رمان تارگت پارت 214 - رمان دونی

 

تو یه ثانیه همه خودداری کردن و تلاش برای ظاهرسازی و راه اومدن با این مرتیکه روانی.. دود شد و رفت هوا.. گور بابای مدارا کردن.. من نمی خواستم به این شرایط عادت کنم!
تخم مرغ توی دستم و با همه زورم کوبوندم رو دیوار پشت گاز و جیغ کشیدم:
– بسه دیگـــــــــــــــه! ولم کــــــــــــــــن!
با اینکه حالم خیلی بد بود و لرزش وحشتناکی همه بدنم و درگیر کرده بود.. در نهایت بهت و حیرتم حس کردم میران از حرکت وایستاد و بعد از چند ثانیه عقب کشید.
منم از فرصت استفاده کردم.. کامل برگشتم سمتش و اینبار زورم و با هل دادنش به عقب سرش خالی کردم..
– کثافــــــــــت.. گمشو بـــــــــــــرو.. نمی خوام.. نمی خوام عادت کنـــــــــــــم.. نمی خوام به توی روانی عادت کنــــــــــــم. عادت کنم که چی بشه؟ تهش منم بشم یکی مثل تـــــــــــــو؟ نمی خوام.. نمی خــــــــــوام.. دست از سرم بردار.. تو رو خدا.. دست از سرم بــــــــردار..
دستام و توی موهام فرو کردم و همونطور که زانوهای لرزونم داشت من و به سمت زمین می کشوند.. اینبار جوری جیغ کشیدم که حس کردم تارهای صوتیم آسیب دید..
– دست از سرم بــــــــــــردار!
زانوهام که به زمین سرد آشپزخونه چسبید توی خودم مچاله شدم و به حال این بخت و اقبالی که من و به این درجه از فلاکت کشونده بود زار زار گریه کردم.
دیگه مهم نبود بقیه اش چی می شه و با همین کار ثابت کردم تمام یکی دو ساعت گذشته در حال نقش بازی کردن بودم..
چون انگار لازم بود به این مرحله برسم تا نه فقط میران.. که خودمم بفهمم آدمش نیستم و هرکاری کنم دیگه نمی تونم با این مسئله کنار بیارم.. حتی ظاهری و دروغی.
این و در اولین فرصت به آفرین هم می گفتم تا از این به بعد هربار که باهام تلفنی حرف زد.. این پیشنهاد مزخرف و تکرار نکنه.
هنوز در حال زار زدن بودم که حضور میران و درست رو به روم حس کردم و یه کم بعد دستش روی سرم نشست.. سریع خودم و عقب کشیدم و با چشمای خیس زل زدم بهش که دیدم یه لیوان آب گرفته سمتم.
همه خشمی که تو این یه ساعت نتونستم سرش خالی کنم و تو دلم نگهش داشته بودم حالا به مرحله فوران کردن رسیده بود و من با ضربه محکمی که به دستش کوبوندم اون لیوانم به سرنوشت تخم مرغ دچار کردم.

با نچ کلافه ای نگاهش و از شیشه های خورد شده روی زمین گرفت و زل زد بهم..
– اینجوری پیش بریم دیگه هیچ ظرفی تو خونه من نمی مونه.. اصلاً فکر کردی چه جوری قراره از پس این بدهی هایی که هی داره زیاد می شه بربیای؟
– برو بمیر.. فقط بمیر عوضی. حالم ازت به هم می خوره.
با صدای بلند خندید و گفت:
– بالاخره تلاشم نتیجه داد و رسیدم به جایی که روی اصلی و واقعی خودت و نشون بدی.
گریه ام حالا قطع شده بود و با نفس های منقطع شده و چشمای تار بهش نگاه می کردم که گفت:
– انقدر بچه ای که فکر کردی می تونی از روش و نقشه ای که خودم دوازده واحدش و پاس کردم تا به اینجا رسیدم علیه خودم استفاده کنی؟ یعنی واقعاً فکر کردی با شناخت کاملی که.. من ازت تو این چند ماه به دست آوردم.. نمی تونم تشخیص بدم حرفا و رفتارات.. واقعیه یا تظاهر؟
با همون لبخندی که هنوز رو لبش بود سرش و با تاسف به چپ و راست تکون داد..
– از همون لحظه فهمیدم.. همون لحظه ای که تو بیمارستان یهو تغییر رویه دادی و گفتی باهام راه میای. ولی به روم نیاوردم و دل به دلت دادم ببینم تا کجا قراره پیش بری.. تا کجا قراره من و.. رفتارهای رو اعصابم و تحمل کنی. البته.. از حق نگذریم باز خوب دووم آوردی.. پیش بینی من اون رابطه طولانیمون بود که حس می کردم وسطاش به غلط کردن می افتی ولی.. خوشم اومد که تونستی تا آخرش دووم بیاری.. منتها از اونجایی که هنوز خوب من و نمی شناسی.. نمی تونستی حدس بزنی که خواسته های من فقط تو تخت خواب.. اونم یه بار خلاصه نمی شه که بتونی تحملش کنی و بعد خلاص.
– اگه.. اگه انقدر من و می شناسی.. اگه می دونی با کلمه به کلمه حرفات و تک به تک کارات زجر می کشم.. چرا داری ادامه می دی. چه جوری می تونی عذاب کشیدنم و ببینی و راحت از کنارش رد شی.
– راحت نیست!
با حرفی که بدون هیچ لبخندی و با نهایت جدیت به زبون آورد.. لال شدم و مبهوت بهش زل زدم که با اخمای درهم ادامه داد:
– از همون لحظه ای که.. شناختمت و فهمیدم.. حتی اگه خودت بخوای نمی تونی یه آدم عوضی و رذل باشی.. فهمیدم کارم راحت نیست.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نشسته در نظر pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     همه چیز از سفره امام حسن حاج‌خانم شروع شد! نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش می‌کرد که همه چیز به قاعده و مرتبه. چه می‌دونست خانم‌جلسه‌ایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجی‌درخشان زنگ می‌زنه و خبر می‌ده که عزادار شدن! اونم عزای کی؟ خود حاجی و پسر وسطیش، صابر و تازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آرامش بودنت
دانلود رمان آرامش بودنت به صورت pdf کامل از عسل کور _کور

    خلاصه رمان آرامش بودنت: در پی ماجراهای غیرمنتظره‌ای زندگی شش دختر به زندگی شش پسر گره می‌خورد! دخترانِ در بند کشیده شده مدتی زندگی خود را همراه با پسرهای عجیب داستان می‌گذرند تا این‌که روز آزادی فرا می‌رسد، حالا پس از اتمام آن اتفاقات، تقدیر همه چیز را دست‌خوش تغییر قرار داده و آینده‌شان را وابسته هم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی

  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیکوتین pdf از شقایق لامعی

  خلاصه رمان :       سَرو، از یک رابطه‌ی عاشقانه و رمانتیک، دست می‌کشه و کمی بعد‌تر، مشخص می‌شه علت این کارش، تمایلاتی بوده که تو این رابطه بهشون جواب داده نمی‌شده و تو همین دوران، با چند نفر از دوستان صمیمیش، به یک سفر چند روزه می‌ره؛ سفری که زندگیش رو دستخوش تغییر می‌کنه! سرو تو این

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
2 سال قبل

ای ول خودش رو لو داد  😌 واقعا اگر برای میران سخت نبود اسمش میران نبود 😅 

رویا
رویا
2 سال قبل

نمیدونم ولی هر جور که فکر میکنم دلم نمیخواد ته این ماجرا درین میران رو ببخشه و خوش وخرم برن سر زندگیشون حتی تصور ازار درین هم حالم رو بد میکنه ولی خوب به نظر من اعتماد اونم تو دوماه احمقانه است ودرین مرتکب بدترین حماقت عمرش شده اما ادمی مثل میران هم تا هخر عمرش با عقده هایی زندگی میکنه که سادیسم درونش رو تقویت میکنه من واقعا نمیتونم با کسی که میگه شخصیت میران رو درک میکنه کنار بیام انتقام اونم از کسیکه هیچ چی نمیدونه به جز اینکه نشونه بیماری روانی باشه دلیل دیگه ای نداره

علوی
علوی
2 سال قبل
پاسخ به  رویا

آخه بیمار روانی بودنش رو خوب تصویر کرده. نچسب و بی قائده نیست.
کم آدم عقده‌ای ندیدیم که برایخالی کردن عقده‌اش از دیگرانی که بی‌ربط هستند انتقام می‌گیرن. فیلم جوکر که همه دیدیم. اونم همین ماجراست. حالا جای یک نفر، از یک جامعه به وسعت یک ابرشهر داره انتقام می‌گیره. مردم تک به تک هیچ کدوم مقصر نیستن، اما اون فکر می‌کنه وقتی من درد کشیدم جامعه بی‌تفاوت بود، حالا همه جامعه یک‌جا درد بکشه و نابود بشه، من حال کنم.
طرف زن و بچه‌اش رو از دست داده، می‌گه عوضش همه درد بکشن. همه مردم تنبیه بشن به خاطر درد من.
از این غیرنرمال‌ها کم نداریم. مهم اینه یه همچین شخصیت بیماری رو نویسنده تونسته اون‌قدر خوب خلق و به ما معرفی کنه که مو لا درزش نره. به قول آقای منتقد مقوا نیست، بُعد دارد

Taha
Taha
2 سال قبل

#نه_به_ خشونت_علیه_میران 😂😂😂

حدیثه
حدیثه
2 سال قبل

به نظرم درین باید نقش مادر میران را براش بازی کنه

Ella
Ella
2 سال قبل

دلم برا دوتاشون میسوزه

Ftm
Ftm
2 سال قبل

این جریانات نه تقصیر میرانه نه درین…
اینها تو جدال عشق و نفرت موندن..
برخلاف خیلی ها که از میران داستان بدشون میاد
بنظرم میران هم داره زجر میکشه…کسیو شکنجه میکنه که دوسش داره…عقده های جمع شده تو میران مسبب اونه…اون درین رو شکنجه میکنه اما تهش بازم آروم نمی گیره…🥲👩🏻‍🦯

علوی
علوی
2 سال قبل
پاسخ به  Ftm

منم حقیقتاً از میران بدم نمیاد. با شخصیتی که نویسنده خلق کرده و رفتارهاش ارتباط برقرار می‌کنم. خیلی ها رو دیدم که اینجوری هستند، البته نه تا این حد گل‌درشت و رو اعصاب. اما اگه مردم مثل آدم رفتار کنن و این همه بلا سر هم نیارن بد نیست.
گرچه اگه همه آدم باشن دیگه نه داستانی هست برای خوندن، نه تنوعی در زندگی

&&&&&&&
&&&&&&&
2 سال قبل
پاسخ به  Ftm

من از میران بدم می ایدددددددددددددددد
متجاوز متجاوزه و هیچ تاکید میکنم هیچ اهمیتی نداره که دلیلش چی باشه یا چه قدر زجر بکشه …وقتی با یا نفر درصورت عدم تمایل رابطه برقرار کنی متجاوزی و زن یا مرد بودنتم تاثیری نداره
من میران رو تا زمانی که اومد فیلم رو نشون داد درک میکردم
حتی اگه درین رو مجبور میکرد خدمتکارش باشه بازم درک میکردم
یا این که حداقل یه رابطه به درین میداد که ازش لذتم بتونه ببره درک میکردم
این که قلبشو شکستم درک میکردم
یا غرورشو یا هرچی

ولی این رسما حیوان بودنه که با جسم یه نفر لین طوری برخورد کنی
مردشور این شخصیت خلق شده توسط نویسنده رو ببرن
البته از این جور ادما ماشالله زیادن که از یه جا دیگه خوردن بعد از ادم بی گناه انتقامشونو میگیرن…ولی انتقام داریم تا انتقام
میران همه ی خط و مرز ها رو شکسته … و شخصیت مزخرفییهههه

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط &&&&&&&
علوی
علوی
2 سال قبل

وای از دست این دوتا!!!
دختره که کم میاره و عوضی بودن تو خونش نیست. پسره داره روح و روان خودش رو شیار میندازه و خط خطی می‌کنه و حاضر نیست بگه چرا همچین می‌کنه.
نکبت حالا که داری حرف می‌زنی و می‌گی سختته بگو چرا داری این همه اذیتش می‌کنی

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x