رمان دونی

 

 

 

 

 

داشتم نرم میشدم؟ خام میشدم؟ در میان اغوشش انقباض تنم کم شد، دستش روی کمر برهنه‌ام چرخید و من را در اغوشش گرفت، سرم را به سینه‌اش تکیه زد و چقدر کوبش قلبش زیبا بود…

 

دستم روی سینه‌اش نشست و چشم بستم، به ضربان قلبش گوش سپردم و دستان گرم لو تنم را نوازش کرد، به ارامی دست زیر تنم انداخت و در اغوشش بالا کشیده شدم.

 

حتی دلم نمیخواست چشم باز کنم، فکر اینکه خواب باشد، فکر اینکه چشم باز کنم و او ناپدید شود، ترسی در دلم انداخته بود که نمیدانستم چه کنم…

 

خواب قشنگی بود، دلم نمی‌آمد از ان دل بکنم!

روی تخت فرود امدم و زیپ لباسم را به ارامی پایین کشید، بند روی شانه‌ام پایین خیز و سرش زیر گردنم فرو رفت…

 

انگشتانم چنگ موهایش شد، هنوز چشم باز نکرده و دلم نمیخواست که باز کنم…

 

_ قباد؟

 

پرسیدم، میخواستم مطمئن شوم خواب نیست…دلم میخواست بدانم چه میگوید…

سرش کنار گوشم کشیده شد، لاله‌ی گوشم را به لب کشید و لب زد:

 

_ جانم…

 

قلبم از ریشه تکان خورد، هیجان مثل روزهای اولی که دیده بودمش…

در تنم پیچید و به نفس نفس افتادم، چانه‌ام را چنگ زد و سرم را بالا گرفت، بوسه‌هایش به زیر گلویم نشست و خام هر نوازشش میشدم…

 

ترسیده بودم؟ نه…

همسرم بود، سالها بود…

تنها کسی بود که داشتمش…

اما حس بد؟ داشتم…چرا، داشتم!

 

حس اینکه از روی هوس نزدیک شده‌است اما قدرت عشق قلبم بیشتر بود، به مغزم نهیت میزد، فریاد میزد که رها شو…

بگذار برای روزهای اخر او را لمس کنیم…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.1 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان در جگر خاریست pdf از نسیم شبانگاه

  خلاصه رمان :           قصه نفس ، قصه یه مامان کوچولوئه ، کوچولو به معنای واقعی … مادری که مصیبت می کشه و با درد هاش بزرگ میشه. درد هایی که مثل یک خار میمونن توی جگر. نه پایین میرن و نه میشه بالا آوردشون… پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند

  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه آقا؟! و برای آن که لال شدنم را توجیه کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لالایی برای خواب های پریشان از فاطمه اصغری

    خلاصه رمان :         دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه …. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده

  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از هم دور میشن , حالا بعد از هفت سال شرایطی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری
دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری

    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت طولانی‌اش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سونات مهتاب

  خلاصه رمان :         من بامداد الوندم… سی و شش ساله و استاد ادبیات دانشگاه تهران. هفت سال پیش با دختری ازدواج کردم که براش مثل پدر بودم!!!! توی مراسم ازدواجمون اتفاقی میفته که باعث میشه آیدا رو ترک کنم. همه آیدا رو ترک میکنن. ولی من حواسم دورادور جوری که نفهمه، بهش هست. حالا بعد

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

18 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
lilo
lilo
10 ماه قبل

😐 😐

گیتی
گیتی
10 ماه قبل

سلام این رمان حورا راپارت شازیادکن دیکه خیلی طولانی کردیش حداقل هرسیری میزاری دوسه تاپارت تاباهم بزارمرسی

آرام
آرام
10 ماه قبل

من که میگم به احتمال زیاد لاله یا یکی دیگه دروباز کنه بیاد تو

تارا
تارا
10 ماه قبل

اینایی که میگن توvip حورا بچه داره و نمیدونم از قباد حامله میشه وقتی قباد مشکل داره بچه از کجا😐

.......
.......
10 ماه قبل

اخخرررششش من یه دوووور بخاطر این کس مغز بازیش میکنمممم😐😐😐😐😐😐واااای فشااااااااار خداااا

.......
.......
پاسخ به  .......
10 ماه قبل

حورا منظورمه🗿🤌

Haj.ali
Haj.ali
10 ماه قبل

خاک تو سر حورا نه خاک تو سر نویسنده با این نوشتنش😐

مریم
مریم
10 ماه قبل

بچه ها میگم خواندیم چقدر لاله ومادرقباد حورا رو موردتهمت وتحقیر قرار دادن وحتی قباد حمایت نکرد از حورا خودش هم تحقیرش میکرد ،اون همه دلخوری و زندانی در اتاق ،،،،،
وای چطور با یه لمس یادش رفت ،چقدر سست بی اراده ،چقدرررر رغت انگیز

ساناز
ساناز
10 ماه قبل

ب احتمال صدی به نود حورا حامله میشه

maryam
maryam
پاسخ به  ساناز
10 ماه قبل

آره حامله میشه بعدش وقتی میفهمه فکر کنم دیگه جدا میشه از قباد و قباد هم میگرده دنبالش و پیداش نمیکنه
یکی از دوستام اینجوری واسم تعریف کرده چون اون تو VIP داره میخونه این رمانو

آرام
آرام
پاسخ به  maryam
10 ماه قبل

میشه بدونیم که چطوری تو vip عضو شده دوستتون؟؟

maryam
maryam
پاسخ به  آرام
10 ماه قبل

تو تلگرام اگه میخای عضو vip بشی باید ی مبلغی پرداخت کنی

Yas
Yas
10 ماه قبل

خاک تو سر حورا سست کنن احمق بیشعور . به زنها توهین میشه با این کاراش

هیفا
هیفا
10 ماه قبل

کارت از دلسوزی و خاکتوسرت گذشته….
این رمان شرف و غرور یه زن رو به باد میده

.....
.....
10 ماه قبل

الان دقیقا مطنئن شدم که حورا احمقه

چشم به راه جین شی
چشم به راه جین شی
10 ماه قبل

خاک تو سرت حورا 😐

زلال
زلال
10 ماه قبل

خاک تو سرت حورا که غرورو عزت نفس نداری

کاربر
کاربر
10 ماه قبل

همه مردا این جور مواقع خودشونو می‌بازن تا اون لباس تو تنت دیده داغ کرده خب لاله نبوده اومده سروقت تو چقد خری ، واییی میترسم تهش قباد پسش بزنه و با پوزخند بزنه بیرون اینجوری شه بخدا دیگه نمیخونم این چرت و پرت رو

دسته‌ها
18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x