رمان دونی

 

 

 

 

 

شانه بالا انداختم:

_ خب، پرخور شدم، خواب‌آلود…یه بار هم حالت تهوع که البته بعد از این بود که فهمیدم.

 

شانه‌هایش افتاده شد، انگار ناراحت باشد:

_ چیشد؟ کیمیا؟

 

نگاهش را با دلخوری به زمین دوخت:

_ حیف داداشم، حیف اون که گیر لاله افتاد، کاش جای لاله تو بودی حورا…

 

صورتم چین افتاد، هموز قضیه خیانت را نمی‌دانست، اگر میدانست چنین دعایی در حقم نمیکرد:

 

_ خدانکنه، چی میگی تو؟ من خیلی هم راضیم…یه مدت دور میشم، بچه به دنیا بیاد، واسه طلاق برمیگردم، اونموقع بچه بهم عادت کرده باشه، دیگه دادگاه به پدرش نمیدتش، تا هفت سالگی پیش خودمه، بعدشم بچه با هرکی راحت‌ باشه!

 

_ واقعا انگار فکر همه‌جاشو کردی…

 

دلخور بود، کلافه نگاهم را به چشمانش دوختم:

_ چیکار کنم کیمیا؟ بمونم؟ بفهمه؟ بعد به دنیا بیاد بده لاله بزرگش کنه؟ فکر کردی باز قبادو پر نمیکنن با کارا و حرفاشون؟ میدونی چقدر پشت من بد گفتن پیشش؟ همینکه تا الان منو پرت نکرده بیرون هم سر غیرتش بوده!

 

کلافه دستی به پیشانی‌اش کشید، عرق کرده بود، انگار گرمش بود، شاید هم از استرس:

 

_ کجا میخوای بری؟ چیکار کنیم یعنی؟ چجوری میخوای بری؟ جایی مد نظرت هست؟

 

شانه بالا انداختم:

_ نمیدونم، راستش نه…با خودم گفتم شاید شما بتونید بهم کمک کنید، تو، وحید…جایی که بشه موند سراغ ندارین؟

 

متفکر چشم به سقف دوخت:

_ نمیدونم، یعنی…جایی به ذهنم نمی‌رسه، باید از وحید بپرسم، فعلا عجله نکن تو هم چیزی ازت مشخص نیست، مواظب باش، بهت خبر میدم باشه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 231

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان در پناه آهیر
رمان در پناه آهیر

خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رویای گمشده به صورت pdf کامل از مهدیه افشار و مریم عباسقلی

        خلاصه رمان:   من کارن زندم، بازیگر سرشناس ایرانی عرب که بی‌پدر بزرگ شده و حالا با بزرگ‌ترین چالش زندگیم روبه‌رو شدم. یک‌روز از خواب بیدار شدم و دیدم جلوی در خونه‌ام بچه‌ایه که مادر ناشناسش تو یک‌نامه ادعا می‌کنه بچه‌ی منه و بعد از آزمایش DNA فهمیدم اون بچه واقعا مال منه! بچه‌ای که دوست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عبور از غبار pdf از نیلا

  خلاصه رمان :           گاهی وقتها اون چیزایی رو ازدست می دیم که همیشه کنارمون بوده وگاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن وبودونبودشون توزندگی به چشم نمیان . وچه خوب بودکه قبل از نابودشدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم که داریم چیاروازدست می دیم و چه چیزایی را بدست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاصی

    خلاصه رمان:         در انتهای خیابان نشسته ام … چتری از الیاف انتظار بر سر کشیده ام و … در شوق دیدنت … بسیار گریسته ام … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گناهکار pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :       زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فاطی
فاطی
6 ماه قبل

ببین نویسنده جان مسخرشو در بیاری مسخرمو در میارم/:
آخه ینی چی این چ روند کلیشه ای ک همه نویسنده ها ازش استفاده میکنن
الان میره گم وگور میشه یکم ک آبا از آسیاب افتاد قباد میاد دنبالش بعد میفهمه بارداره و………
جدی دیگ حال بهم زن شده این روش

Parnian Taleb Ahmadi
Parnian Taleb Ahmadi
6 ماه قبل

لابد لاله پشت دره😑

صدیقه
صدیقه
6 ماه قبل

فاطمه جان میشه بگی نویسنده زودتر تمام کنه بخدا خسته شدیم واقعا چل شدیم دیگه

دلی
دلی
6 ماه قبل

میشه یکی بگه رمان آووکادو‌ چیشد چه اتفاقاتی افتاده

Mana goli
Mana goli
6 ماه قبل

دیگه خیلی داره مسخره میشه

روا
روا
6 ماه قبل

وای چقدر پارت ها رو مخمهههههه یکم بیشتر پارت بده باور کن فلج نمیشی

روا
روا
6 ماه قبل

نکنید تروخدا اینطوری ادامه اشو ننویسید اینکه بره بعد قباد بیاد دنبالش بعد دوباره با هم زندگی کنن خیلی کلیشه ایه

لیلا مرادی
لیلا مرادی
6 ماه قبل

به خدا دیگه کلیشه‌ای شده دختره بره یه جای دور و بعد مرده بعد چند ماه پشیمون بیفته دنبالش😞😕

بهار
بهار
6 ماه قبل

فقط و فقط نگران انگشتای نویسندم آخه پارتاش خیلییی طولانین لامصب/:

P:z
P:z
6 ماه قبل

رز وحشی رو پارت نمیدی فاطمه جون؟

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x