رمان تارگت پارت 348 - رمان دونی

 

 

 

 

 

تا این که بدون شنیدن اسمم.. چشمم به برگه ای خورد که روی میزم قرار گرفت و به محض دیدن نمره کاملی که پایین برگه خورده بود.. هم حرکت پام متوقف شد و هم.. واسه چند ثانیه همه علائم حیاتیم از کار افتاد!

با نفس حبس مونده و دستای لرزونی که کنترلی روی لرزشش نداشتم.. برگه رو برداشتم و زل زدم بهش.. حتم داشتم که یه سری از سوال ها رو کاملاً بدون جواب گذاشته بودم.. ولی حالا.. فیلد مخصوص همه سوالا پر شده بود اونم با دست خطی به جز دست خط خودم!

ناباورانه سرم و بلند کردم و نگاهم و تو کلاس چرخوندم.. یه لحظه از ذهنم رد شد که نکنه استاد برای همه همچین کاری کرده و نمره کامل داده..

ولی قیافه ناراضی یه سری از بچه ها و اعتراضی که نسبت به نمره اشون می کردن.. نشون می داد که این لطف فقط شامل حال من شده!

حالا داشتم خیره و مستقیم به خودش نگاه می کردم که با خونسردی برگه دانشجوهایی که امروز غیبت داشتن و برگردوند تو کیفش و بی اهمیت به اعتراض بچه هایی که دورش جمع شده بودن.. با یه خسته نباشید بلند.. بدون نیم نگاهی به منِ مجسمه شده.. از کلاس رفت بیرون!

می دونستم تو این روز فقط همین یه کلاس و داره و بعد می ره از دانشگاه.. پس اگه می خواستم بازم تو همین حالت خشک شده باقی بمونم.. به جواب سوالایی که داشتن تو سرم به مرحله انفجار نزدیک می شدن نمی رسیدم.

دیگه تعلل نکردم.. سریع کیفم و چنگ زدم و سعی کردم از لا به لای بچه ها رد بشم که سرعت عملم انگار کافی نبود و وقتی به حیاط رسیدم.. دیدم که داره می ره سمت پارکینگ تا سوار ماشینش بشه.

نگاهم و تو حیاط شلوغ دانشگاه چرخوندم و فهمیدم اگه بخوام تا دم پارکینگ دنبالش برم.. این چشم هایی که آماده ان واسه زل زدن به این و اون و حرف درآوردن.. کار و برام سخت می کنه..

واسه همین سریع قدم هام و به سمت بیرون دانشگاه هدایت کردم..

 

 

 

 

 

 

در حالی که خدا خدا می کردم یهو با سرعت از کنارم رد نشه.. تا سر کوچه ای که یکی دو بار دیدم ازش رد می شه و به سمت خیابون اصلی میانبر می زنه رفتم و جوری وایستادم که برای رد شدن از کنارم مجبور شه سرعتش و بیاره پایین..

حین نفس نفس زدن به خاطر قدم های تندم.. خدا خدا کردم این دفعه تصمیم نگیره کلاً از یه مسیر دیگه بره که خدا رو شکر خیلی طول نکشید و چشمم به ماشینش افتاد..

انگار اونم از وسطای خیابون من و دید که قبل از رسیدن بهم سرعتش و پایین آورد و وقتی پیچید تو کوچه با این که ازم رد شده بود ماشین و متوقف کرد و دنده عقب گرفت..

کنارم که رسید شیشه رو پایین کشید و با تعجب بهم زل زد.. جایی که وایستاده بودم و نگاه خیره و قیافه جدیم.. بهش فهمونده بود که باهاش کار دارم که حالا پرسید:

– مشکلی پیش اومده؟

– می تونم باهاتون حرف بزنم؟

– درباره؟

هولزده سرم و چرخوندم تا ببینم از بچه های دانشگاه کسی دور و برمون نیست و همین که خلوتی اطرافم و دیدم سریع و بدون تعارف در ماشین و باز کردم و نشستم رو صندلی جلو..

در جواب نگاه خیره و مبهوت علی عسگری هم.. همون طور که داشتم به خاطر این کار جسورانه یا شایدم احمقانه ام از خجالت آب می شدم.. بدون نگاه کردن به صورتش گفتم:

– این جا نمی شه.. بریم یه جای دیگه لطفاً!

یه صدایی مدام تو گوشم می گفت اگه الآن دولا شه.. در ماشین و باز کنه و بگه من حرفی با تو ندارم.. یا بگه واسه چی بدون اجازه سوار ماشینم شدی چی می خوای بگی؟

ولی خوشبختانه فرصتی نبود که بخوام جواب اون صدا رو بدم.. چون علی عسگری نگاهش و ازم گرفت و بدون حرف اضافه ای ماشین و به حرکت درآورد..

از دانشگاه که دور شدیم.. یه کم حرف هام و تو سرم مرور کردم و بعد از این که به خودم قول دادم مصرانه پای سوالام وایستم و تا جواب نگیرم پیاده نشم.. گلوم و صاف کردم و گفتم:

– همین جا نگه دارید لطفاً!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان التهاب

    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حس مات pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:       داستان درباره سه خواهره که در کودکی مادرشون رو از دست دادن.پسر دوست پدرشان هم بعد از مرگ پدر و مادرش با اونها زندگی میکنه ابتدا یلدا یکی از دختر ها عاشق فرزین میشه و داستان به رسوایی میرسه اما فرزین راضی به ازدواج نیست و بعد خواهر دوم یاسمین به فرزین دل میبازه

جهت دانلود کلیک کنید
رمان قاصدک زمستان را خبر کرد

  دانلود رمان قاصدک زمستان را خبر کرد خلاصه : باران دختری سرخوش که بخاطر باج گیری و تصرف کلکسیون سکه پسرخاله اش برای مصاحبه از کار آفرین برترسال، مردی یخی و خودخواه به اسم شهاب الدین می ره و این تازه آغاز ماجراست. ازدواجشان با عشق و در نهایت با خیانت باران و نفرت شهاب به پایان می رسه،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن و …آرمین برگشته تا زندگی و آینده شو اینجا بسازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه‌ ویرانی جلد دوم pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :         گلبرگ کهکشان دختر منزوی و گوشه گیری که سالها بابت انتقام تیمور آریایی به دور از اجتماع و به‌طور مخفی بزرگ شده. با شروع مشکلات خانوادگی و به‌قتل رسیدن پدرش مجبور می‌شود طبق وصیت پدرش با هویت جدیدی وارد عمارت آریایی‌ها شود و بین خانواده‌ای قرار بگیرد که نابودی تنها بازمانده کهکشان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

ای بابا نمرهات رو داده بیخیالش باش

سارا
سارا
1 سال قبل

نویسنده میشه تکلیفمونوبا این شخصیت علی عسگری مشخص کنیدلطفا”کی هست؟ممنون میشیم واقعا”

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
1 سال قبل

خدا رو شکر شاید شنبه یه چیزی بفهمیم 😂 😂 😂

:///
:///
1 سال قبل
پاسخ به  𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂

نمیشه جمعه هم پارت بده😑😑😑مسخره هستتتتتت این وضع پارت گذاری

🙃...یاس
🙃...یاس
1 سال قبل

حمایت از رمانهای خاله فاطی😎
#هشتک_حمایت_❤

علوی
علوی
1 سال قبل
پاسخ به  🙃...یاس

حمایت حمایت ✊🏼✊🏼✊🏼✊🏼✊🏼✊🏼✊🏼

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x