– منم نمی گم نقش بازی کن. می گم واقعاً کیف و لذتت و ببر.. بالاخره یه نیاز جنسیه که تو وجود تو هم هست. چرا بیخودی سرکوبش کنی؟
– می فهمی اصلاً چی می گی؟ همدست و همراه اون روانی بشم که تهش خودمم بشم مثل اون؟ که بشم یه هرزه؟ یه آدمی که براش فرقی نمی کنه با کی می خوابه و فقط به لذتش فکر کنه؟
– نه نمی گم بشو هرزه.. نمی گم با هرکی بخواب. فقط با همین میران باش. فکر کن یه دوست پسر یا حتی یه شوهر عوضی داری که مجبوری باهاش بمونی و زندگی زناشوییتون و ادامه بدی.. هوم؟ به هر حال رابطه اولتونم که چیز بدی نبوده برات و خودت مایل بودی.. از الآن به بعدم همین کار و بکن که هم اینجوری ذره ذره از بین نری.. هم اینکه ببینی هدف اصلیش چیه.. اصلاً شاید وقتی ببینه از این راه نمی تونه تو رو آزار بده بی خیالش بشه و دیگه اصلاً نخواد باهات بخوابه.
سرم و از روی پاش بلند کردم و نشستم رو تخت و با تعجب زل زدم بهش..
– مگه به همین راحتیه که می گی؟ خودم و بزنم به بی عاری و بی خیالی و فقط از سکس لذت ببرم؟
– خیله خب حالا شاید لازم باشه یه کمم نقش بازی کنی.. ولی به نظرم راه حل خوبیه.. مگه نمی گی امروز صبح تا به مامانش حرف زدی افتاد به جونت؟ اون داره از این مسئله به عنوان به تنبیه واسه تو استفاده می کنه.. خب چرا باید همچین اجازه ای بدی؟ من می گم یه کم باهاش راه بیا.. گیجش کن.. بذار دیگه ندونه حرکت بعدیش چی باشه.. اون انقدر تو رو شناخته که خط به خط رفتار و عکس العملات و می دونه.. چون تو مدت رابطه اتون خودت بودی.. اون بود که داشت نقش بازی می کرد. الآن بذار برعکس بشه.. حالا که اون خودشه.. تو نقش بازی کن. اگه واقعاً فکر می کنه همه اینا یه بازیه.. خب تو هم باهاش بازی کن. پا به پاش برو.. خودت و قوی نشون بده.. ضعیف نباش درین. اون همین ضعف تو رو می خواد. الآن که.. الآن که دیگه دختر هم نیستی که بخوای نگران چیزی باشی پس.. یه کم خودت و جمع و جور کن و یه حرکتی هم تو بزن. بذار آچمز بشه.. حالش و بگیر.. یه کاری بکن که فقط خیلی احساس قلدر بودن بهش دست نده.. به خدا زورم میاد این مردا و پسرای عوضی.. این مسئله رو کردن یه برگ برنده.. تقصیر خودمونه.. برای اینکه واسه دخترایی مثل ما.. رابطه جنسی شده نقطه ضعف. هرکی جای اونا باشه تو همچین شرایطی ازش سوء استفاده می کنن.. غیر از اینه؟

چند بار دهنم باز و بسته شد تا در جواب آفرین یه حرف محکم و قاطع بزنم و این فکر و به طور کامل از سرش بیرون کنم..
ولی نشد.. نتونستم.. انگار خیلی هم عجیب و غیر منطقی نبود حرفش.. انگار اون بهتر از من تونسته بود ذهنش و به کار بندازه و رفتارهای میران و تحلیل کنه.
واقعاً روش خوبی بود اگه جدی جدی میران می خواست از این روش برای تنبیه کردن من استفاده کنه. خودمم بدم نمی اومد این شکلی برنامه هاش و بهم بریزم و بهش بفهمونم با این کار نمی تونه من و تحت فشار بذاره و انقدر آزارم بده.
ولی خب.. همه اینا در صورتی بود که من از پس این کار برمی اومدم. که می دونستم نمی تونم. از توان من خارج بود که انقدر راحت خودم و بزنم به بی عاری و فقط به لذت جنسیم فکر کنم. میرانم.. خیلی سریع می تونست تشخیص بده که من خود واقعیمم.. یا یه درین ساختگی جلوی روشه و اون موقع هم اگه دستم رو می شد.. همه چیز و برام.. دو برابر سخت تر می کرد.
– من که اگه بودم همین کار و می کردم. تو هم بهش فکر کن!
نفس عمیقم و به شکل آه بیرون فرستادم و با انگشت مشغول کشیدن خطوط فرضی روی روتختیم شدم.
– شاید برای تو راحت تر باشه.. بالاخره اولین تجربه هات و خیلی زودتر از من پشت سر گذاشتی.. ولی.. ولی من تازه تو قدم اول بودم که این کار و باهام کرد و انگار اصلاً یه جور فوبیا شد برام.. حس می کنم دیگه.. دیگه هیچ وقت دلم نمی خواد با کسی رابطه جنسی داشته باشم چون.. حتی تو بهترین حالت.. می ترسم بعدش یه فاجعه به وجود بیاد و همه چیز و خراب کنه.
– میرانم همین و می خواست دیگه. شاید اصلاً.. از شدت کله خرابی.. این کار و کرد که تو دیگه اصلاً سمت هیچ پسر دیگه ای نری.
– هه.. اون اداهای غیرتی گونه اش.. فقط واسه قبلنا بود. الآن دیگه من و به چشم یه دختر دست نیافتنی نمی بینه که بخواد روم غیرتی بشه و نذاره نگاه کسی بهم بیفته.. همین امروز.. بهم گفت…
جلوی زبونم و گرفتم و سرم و با بغض انداختم پایین.. دیگه شرمم می شد به آفرین بگم امروز میران وسط خشم و عصبانیتش.. چی بهم گفت.. که با دستای خودم.. هرزه ات می کنم!
چقدر اون جمله اش برام سنگین بود که از صبح بارها و بارها تو سرم تکرار شده و هربار با یادآوریش اشک چشمام و پر کرده.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۳.۷ / ۵. شمارش آرا ۷

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سونات مهتاب

  خلاصه رمان :         من بامداد الوندم… سی و شش ساله و استاد ادبیات دانشگاه تهران. هفت سال پیش با دختری ازدواج کردم که براش مثل پدر بودم!!!! توی مراسم ازدواجمون اتفاقی میفته که باعث میشه آیدا رو ترک کنم. همه آیدا رو ترک میکنن. ولی من حواسم دورادور جوری که نفهمه، بهش هست. حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عاشقم باش

  دانلود رمان عاشقم باش خلاصه: داستان دختری به نام شقایق که پس از جدایی خواهرش با همسر سابق او احسان ازدواج می کند.برخلاف عشق فراوان شقایق نسبت به احسان .احسان هیچ علاقه ای به او ندارد کم کم طی اتفاقاتی احسان به شقایق علاقمند می شود و زندگی خوشی را با او از سر می گیرد…. پایان خوش…. به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوک

    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از آبروشون نه …! به این رمان امتیاز بدهید روی یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طلا pdf از خاطره خزایی

  خلاصه رمان:       طلا دکتر معروف و پولداری که دلش گیر لات محل پایین شهری میشه… مردی با غیرت و پهلوون که حساسیتش زبون زد همه اس و سرکشی های طلا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۱ / ۵. شمارش آرا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نقطه شبنم
دانلود رمان نقطه شبنم به صورت pdf کامل از فرزانه صفایی فرد

    خلاصه رمان نقطه شبنم :   نادرخان که از طلافروشان قدیمی و اسم‌ورسم‌دار شیراز است همچون پدرسالار تمام اعضای خانوده‌اش را تحت سلطه‌ی خود دارد و درواقع بر آن‌ها حکومت می‌کند. کار و زندگی همه‌شان وابسته به اوست تا آن‌جا که در خصوصی‌ترین مسائل‌شان دخالت می‌کند و عمدتاً هم به نتایج مطلوب می‌رسد. مگر در چند مورد خاص!

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حدیثه
حدیثه
1 سال قبل

کو پارت بعدی ؟

Ftm
Ftm
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

مرسی که گفتی ♡

علوی
علوی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

ممنون از اطلاع‌رسانی‌تون  💙  💙 

سیما
سیما
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

ممنونم فاطمه جان بهترین کارو کردین

علوی
علوی
1 سال قبل

من رفتم تو فکر پاراگراف آخر، چطور می‌شه اگه بخواد این غیرتی بودن یا نبودن میران رو آزمایش کنه، حالا به هر روشی، تو هتل، سر راه برگشت از هتل، یه جایی که میران ببینه سر گذر کنار خیابون با شال ول و آرایش حسابی منتظر ماشین وایسه ببینه میران چه می‌کنه. اگه جوش اورد بگه خودت گفتی یه هرزه‌ام. دارم طبق سفارشت عمل می‌کنم. الان فرق تو با هر کس دیگه چیه؟؟ البته فرق هست، تو به عنوان حق السکوت، مفتی خدمات می‌خوای، بقیه بابتش پول می‌دن. منم خرجم بالاست و پول یه تلویزیون هم بدهکارم.
همین می‌تونه جوابی باشه برای جر و بحث میران بابت فامیل زن دایی

حدیثه
حدیثه
1 سال قبل

این درس عبرتی هست برای دختر ها که این قدر راحت به پسر ها اعتماد نکنند

Ella
Ella
1 سال قبل

عالی

علوی
علوی
1 سال قبل

جالب بود.

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x