کامیار
نتونستم برای مراسم بله برون لیلی برم..
به زور لباس پوشیده و آماده شده بودم که برم، حتی ریش و سبیلمو که روزها بود نزده بودم و بلند شده بود هم زدم ولی هر کاری کردم نتونستم از خونه خارج بشم و پاهام جلو نرفتن..
آخرش با کلافگی کتمو درآوردم و پرت کردم گوشه ی اتاق و فحشی به خودم دادم..
به لیلی گفته بودم میام، ولی الان میدیدم که تحملشو ندارم.. مطمئن بودم که اگه توی اون جمع بشینم و بهرام نگاهی به لیلی بکنه و یا حرف محبت آمیزی بهش بزنه قاطی میکنم و همه چیزو بهم میزنم..
اعتباری به من و دل دیوونه م نبود.. پس نباید میرفتم و تا وقتی ازدواجش رسمی و قطعی نشده بود باید دور میموندم تا غلط اضافی نکنم و ازدواجشو به هم نزنم..
قرصهای خواب آور قوی تنها یاورم بودن تو این روزهای سخت و میتونستن جلومو بگیرن که نرم سراغ لیلی.. تا میدیدم دلم بیقرار شد و فکرایی اومد تو سرم که چرا دارم اجازه میدم که لیلی با بهرام ازدواج کنه، احساس خطر میکردم و سریع دو تا قرص با هم میخوردم که ناخوداگاه به زمینم بزنه و نتونم کاری بکنم..
شدیدا توفشار بودم و با خودم میجنگیدم..
از قرص ها چند بسته خریده بودم و مثل چشمم مواظبشون بودم که گم یا تموم نشن.. تنها علاجم قرصهای بیهوش کننده بود تا بیحس یه گوشه بیفتم و سرنوشت کارشو بکنه..
فردای شب بله برون، صبح جمعه بود و میدونستم که لیلی میره سر خاک باباش..
بدون استثنا هر جمعه صبح ساعت ۱۰ باهم میرفتیم و دلِ تنگ و بیقرارم اصرار میکرد که برم و حداقل از دور ببینمش..
وقتی رسیدم هنوز نیومده بود و کمی دورتر منتظر شدم تا بیاد..
بعد از نیم ساعت دیدم که سلانه سلانه داره میاد و انگار نا نداره قدم از قدم برداره..
چقدر دلم براش تنگ شده بود.. دختر ظریف و نازی که دنیای من بود و من مجبور بودم ازش دوری کنم داشت میومد و دلم پر میکشید که برم جلو و بغلش کنم و با خودم ببرمش خونه..
ولی اون دختر دیگه متعلق به من نبود و شایدم با کارهایی که کرده بودم ازم بدش میومد..
نشست کنار قبر پدرش و حرف زد.. اون حرف زد و من به خودم جرات دادم که یکم برم نزدیکتر تا بهتر ببینمش..
پشت درختی وایسادم که منو نبینه.. نمیخواستم تو دلش و تصمیمش برای ازدواج با بهرام تزلزل ایجاد بشه و بفهمه که هنوزم دیوانه وار عاشقشم و اومدم که یواشکی ببینمش..
اون با باباش حرف زد و من دل سیر نگاهش کردم.. یکم بعد دیدم که اشکاشو پاک میکنه ولی صدای گریه شو نمیشنیدم..
دختر مظلوم و دلشکسته ی من بدون صدا گریه میکرد و دل من خون میشد..
دیگه نتونستم تحمل کنم و خواستم برم جلو که ناگهان دیدم بهرام اومد پیشش!
اصلا توقع نداشتم با اون بیاد و شوکه شدم و کاملا خودمو پشت درخت قایم کردم..
لیلی سرشو بلند کرد و بهرامو نگاه کرد و صداشو شنیدم که بلند گفت تو اینجا چیکار میکنی..
پس با بهرام نیومده بود و اونم دنبالش راه افتاده بود..
نشنیدم بهرام چی بهش گفت ولی لیلی با عصبانیت گفت
_دیگه هیچوقت.. هیچوقت با من نیا اینجا.. اینجا تنها جاییه که برای خودم و دلم باقی مونده و میخوام همیشه تنهایی بیام
میدونستم چرا نمیخواد بهرام باهاش بیاد.. چون همیشه با من اومده بود سر خاک باباش و میدونستم خیلی دوست داشت باهم رفتنهامون رو..
دلم فشرده شد و سرمو بلند کردم به آسمون و گفتم خدایا عشق و محبت منو از دل این دختر دربیار و کمکش کن که منو فراموش کنه و غصه نخوره.. بجاش محبت بهرامو بزار توی دلش چون اونه که لیاقتشو داره و من فقط بهش صدمه میزنم..
دلم بقدری فشرده شد و حالم گرفته شد که دیگه نموندم و نگاه آخرو به لیلی کردم.. زیر لب زمزمه کردم
دوستت دارم.. تا لحظه ی مرگم
و پشتمو بهش کردم و ازش دور شدم..
لیلی
تا روز عقد فقط یکهفته مونده بود و میگفتن من و بهرام باید برای خرید حلقه و آینه شمعدون و آزمایش و این چیزا بریم و حال من بد میشد..
خبری از کامیار نبود و داشتم مطمئن میشدم که منو فراموش کرده..
دلم میشکست و تکه تکه میشد با این افکار ولی کاری هم از دستم برنمیومد..
روزی که مادر بهرام زنگ زد خونمون و به مادرم گفت که از من بپرسه که دوست دارم اونا هم همراهمون برای خرید بیان یا میخوام خودمون دوتایی با بهرام بریم، سریع گفتم که اونام بیان..
نمیخواستم با بهرام تنها برم..
بعد از قطع تماس با خودم فکر کردم که چطور میخوام با بهرام زن و شوهر باشم در حالیکه تحمل تنها شدن باهاشو حتی توی بازار ندارم..
من نمیتونستم با بهرام ازدواج کنم و باید تا دیر نشده بود از همینجای کار برمیگشتم..
بهش زنگ زدم و گفتم کار خیلی مهمی باهاش دارم و همین الان بیاد فلان کافی شاپ که نزدیک خونمون بود..
نیم ساعت بعد توی کافه همو دیدیم و نشستیم سر یه میز دونفره..
بهرام با شیفتگی و عشق توی چشمام نگاه میکرد و بوی ادکلنش میپیچید توی بینیم..
بوی قشنگی بود ولی من بجای لذت بردن، ازش بیزار میشدم و دلم میخواست نفس نکشم..
حتی نمیتونستم بوی ادکلنشو تحمل کنم چطور میخواستم بهش نزدیک بشم و یا حتی ببوسمش..
ممکن نبود.. از فکرش عصبی شدم و توی تصمیمم مصمم تر شدم و رو بهش گفتم
_آقا بهرام من خیلی شرمنده م که با اینکه بهتون جواب مثبت دادم الان ازتون میخوام که تمومش کنیم
چشماش گرد شد از تعجب و گفت
_چیو تموم کنیم؟.. یعنی چی؟
_ازدواج و عقد و این برنامه ها رو.. من نمیتونم.. دلم هم نمیخواد که شما رو به یه زندگی بدون عشق محکوم کنم.. من هرگز قادر نخواهم بود که شما رو دوست داشته باشم و چنین ازدواجی بی معنیه و ظلمه در حق شما
_اولا که ظلم نیست چون شما قبل از عقد بهم گفتین که حسی به من ندارین و من با عقل و شعور خودم قبول کردم و خواستم که باهاتون ازدواج کنم.. پس همه چیش پای خودمه.. دوما منکه گفتم بعد از ازدواج بهتون قول میدم کم کم تو دلتون نسبت به من عشق و علاقه ایجاد بشه.. پس دیگه مشکلی نیست شما چرا اینقدر خودتونو عذاب میدین؟
_نه آقا بهرام.. من خیلی فکر کردم.. نه من آمادگی این ازدواجو دارم نه شما حقتونه این شکلی ازدواج کنین.. من اومدم بهتون بگم که به خانوادتونم اطلاع بدین که دیگه ازدواجی در کار نیست
احساس کردم رنگش کبود شد و لباشو به هم فشار داد..
دستاشو توی هم قفل کرد و عصبی گفت
_من بدون تو نمیتونم.. نباید عقدو بهم بزنی، منکه گفتم راضی ام
با کلافگی دستمو به چشمام کشیدم و گفتم
_چرا نمیفهمی؟.. من نمیتونم برای تو یه همسر عادی باشم.. بدون فکر عمل کردم و الان میخوام تا دیر نشده تمومش کنم
دستاشو از هم باز کرد و سیگاری روشن کرد و گفت
_ما خوشبخت میشیم قول میدم.. تمومش نکن.. به منم فکر کن که سه ساله دنبال توام و میخوام که به دست بیارمت
هر چی من گفتم این ازدواج عاقلانه و درست نیست و من اشتباه کردم که از اولش قبول کردم، تو کتش نرفت که نرفت و گفت من تمومش نمیکنم..
نمیدونستم چیکار کنم و تو وضعی گیر کرده بودم که مقصرش خودم بودم..
_در ضمن برادر من بخاطر مراسم عقد از کانادا اومده، چطوری به اون و بقیه ی خانواده م بگم که ازدواجمون بهم خورد؟.. تو نمیتونی اینکارو بکنی
پس بیخود نبود که میگفتن هنگام عصبانیت تصمیم نگیر و صبر کن تا آروم بشی وگرنه پشیمون میشی..
و من الان خودم تو چاهی که برای کامیار کنده بودم گیر کرده بودم و بیشتر از اون زجر میکشیدم و اونم عین خیالش نبود و شایدم سرشو با آذر گرم کرده بود تا منو فراموش کنه..
با فکر کردن به کامیار بازم عصبی شدم و با خودم فکر کردم که حالا که بهرام خودش اصرار میکنه و راضیه به شرایط من، پس بهتره همه چیو بهم نزنم و این راهو ادامه بدم.. راهی که مقصد و مقصودش ضربه زدن به کامیار بود..
رو به بهرام کردم و گفتم
_فردا بیا بریم برای خرید حلقه و آینه شمعدون
و از کافه خارج شدم..
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 11
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
مهرناز جون میشه بگی چقد بعد میزاری پارت بعد رو؟؟خخخخ
دیدی که سخت نیست فردا بدون من؟
.
دیدی که صبح می شود شب ها بدون من؟
.
این نبض زندگی بی وقفه میزند..
.
فرقی نمیکند، با من، بدون من!
.
دیروز گرچه سخت، امروز هم گذشت!
.
طوری نمی شود،فردا بدون من..!
مهرناز جونم میشه آیدی تلگرامتا بهم بدی یکم مزاحمت بشم باهات کار داشتم التبه اگه اشکال نداره ولی باید بهت حتما بگم😊😊
ملت واسه شام چه تدارکاتی میبینن!
من نون و ماست میخورم😂
عاااااه مرسی خجانم!
خوشم میاد آیلین جونم تو هم مثل من همش اینجایی درس که الحمدالله نداریم .
پخخخ!
نورا درس کجا بود!
نه بابا اصن حسش نیست!
.
.
البته درس زیاده ها بخوام لای کتابامو باز کنم
بیچاره ها کلی مطلب در شکم دارن!
آره به خدا منم نمی دونم این حسش کی می خواد بیاد اون روز آجیم میگه حداقل یکم کتاباتا باز کن خیلی تازه موندن انگا همین الان از مغازه اومدن میگم می خوام تمیز نگهشون دارم میگه آره دیگه می خوای جهاز ببریشون😅😅
خواهرت بدم نمیگه!
بزاریم نو بمونه برا جهیزیه لازم میشه!
.
.
لنتی چرا به ذهن خودم نرسید؟!
.
.
😅😅😅 مال من که تازه ی تازن یه خط توش پیدا نمی کنی
نورا گفتی اهل چهار محالی؟
ترک قشقایی هستی؟
والا من از بابام اینا پرسیدم ترکی ما چیه ما ترک قشقایی هستیم گفت نه ترکی ما قاتی پاتیه وسط این ترکی هاس
ایلین چند سالتع؟!
کلاس چندمی؟
۱۸ سالمه دوازده تجربی هستم!
وااای اجی کنکور داری امسال ک
موفق باشی زیاد خیلییی✨✨✨
مرسی مریم کوچولوی من!
اره انگار کنکور دارم!
.
.
توعم موفق بااااااااشی نانازم
خوشبختم😃من دوازدهمم اونم تجربی
انشالله تک رقمی 💪
منم خوشبختم وانیا جانم
ایشالا که به همه آرزو هات برسی و کنکورتو عالی بدی
ممنووووووونم
گلم طبق برنامه قلمچی هر سه روز یبار تحلیل آزمون انجام بده و یه برنامه واسه خودت شخصی سازی کن اگه تلگرام وصل میکردی خیلی خوب میشد میتونستم پادکست ها و پی در افا مخصوص برنامه شخصی سازی بفرستم
نه تل ندارم!
.
.
دمت گررررررم
حالا واسه عید یه کاریش میکنم خجانم!
اجی ایلین تل نصب نکن اگه نداری تا بعد کنکور…
از درس حسابی میندازتت-
هیچیه هیچی نداشته باشی دو تا گپ فقط و یدونه چنل نصف روزت پایه همینا میره ناخوداگاه
اره اره!
داشتم یه مدت به فنا رفتم بعد پاکش کردم!
گذاشتم بعد کنکور سیم جدید بخرم!
من که کارم شده لعنت فرستادن به اون که تلگرام و اینستا را درست کرد من قشنگ به فنا رفتم
هعی خداروشکر من پاک کردم!
از من میشنوی توعم بپاک!
خدیجه جونم واسه من بفرس شاید یه فرجی بشه
خواهش عزیزم🤗😅
جدا از همه حرفا شام باید سبک باشع…
این غذاهای سنگین اول از همه شب موقع خاب ادمو خِفْت میکنه😂
اره بابا مریم!
ادم باید خاکی باشه!
.
.
حالا نیایش امشب مهمون داشت
این دفه رو چشم پوشی میکنیم!
لعنتیه بخشنده😂💗
عاه اینو گفتی مغرور شدم دیگه پا نمیدم!
مهرنازی خوشگلم
نسبی شیطونم
مائی شیطونم
نیکای قشنگم
داش پوری شیطونم
نیکان مهربونم
ترانه خوش زبونم
عزیزای دلم برای همه شما ها موقع زیارت تو یادم اومدین براتون دعا کردم ✨✨✨✨❣️❣️❣️❣️❣️❣️😍😍😍😍😍✨✨
ههییییییی من نسبی نیستمممم من نسب نمیکنمم😂😂😂
قربونتتتتتتت برممممممممم مرسییییی قشنگممممممم ،فدات شممممم بهترینمممم مرسی که هستی جان دلممم😍😍
نسبی خودمی 😎😎😎😂😂😍🤣🤣😂😂
.
.
.
.خدا نکنه نسبی جونم 😍😍❣️❣️✨❣️❣️✨✨✨❣️✨✨❣️❣️✨ فدات خوشملم
سلام تیری جونم ، خوبی ؟؟
مممممممممنووووووونم مهربون ترین آدم دنیا
عاشقتتتتتتتم عااااااااشق
بوس روی لپای قشنگت 💋😘
فدایت ✨😍😍😍❣️❣️😍✨
نیکا جونم ✨😍😍✨🥰😍✨😍✨🥰🥰🥰🥰✨😍😍😍
عشقی تو نیکا جونم 🥰🥰✨❣️
نه بابا منو مهربونی 🤭 خجالتم نده نیکایی🤩🤭
نهههههه خیرم
تو محربووووووون ترینی ، محربووووووون 😻😍
خجالت چرا گلم ؟؟
فدات نیکایی 🥰🥰✨😍❣️
نیکای من الان یکی پیشمه میگه تو اصلا مهربون نیستی 🥺
فدات مهرناز خوشگلم 🥰✨😍😍❣️❣️😍✨🥰✨😍❣️✨😍❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
مهرناز جان پارت بعدی کی میزاری؟
مهرنازجونی پارت بعد رو کی میزاری؟
خیلی ممنونممم بچه ها پی غذا ها شد مرغ سوخاری قرمه و سوپ ❤️❤️❤️😊 دسرم که اقا مرصاد گفت ممنونم❤️
اجی الان یکم دیر نیست قرمه سبزی درست کنی؟!
البته من تاحالا درست نکردم خودم😂فقط شنیدم خیلی طول میکشه بپزه
عزیزم قرمه سبزی بخوای الان بار بزاری تا ۱۲شب آماده میشه😅بکش بیرون یچیز دیگه درست کن
اره خیلیییی دیر میشد گذاشتم برای فردا ناهار
آبی جونم برات دعا کردم قبل از اینکه بگی ❣️❣️😍😍✨✨✨ از ته دلم دعا کردم ✨😎
.
.
.
نورا جون دعا کردم به اون چیزی که میخوای حتما برسی ✨✨✨✨❣️❣️
.
.
.
نیا جونم تو هم قبل از اینکه بگی خودم برات دعا کردم به اون چیزی که توی دلته برسی و همیشه آرمش داشته باشی 😍😍❣️❣️✨❣️✨❣️❣️😍❣️✨✨❣️😍😍😍😍😎😎
وویی…
چقد مهربون 😍✨
قلبم درد گرفت-
مریم جان حتی برای تو هم دعا کردم یک دفعه ای چشمم به کامنتت افتاد همون لحظه برات دعا کردم ✨✨✨
اصا قلبممممم♥-♥
اجازه بده فدات بشم💕💋
خدا نکنه مریم جون ❣️❣️❣️✨❣️❣️❣️❣️✨✨❣️✨✨
شاهزاده حمزه کجاست؟ نامش اشناست؟
خوزستانه
اره کوثر جان ✨
وووووووووایییییی مرسیییییییییییییییی🌹🌹🌹🌹🌹
فدات نیا جونم 😍❣️❣️❣️❣️✨✨😍😍😍😍😍✨✨
مرسی گلم 😘😘😘
خواهش میکنم نورا جونم ❣️✨✨✨😍❣️
دمت گرم تیری!
خیلی گلی
بوس♡
فدات آبی جونم ✨✨❣️❣️❣️
مخلص شما رفیق 😎😎✨✨
نشیی تیری
ما بیشتر
قربونت آبی 😍✨✨❣️
بچه هااااا امروز می خوام شام درست کنم چی درست کنم نظر بدید یه مهمون خاص دارم اولین باره می خواد دستپختمو بخوره زود تند سریع بگیددددد😍❤️❤️🌹
مرغ سوخاری درست کن با سیب زمینی
یا پیتزا درست کن
ارع مرغ سوخاری هم بلدم هم خوبه یه چیز دیگه هم بگو ❤️🌹ممنونم
سوپ…
من الان یه کاسه سوپ حتی آدمم میکشم😢😂
الویه هم میتونی کنارش درست کنی
یا سوپ جو
الویه کنار مرغ سوخاری یجوریع~
منظورم همون مدل کیک مرغ هست که درست میکنن چون قراره مرغهارو بجوشونه گفتم یکمش سالاد الویه درست یا یا با ژامبون درست کنه
بستگی به مهمونت داره😃
قورمه سبزی باب میل همه ایرانی ها هست البته اکثرا
کباب تابه ایم خیلی خوبه
اجیل پلوغذای اذریه خیلی خوشمزه است
استیکم هستتتت😉😉
اره مرغ سوخاریم خیلی خوبه
باید ببینی مهمونت چه غذاهایی رو بیشتر میپسنده
قرمه سبزی اگه میخاست درست کنه باید زودتر اقدام میکرد الان دیرع
کباب تابه ای هم برای اولین شام یکم چهره خودمونی تر داره نسبت ب مرغ سوخاری
اره من خودم که قرمه سبزی یاد ندارم درست کنم جز دم کردن برنجش😂
کلی گفتم خوشمزه است
دمت گرم بابا من همونم بلد نیستم…
کلا یبار مرغ سرخ کردم برا خودم!
نیمرو هم بلد نیسم
واقعااااا بلد نیستی؟؟آ
نه بخدا
من مامانم هیچ وقت نبود ک بخاد اشپزی کنه من ازش یاد بگیرم💔
منم چیز زیادی نبلدم😐😐😐
نسیییی
تو خیلی خبی😂💕
دقیقا موقعی ک حس تهی بودن بهم دست میده میای میگی مثه منی 😂💓
جانم😍
خوبی از خودته😍😂😂
دیگه من بخشنده هستم رحیم هستممم …😂😂😍😍
ادامه بده…
کلمه بعدیش میشه شیطان رجیم😂
جای پوریا و مامی آریا خالیه وسط اینهمه غذا!
فردا قرمه میزارم😅
مهرناز جون،اشم اپن یکی رمانت چیه عزیزم؟
من نخوندمش
بر دل نشسته مریم جان
ممنون عزیزدلم
بوس!
قلب!
شکلات!
تیری اگه برای مامان منم قران بخونی خیلی لطف میکنی
قربونت قلبکم این چه حرفیه ❣️✨✨✨✨✨✨😍😍✨✨✨✨❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
من برای تو ، توی امام زاده بدون اینکه خودت بگی کلی دعا کردم ✨✨✨
فردا هم قراره روز بگیرم حتما برای مادرت قرآن میخونم ✨✨✨✨✨ خدا رحمتش کنه 🤲🏻✨✨✨
ممنونم عزیزم
مرررسی مرسیییییییییی
نمیدونم چطوری جبران کنم!
فدات ایلینم 😍😘 ا❣️❣️❣️❣️
این چه حرفیه همینکه رفیقمی خودش یه دنیا برام عزیزه 😎🥰😎😎😍😍😍😍✨❣️❣️😘😘😘😘
در ضمن دیگه حرف از جبران نزن 😠 من چون رفیقمی این کار رو میکنم نه به خاطر جبران کردن قربونت برم 🥺😍✨
صد تا بوس و ۱۵ سیخ کباب تقدیم تو باد!
مرسی قلبکم 😍✨✨✨❣️❣️✨😍😍😍❣️❣️❣️❣️🤩🤩🤩
من بوس کردن تو دوست 😘😍
من عاشق کبابم 🤩🤩🤩
مرسییی ✨✨❣️❣️❣️❣️🥰🥰🥰😍😍😍
خانمای گل…
پسر مردمو تمومش کردین
بکشین بیرون خاهشا بیاین درباره پارت بعدی نظر بدین😂😂😂
آخخ فنچولم فنچول عزیزم…
الهی بحق همون جای پراز آرامشی که الان هستی اول از همه هر چی رو برا بقیه آرزو کردی در حق خودت اجابت بشه قشنگ مهربون من…
.
فنچولم خداا شاهده وقتی تیکه اول کامنتتو خوندم شروع کرد م با تضرع دعا کردن اول برا همه.چشمم خورد به آخر پیامت با همه ی غم دلم لبخند اومد رو لبم جان و دلم….
.
تشکر نمیشه کرد این محبتتو…امیدوارم دعاهات استجابت بشن درحق خودت و خانواده نازنینت که تو رودارن و در حق بقیه ..
آمین
فدات ریحان خوش قلبم ✨✨😍😍❣️❣️😍😍✨✨✨😍😍😍
من دو روزه سر نمازم مخصوص برای تو دعا میکنم الان هم همون لحظه اولی بار اول که زیارت کردم برای تو دعا کردم زود زود حالت خوب بشه و همیشه آرامش داشته باشی ✨✨😍❣️❣️
ریحانم باباییم همیشه میگه آدم باید برا همه دعا کنه چه اونکه دوستشه چه اونکه دشمنشه ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
تو که دیگه جای خود داری عزیزم ✨✨😍😍😍😍
بچه ها من الان شاهزاده حمزه هستم هر کسی اگر میخواد نیت کنه من براش دعا کنم 🤲🏻 البته من خودم همین الان برای همتون دعا کردم. 🤲🏻✨
ریحان جونم اول از همه برات دعا کردم که زودتر حالت خوب شه ✨🤲🏻
وااایی
تیر
برا منم دعا کن
دعا کن اون بشه ک میخوام 🥺
یاسی جونم همین الان میخوام دوباره زیارت کنم حتما برات دعا میکنم عزیزم ✨🤲🏻
قربونت عشقم
مررررسی😘
فدات عزیزم ✨✨❣️😍🥰
رفیق بدرد همین موقع ها میخوره دیگه 😎✨
چاکر پاکر رفیق😎
مخلصیم رفیق 😎😎
نیکیو پرسش؟!
دمت گرم ،از ته ته دلت دعا کن تیری♡
تیری جونم واسه منم دعا کن 🥺🥺🥺
شاید خدا از دل پاک تو برا منم قبول کرد
فنچچچچچ واسه منم دعا کن خود خدا می دونه من به چی می خوام برسم مرسی عزیزم ❤️❤️❤️❤️❤️😘😘😘😘🥺🥺🥺
سلام تیری جونم ، خوبی ؟؟
ممنونم که برام دعا کردی 🙏🏻
بوس روی لپای خوشگلت 💋😘
فدات نیکای خوشگلم 😍✨✨❣️❣️ این چه حرفیه 😍✨❣️
سلام مهرنازی ، خوبییی ؟؟
اییی ، مهرنازی خیلی خیلی عصبانیییم .
این بهرام چلغوز چرا اینجوریه ؟!
۶ تا فحش بد بد از طرف من بهش بده 🙈🙉🙊
چون در حال حاضر هیچ فحشی به ذهنم نمی رسه 😢😭
با نظر ریحانه ای در مورد بهرام کاملا موافقم .
مهرنازی ، خواهش می کنم به حرف این برادر تیرداد ، اصلا گوش ندیااااااا
تازشم به حرف کسایی که میگن بهرامی رو شوهر رسمی لیلی کنیا ، گوش ندیااااااااا
🙏🏻😢😭😫
عاخه اگه کامیار و لیلی برن باهم ازدواج کنن یجوریع…
اونو ک از اول رمانم میشد گفت!
باید غافلگیرکننده باشع
در انتها یه چیزی بشه ک انتظارشو نداشتی
نه ما از اولم از دست مهرناز انتظار نداشتیم باهم ازدواج کنن 😂 جونمون به لبمون رسید
سلام مریم جون ، خوبی ؟؟
لیلی یا با کامیار ازدواج کنه یا با علی رضا
ولی بهرام نههههه😫😢😭
ممممنونم مهرنازی💋😘
تو به وسوسه های شیطانی اینا گوش ندیااااااا😬😫😖
نااز جات مثل تک گل سرخ درچه گل محمدیمو ن که باد امروز انداختش خالیه دلکم♥
.
جاااانم نیایشم تو رو خدا معذرت چیه قشنگم…من میدونم عزیز دل…
شوخی کردم دلبر .فککردم از لحنم متوجه میشی دخترکم.عزیزی برام..
.
نورا جانم من به همه دانش آموزام حق میدم هم به همکارام…شرایط خیلی سخته .واقعا همه موندیم چطوری پیش بریم که بهتر باشه…من تماام وقتمو و سعیمو میکنم برا پیشبرد بهتر .هرچند من همییشه تابو شکنم .نظرات خودمو تو دریس اعمال میکنم.اونی که درستره نه اونی که بر پایه ی قوانین نادرست وضعش میکنن.من ترجیهم اینه که وظیفه ی من ت. یاد گیری بچه هام از همه بیشتر ه.واولویت همیشه اونان چون شرایط استرس زایی وجود داره.اگه عادی لود واقعا رفتارم تو دریس طوری دیگه بود.اما الان فرق میکنه.خودم همه چیزو براشون جزوه میکنم.و سوالای مهم و تستای سالای قبل رو باهاشون کار میکنم.تا درس رو به نحو احسنت یاد نگیرن و من مطمئن نشم خودم راحت نیستم….من درکتون میکنم خوشگلا…خودمم تو گذشته ی نه چندان دور یکی مثل شما بودم.
مرسیییییییی ریحان جونم فکر کردم ناراحت شدی ❤️❤️❤️❤️❤️🤗🤗کاش معلمه ماهم عین تو بود ریحان ❤️❤️❤️پایه چندم درس میدی؟؟
عه!
نییییااااا !!!!
نیایش جانم دست شما درد نکنه…معلما یکی از یکی خولترررررننننن!!!!
منم معلمماااااااا
.
.
ریحان جونم همه ی معلما که بد نیستن ولی واقعا بعضی ها هیچی یاد نمی دن
واااای ببخشید فکر کنم اشتباه برداشت کردید معلمای خودمونو میگم اونا در حدی هستند که مدیر مدرسه خودش از دست اونا عاصی شده ما شکایت کردیم ازشون میگه یه امسال و تحمل کنید اینارو 😑 ریحان جانم شما تو هر چیزی بهترینی عزیزم البته معلمای دیگه هم همینطور ولی نمیدونم چرا امسال معلمامون بد شدن😒 هانا جان عزیزم بله حق با شماست ولی این حرف من نیست حرف مدیر خودمونم هست🤦
یکی از کمکاری معلماش مینالع
ما از پرکاری!
ساعت دو شب هم فیلم میفرستن بعد روز بعدش میخان ازش بپرسن😩
آره به خدا ما یه معلم زیست داریم اصلا یادش نیست بابا این درس اصلی ایناس یه امتحان بگیرم ازشون من هیچی از زیست بلد نیستم حتی یه خط بعد یه معلم داریم به قولت ساعت ۲ شب فیلم می فرسته هر روز هم امتحان تازه برای چی برا درسی مثل انسان محیط زیست که اصلا تاثیری تو کنکور نداره.
نه ما خداروشکر معلم زیستمون خعلی خفن و باحاله…
اسمشم تازه مریمه😂😍
سرخ کلاس ک یه عالمه رگباری نکته میده بماند… یه عالمه فیلم میفرسته…
خودشم برامون تو برگه A4 جزوه مینویسه- انقد رنگی و تمیز اون مینویسه ما خودمون نمینویسیم😂
قربون دستت اگه زحمتی نیس واسه منم بفرس😊😊 معلم ما هنر کنه از تو گوگل یه نمونه سوال می ده ما هم که می دونم از کجاس می ریم جوابا دانلود می کنیم از روش کپی می کنیم براش می فرستیم.
ریحان جان بازم معذرت می خواهم عزیزم امیدوارم دل مهربونت ناراحت نشده باشه و معلمای دیگ امیدوارم ناراحت نشین و منو ببخشین❤️
🥺🥺🥺🥺اگه بابای لیلی بود خیلی خوب میشد من تو هر شرایطی حتی یه مشکل کوچولو داشته باشم با بابام مشورت می کنم ولی لیلی بیچاره الان کسی و نداره اگه مامانش نمیزاشت این اتفاق نمی افتاد بیشتر تقصیر خانوادشه تا خودش 😢
فنچ عالییییی بود شعرایی که فرستادی خیلی حال کردم باهاشون❤️ تیرداد راست میگی اخرش همونجوری بهم میرسن😑
بچه هاااا شاد قطع شده امتحان زیست و شیمی و فیزیکم پرید خیلی دارم غصه می خورم واسشون خیلی خونده بودم😒
خوبه که چرا غصه میخوری بچه!
خیلییئیی واسش خونده بودم خیلییییی تا ساعت ۴ صبح بیدار بودم فکرش و کن 😢😢🥺
خدارو شکر ما اصا تو شاد فعالیت نداریم…
کلاسا تو ادوبیه و امتحاناهم تو منتا…
واقعا سر و کله زدن با شاد اعصاب خوردیع💔
کلاساتون تو چیه؟؟؟
کلاسا تو adobe connect برگزار میشه…
امتحانا تو monta
عاهاا گرفتم!
اره اره معمولا دانشگاها از adobe استفاده میکنن!
نه من دانشگاهی نیسم…
یازدهمم
عه!
خو باشه موفق باشی عشقم!
عه توهم یازدهمی؟ رشتت چیه؟
تجربی
موفق باشی عزیزم 🌹
مرسی ★-★
تو هم یازدهمی؟!
رشتت چیع؟
خوش به حالتون ماله ما امورش پرورش نمیزارع میگه فقط شاد😒
به ماهم گفتن باید تو شاد باشع ولی ما همه گروهامونم تو تلگرامه…
تو شاد گهگداری مطلب میزارن زیاد ضایع نباشع فقط😂
معلمای ما خودشون با شاد موافقن من که درسا رو با مدرسه پیش نمیرم خودم می خونم با معلم خصوصی پیش میرم
خوب میکنی
تو شاد ک هیچی نمیفهمی •-•
ارع بابا معلما که یکی از یکی خل ترن😑 درس یاد نمیدن که کلا مسخره بازی در میارن
سلام، کامنتاتون دیدم و یه چیزی میگم امیدوارم ناراحت نشید..
درست نیست پشت سر معلممون اینجوری حرف بزنیم!
هر معلمی.. حتی امام علی هم سخنی دارن در مورد احترام گذاشتن به معلممون!
و اینکه الان دارید غیبت میکنید!
کلوله ای خودتونو سنگین نکنید!
معلم، چه حضوری چه مجازی برای ما زحمت میکشن پس خوب نیس که اینجوری درموردشون حرف بزنیم!
امیدوارم از حرفام ناراحت نشید! ☺
رشتم تجربیه یازدهمیم🌹
اِ نیایش تو یازدهمی من فک می کردم تو دوازدهمی. چه خوب که اینجا این همه یازدهم هست اونم تجربی.
مال ما کلاسا تو واتساپه البته تو شادم فقط حاضری می زنیم .
سلام نورا جونم خوبی؟اره عزیزم یازدهمیم 😘 خوش به حالتون من ساله بعد مدرسمو حتما عوض می کنم 💔
قربونت خوبم تو چه طوری؟😊😊
آره مدرسه خیلی تاثیر داره تو روند درس خوندن آدم خودشم هر چه قد بخواد تنهایی بخونه بازم نمی شه و اینکه از درس زده می شه.
جونز همرشته اییییی
چطوری رقیب؟! 😂
سلام خوبی؟
آی مریم رقیب بازی درنیار 😅😅
من رو کمک همتون حساب کردم که یکم به من زیست یاد بدین تازه دوشنبه هم که امتحان فیزیک دارم هم که دیگه زحمت می کشین میگن من به فکر شمام که براتون مرور بشه.
فیزیک خوراک خودمه😍😂
خاه ناخاه تو کنکور رقیبیم دیگه!
ولی قبل از رقابت سیسی خودمی نورا جونم😍😘
رقیب رفیق دوس می دارم😍😍🙃
پس فیزیک حله ایشالا🤲🤲🤲
فدات نیا جونم ❣️✨
قربونت بشم.❤️❤️❤️❤️❤️موفق باشی
قربونت نیا جونم ✨😍😍❣️❣️
منم یازدهمم تجربی 🤭🤩🤩
ایول چه قد همسن و هم رشته ای 😁😁
مهری برو بابا من کجام منحرفه!
.
.
آلاه عقل ورسین!
آلاه چوخ چوخ عقل ورسین!
چه عججججججب!
تو دو کلمه ترکی حرف زدی ما دیدیم!
نمن دیم؟!
هر نمه اوریین ایستر!
کلاس شروع!
میام دوباره!
باشه به سلامت جانیم!
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
چون آرزوی تنگ دلان دیر رسیدی
چون دوستی سنگ دلان زود برفتی
زان پیش ک در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو برآسود برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد بجستی
ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی
آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود برفتی
همه اینجا عاشقن چرا…
منم دلم خاست
جاست مهرناز میشه منم عاشق تو بشم فعلا علی الحساب؟!😂
شعرتون بسیار زیبا بود 😍😻
شعرش چی بود من ندیدمم
سلام صبح بخیییر…
آی پوریا خان چطور دلت میاد مهرنااازمو؟؟؟
.
کیو داداشم …من کیو دلم نیومد بزنم متوجه نشدم.
.