رمان جزر و مد پارت 34 - رمان دونی

 

 

 

 

 

آره دور کردن امیر حسام از من

درسته حرفش بهم برخورد ولی از خدام بود

 

 

_چه بهتر……ایشالله که همین طوره……

 

**

 

سر میز صبحونه نشستیم که حاج خانومم اومد

 

 

_سلام صبح بخیر…..

 

 

دل تو دلم نبود بگم بهش یا نگم ولی شانسمو امتحان میکنم

شاید حرف این زنو بخونه نه؟؟

 

 

‌تا اومدم دهن باز کنم بدو خودش پرید وسط

 

 

_خب مادر دیشب که صحبت کردیم با دختر عمو موافقت کرد…..

 

 

از کجا میدونست چی میخوام بگم که نذاشت؟

با حرص فقط نگاش میکردم

 

 

_آره مادر جون…..

 

 

نگاهم بین حاج خانوم و خودش جابه جا میشد…….دو تا پله بالاتر که قبولم نداشت حالا چی شده دختر عمو دختر عمو رو ول نمیکنه

 

 

_خب وقتی دیشب پسر عمو به هممون گفت

حقیقتش اول که شکه شدم

اما…..بعدم خیلی فکر کردم ولی

خب ما….یعنی من……

 

 

_راحت باش دختر عمو……هنوزم دیر نشده من فقط یه پیشنهاد دادم…..میتونیم برگردیم به قبل حتی قبل از اینکه تو بیای اینجا……

 

 

منظورشم مامانِ

داره تهدیدم میکنه

خدایاااا

مجبورم…..مجبورم……مجبور

 

 

_آره مادر به خاطره خودت گفت وگرنه محمدطاها از این اخلاقا نداره که حرف صیغه رو بزنه

 

#جزرومد

#پارت۱۳۷

 

 

اوهوم آرومی گفتم

 

گل نیست دسته گل اصلا

ولی غلطم میکنه با من امتحان میکنه اون که اهلش نیست

 

با یه خنده ی زورکی جوابشو دادم

 

 

_نه مشکلی نیست……فقط امیدوارم اونقدر مرد باشی که پای حرفی که بهم زدی بمونی……

 

 

چرا احساس کردم میخواد بخنده؟

هرچند بازم حرف خودش شد

عروسیشه الان….عروسی

 

 

_اگه مدام با خودت تکرار کنی که چی بهت گفتم میفهمی میتونی رو قولم حساب کنی یا نه؟؟

 

 

آره من آخرین نفرم

فکر میکنه خودش اولین نفریه که بخوام…..

وای لعنت به شیطون

به خدا دیوونم کرد….دیوونه

 

 

_محمدطاها مطمئن مادر جون

خیالت راحت

تا الانم خودت فهمیدی خدای نکرده یه نگاه ناجور به روت نکرده

مثل ماهگل میمونی براش از اون مهمتر دختر عمو امیرعلی شی که جونش بهش بند بود

بابات نیست ولی محمد طاها حواسش بهت هست

 

 

دوباره چشماش پر شد

برای بار صد هزارم

چرا انقدر فرق هست بین آدمای این خانواده؟؟ چرا؟؟؟

 

 

_حاج خانم گریه نکن……همه ی اینایی که گفتی میدونم

 

 

خیلی دوستم داره منم اصلا نمیخوام ناراحتیشو ببینم برای همین یاد گرفتم هر وقت دلش پر شد حواسشو یه جور دیگه پرت کنم

 

 

_راستی حاج خانوم میخوام دنبال کار بگردم…..

 

 

مثل همیشه زدم به هدف

کلا حواسش پرت حرف من شد

اشکاشو پاک کرد

 

 

_پول لازم داری؟؟

 

 

_نه……من عادت کردم به کار کردن

تو این دو سه هفته ام واقعا حوصله ام سر رفته

 

 

_عید بود مادر….مگه عیدم سرکار بودی؟

 

_درمانگاه تعطیل بود ولی با مامان کار میکردیم

 

#جزرومد

#پارت۱۳۸

 

 

_عزیزدلم…..مثل باباتی خیلی زحمت میکشید

ولی اینجا دخترا کار نمیکنن

نه سُرمه نه سوگند نه ماهگل یعنی حاجی دوست نداشت

 

 

حاجی؟؟ اون دقیقا چیکارس؟

 

 

_چون مجبور نیستن ولی من چرا….

درضمن مامانم……

 

با تعجب نگام کرد

 

 

_مامانمم خیلی زحمت میکشه

 

از حرفم فهمید ناراحت شدم

 

_معلومه……خودم دیدم به خاطره بچه هاش چیکار میکرد

 

 

خوبه حداقل تو قدر میدونی حاج خانم……

 

 

با تک سرفه ی اون برگشتیم سمتش

اصلا اونو یادمون رفته بود

ولی اخم ریزشو که دیدم فهمیدم حسودیش شد

 

آره همینه…..حسودیش میشه

وگرنه هیچ کدوم از کاراش منطق نداره

 

 

_ماهگلم خیلی دوست داشت کار کنه ولی به خاطره حاجی منصرف شد

یه شماره حساب بهم بده…..

 

 

هنوز پول نداده منو خریده بده که دیگه واویلا میکنه

 

 

_ماهگل خانم خیلی اشتباه کرد به خاطره بقیه قید چیزی که میخواست زد

شماره حسابم نمیدم چون پول لازم ندارم

 

 

یه ذره بهم زل زد و با سر بالا به صندلیش تکیه داد و دستاشو رو میز گذاشت

 

 

_پول لازم نداری یعنی به خاطره پول کار نمیکنی؟ فقط به خاطره اینکه حوصلت سر میره؟

 

 

فکر میکنه مثلا کیه که با طعنه بهم حرف میزنه

 

 

_چرا ولی پول مفت تا حالا از گلوم پایین نرفته عادت ندارم…..در ضمن الان پول نمیخوام برای آیندمونه

 

 

مکث کرد

 

_چه عزت نفسی؟؟

ولی مادر که گفت دخترامون اینجا حق ندارن کار کنن توام دختر اینجایی پس شامل توام میشه یا شماره حساب بده یا یه کارت برات میگیرم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 113

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان پنجره فولاد pdf از هانی زند

  خلاصه رمان :         _ زن منو با اجازه‌ٔ کدوم دیوثِ بی‌غیرتی بردید دکتر زنان واسه معاینهٔ بکارتش؟   حاج‌بابا تسبیح دانه‌درشتش را در دستش می‌گرداند و دستی به ریش بلندش می‌کشد.   _ تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچی‌ندار نیست!   عمران صدایش را بالاتر می‌برد.   رگ‌های ورم‌

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان التهاب

    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی

  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده است مگسی گرد شیرینی‌ام… او که می‌دانست گذران شب و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوفر جذاب من
دانلود رمان شوفر جذاب من به صورت pdf کامل از الهه_ا

    خلاصه رمان شوفر جذاب من :   _ بابا من نیازی به بادیگارد ندارم! خواستم از خونه بیرون بزنم که بابا با صدای بلندی گفت: _ حق نداری تنها از این خونه بری بیرون… به عنوان راننده و بادیگارت توی این خونه اومده و قرار نیست که تو مخالفت کنی. هر جا که میری و میای باید با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x