اما کاش هیچوقت نخوای که ما کنار هم باشیم!

 

 

ناهار خورده شد، برخلاف روزهای پیش، اینبار خودش سفره چید برای هردویمان، روی اپن قدیمی خاله حلیمه، برایم صندلی هم گذاشت اما خودش سر پا ماند، صندلی نبود، مهم هم نبود!

 

مشغول خوردن که شدم دیدم او هم مشغول شد، اینبار چیزی نگفتم، شاید تاثیر کاری بود که قبل از رفتنش کرد اما هنوز هم جایز نبود نزدیکم شود، همسرم است، محرمم!

 

اما عقل نهیب میزند، هشدار میدهد نزدیکی به این مرد، در اوج حماقتم شد دلیل بارداری!

کسی که سه سال برای بچه‌دار شدن با او تلاش کردم، آخر زمانی که خیانت کرد و با هوس و میل تنش نزدیکم شد، باردار شدم.

 

خاطره‌ی خوشی از آخرین هم‌خوابیمان نداشتم، و دلم نمیخواست دوباره تکرار شود.

 

_ چیزی نمیخوای؟

 

سر تکان دادم و قاشق دیگری به دهان بردم:

_ این محمد…زن و بچه نداره؟ قیافش بزرگ میزنه!

 

پوزخندی زدم، روزگار پیرش کرده بود وگرنه که سنی نداشت:

 

_ داشت، فوت شد!

 

_ خدا رحمتش کنه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 204

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی

    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش نمیره که یه روز به خودش میاد و میبینه گرفتار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلشوره

    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با او رقم زده، ماجرایی سراسر عشق و نفرت و حسرت،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی

  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره اما طی جریاناتی کیارش مجبور میشه که پانته آ رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی

  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید» به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قلب سوخته pdf از مریم پیروند

    خلاصه رمان :     کاوه پسر سرد و مغروری که توی حادثه‌ی آتیش سوزی، دختر عموش رو که چهارده‌سال از خودش کوچیکتره نجات میده، اما پوست بدنش توی اون حادثه می‌سوزه و همه معتقدن قلبش هم توی آتیش سوخته و به عاشقانه‌های صدفی که اونو از بچگی بزرگ کرده اعتنایی نمی‌کنه… چون یه حس پدرانه به صدف

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Baran
Baran
3 ماه قبل

🤨 🤨 🤨 🤨

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x