سر پایین انداخت و خندید، خنده‌ی بی صدایی که انگار داشت امیدوار میشد به خوب شدن اخلاق من، خبر نداشت برایش خواب دیده‌ام!

 

سری جنباند و با فاصله روبه‌رویم آن سمت اپن نشست، وحید و کیمیا هم روی فرش بودند، درحالی که نوبتی داشتند به بردیا و داریا شیر میدادند و غذا میخوردند.

 

حرف‌های کیمیا در سرم تکرار شد، اگر واقعا مادر خوبی نمیشدم چه؟

اگر وقت برای فرزندم نداشته باشم؟ سر کار و دانشگاه، فقط شب‌ها را در خانه باشم، باقی روز کودکم را کجا بگذارم؟ بچه‌ی چند ماهه کجا میتواند بماند؟

اصلا کجا میتوانم اعتماد کنم و تنهایش بگذارم؟

 

_ حورا غذاتو نمیخوری؟

 

از فکر بیرون پریدم و گیج و گنگ به قباد نگاه کردم، لبخندی زد و به غذایم اشاره کرد:

 

_ سرد شد!

 

افکارم باز هم به سمتم هجوم اوردند، اخم‌هایم در هم شد و به این فکر کردم که قباد توانایی این را دارد تا در نبود من از فرزندش مراقبت کند؟ مثلا وفتی سر کار میروم او را به قباد بسپارم و…

 

توقع زیادی بود، اینکه او سر کار نرود تا من بروم و مواظب فرزندم باشد، البته فرزند او هم هست، شاید در جبران خطاهایش اینگونه بتواند کاری کند اما خب…

 

نه، اگر دخترم بیشتر از من به او وابسته شود میتواند از هفت سالگی‌اش او را از من بگیرد، به راحتی و با رضایت دخترم که وابسته‌ی پدرش است.

 

با اینکه قباد خودش شرکت میرود و کار دارد، اما بعید نیست برای گرفتن دخترم حاضر شود او را به شرکت نزد خود ببرد تا در کنارش هم خود سرگرم کار شود، هم دخترم محیط شرکت را بلد بشود و بازی کند.

 

_ حورا…خوبی؟

 

دوباره از فکر بیرون امدم، اخم‌هایم غلظت یافت و سر بر غذا پایین گرفتم. خوب بود که هنوز گرسنه‌ام بود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 105

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد

  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری داریا دامون ( عفریت). غافل از اینکه تمامی این جریانات

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی

  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره اما طی جریاناتی کیارش مجبور میشه که پانته آ رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک

  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روح پادشاه به صورت pdf کامل از دل آرا فاضل

    خلاصه رمان :   زمان و تاریخ، مبهم و عجیب است. گاهی یک ساعتش یک ثانیه و گاهی همان یک ساعت یک عمر می‌گذرد!. شنیده‌اید که ارواح در زمان سفر می‌کنند؟ وقتی شخصی میمیرد جسم خود را از دست می‌دهد اما روح او در بدنی دیگر، و در زندگی و ذهنی جدید متولد میشود و شروع به زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نازنین
نازنین
7 ساعت قبل

خدایی چرته

نازنین
نازنین
11 ساعت قبل

آره واقعا خوبه که همیشه گرسنه ای خاک برسرت 😔بابا نویسنده جان اگر نمیتونی ادامه بدی زود ته داستان رو جمع کن مثلاً برو ده سال بعد والا ما راضی تریم تا اینجوری چرت وپرت تحویلمون بدی

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x