رمان حورا پارت 179 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

میگویم بدبخت که میشوم، منظورم واضح است، تا به دنیا امدن بچه نگهم میدارد، چرا؟ چون طلاق زن باردار باطل است…

از این رو هم، وقتی کودکم به دنیا بیاید، با طلاق و گرفتن حضانت کودکم من از این خانه پرت میکند.

 

دیگر نه روی بچه‌ام را میبینم نه میتوانم کاری کنم، همه چیز هیچ و پوچ میشود، همه‌چیز تار و مار…نمیخواهم همچین چیزی را، ابدا نمیخواهم فرزند من زیر دست یکی مثل لاله بزرگ شود، ابدا!

 

_ خب…راستش، تو فکرشم که یه مدت بی خبر از بقیه ازینجا دور شم…

 

چشمانش که داشت می‌رفت تا از کاسه بیرون بپرد با فشار دادن دستش متوقف کردم:

_ واسا، هنوز تموم نشده!

 

چشمانش به حالت قبل برگشت و منتظر به لب‌هایم خیره شد، اب دهانم را قورت دادم:

_ من…من باردارم!

 

دیگر چشمانش گشاد نشد، دهانش زحمت را کم کرده تا زمین کشیده شد!

لب به دندان گرفتم و سریع گفتم:

_ کیمیا، خوبی؟ اروم تو رو خدا، صدات درنیاد…جون من باشه؟ نباید کسی بفهمه…هیچکس نفهمه خب؟ قول دادیا…

 

خودش را کمی جلو کشید، نگاهش را به شکمم دوخت و لب زد:

_ حامله‌ای؟ تو؟ مگه…مگه نگفتی نمیتونی، یعنی…مطمئنی؟ اشتباه نشده؟

 

سری به طرفین تکان دادم:

 

_ نچ، یه سری ازمایش و چکاپ برا کیست و مشکلای رحمم بود، اونجا مشخص شد که باردارم، خودمم اصلا نفهمیدم…

 

چشم ریز کرد:

_ علائم؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 223

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم

    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرد قد بلند pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:         این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنند… یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه … آوا کار میکنه و با درآمد کمی که داره خرج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رز سفید _ رز سیاه به صورت pdf کامل از ترانه بانو

  خلاصه رمان:   سوئیچ چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپمو بالا اوردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همین که دستمو پایین اوردم صدای بازشدن در بزرگ مدرسه شون به گوشم رسید. وکمتر از چندثانیه جمعیت حجیمی از دختران سورمه ای پوش بیرون ریختند. سنگینی نگاه هایی رو روی خودم حس می کردم که هراز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بخاطر تو pdf از فاطمه برزه کار

    رمان: به خاطر تو   نویسنده: فاطمه برزه‌کار   ژانر: عاشقانه_انتقامی     خلاصه: دلارام خونواده‌اش رو تو یه حادثه از دست داده بعد از مدتی با فردی آشنا میشه و میفهمه که موضوع مرگ خونواده‌اش به این سادگیا نیست از اون موقع کمر همت میبنده که گذشته رو رازگشایی کنه و تو این راه هم خیلی‌ها کمکش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ارباب زاده به صورت pdf کامل از الهام فعله گری

        خلاصه رمان :   صبح یکی از روزهای اواخر تابستان بود. عمارت میان درختان سرسبز مثل یک بنای رویایی در بهشت میماند که در یکی از بزرگترین اتاقهای آن، مرد با ابهت و تنومندی با بیقراری قدم میزد. عاقبت طاقت نیاورد و با صدای بلندی گفت: مهتاج… مهتاج! زنی مسن با لباسهایی گرانقیمت جلو امد: بله

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
معتاد رمان(ساجده)
معتاد رمان(ساجده)
9 ماه قبل

اها در ضمن طلاق زن باردار باطل نیست. میشه طلاق گرفت. چرا وقتی قوانین رو بلد نیستید رمان مینویسید؟

معتاد رمان(ساجده)
معتاد رمان(ساجده)
9 ماه قبل

حضانت که تا هفت سال با مادره

نام نامدار
نام نامدار
9 ماه قبل

بالاخره تصمیم گرفت که بره چقدر دیر

روا
روا
9 ماه قبل

به خودم قول دادم تا قبل از سال جدید این رمان تموم شه اگه تموم نشد دیگه واسه این رمان حرص نمی‌خورم هر چی شد شد گور بابای حورا لاله قباد سه تا شخصیت خیالی که روی هم یکی ام نمی ارزند

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

قکر کردم به کیمیا نمیگه سوپرایز شدم
کاش یکم طولانی تر بذارین

نام نامدار
نام نامدار
9 ماه قبل
پاسخ به  رهگذر

پارت قبل گفته بود که ویار کرده بگه 🤣🤣🤣زن حامله هم از هر چی بگذره از ویارش نمیگذره

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x