رمان دونی

 

 

 

 

 

 

همراه لاله به اتاق خواب رفتند، اطراف را نگاه کرد، چشمش به موبایل لاله که افتاد، فکری به سرش زد.

_ تو بخواب، من یه تماس کاری دارم.

 

لاله متعجب روی تخت نشست:

_ این وقت شب؟

 

موبایلش را برداشت و به سمت در رفت:

_ اره، تو بخواب…باید یه زنگ به وحید بزنم!

 

لاله شانه بالا انداخت و روی تخت دراز کشید، بالش‌هایی که دور و ورش بود را هم برای کج نشدن شکمش مرتب کرد.

 

از اتاق بیرون رفت، دیدن دوباره‌ی اتاق سابقش با حورا اخم‌هایش را در هم کشید، هنوز هم باورش نمیشد که چه شده، قلبش، روحش، تمام تنش، درد میکرد از خرابه‌هایی که بر سر زندگی‌اش ریخته شده بود.

 

وارد بالکن شد، پشت پنجره‌ی اتاق خودش و لاله ایستاد، منتظر ماند خوابش ببرد، نمیخواست وقتی موبایلش را چک میکند بیدار باشد.

 

برای اینکه انتظارش هم بی دلیل نباشد، شماره‌ی کیمیا را گرفت، این اواخر رابطه‌ی کیمیا و حورا خوب بود، شاید چیزی میدانست!

 

بعد از دو بوق تماس، وصل شد:

_ الو داداش؟

 

دستی به چشمانش کشید:

_ سلام، بیدارت کردم؟

 

_ سلام داداش، نه بیدار بودیم، این وقت شب، چیزی شده؟

 

خواهرش باردار بود، نمیخواست واقعا او هم دچار استرس شود:

 

_ نه نه…فقط، گفتم ببینم اخرین بار کی با حورا حرف زدی؟

 

صدای کیمیا در گوشش گیج شد:

_ وا، نمیدونم، همین امروز ظهر بود، چطور مگه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 181

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ستی pdf از پاییز

    خلاصه رمان :   هاتف، مجرمی سابقه‌دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن «چشم‌» شنیده نمی‌شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افگار pdf از ف میری

  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرپناه pdf از دریا دلنواز

خلاصه رمان :       مهشیددختری که توسط دوست پسرش دایان وبه دستورهمایون برادرش معتادمیشه آوید پسری که به خاطراعتیادش باعث مرگ مادرش میشه وحالاسرنوشت این دونفروسرراه هم قرارمیده آویدبه طور اتفاقی توشبی که ویلاشو دراختیاردوستش قرارداده بامهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش میکنه درگیر میشه آوید به خاطر عذاب وجدانی که از گذشته داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حسرت با تو بودن به صورت pdf کامل از مرضیه نعمتی

        خلاصه رمان :   عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می ریخت اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم شأن خانوادش نمی دونست و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفرین خاموش جلد دوم

    خلاصه رمان :         دنیای گرگ ها دنیای عجیبیست پر از رمز و راز پر از تنهایی گرگ تنهایی را به اعتماد ترجیح میدهد در دنیای گرگ ها اعتماد مساویست با مرگ گرگ ها متفاوتند متفاوت تر از همه نه مثل سگ اسباب دست انسانند و نه مثل شیر رام می شوند گرگ، گرگ است

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان با هم در پاریس

  خلاصه رمان:     داستانی رنگی. اما نه آبی و صورتی و… قصه ای سراسر از سیاهی وسفیدی. پسری که اسم و رسمش مخفیه و لقبش رباته. داستانی که از بوی خونی که در گذشته اتفاق افتاده؛ سر چشمه می گیره. پسری که اومده تا عاشق کنه.اومده تا پیروز شه و ببره. دختری که سر گرم دنیای عجیب خودشه.

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صدیقه
صدیقه
5 ماه قبل

نکشیمون مهندس بعد پنج روز زحمتت شد اینقدر تکون خوردی😁😁😁. چل شدم از دستت خندم گرفته چقدر اسکلم هنوز دارم دنبالت میکنم

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط صدیقه پورمحمد
دریا
دریا
5 ماه قبل

به به خسته نباشی
نه واقعا مرسی بعد چهار روز اسم این چهار خط رو که نتونستی یه سکانس ساده بگونجونی گذاشتی پارت نه واقعا این چهار خط بعد چهار روز پارته؟!!!!!

اشک
اشک
5 ماه قبل

من که میدونم گوشی لاله رمز داره فقط نویسنده کرم میریزه کشش بده رمانو. الکی چن تا پارت میخوانیم تهش ب هیچی نمی رسیم

راحیل
راحیل
5 ماه قبل

بابا یک کم طولانی تر کنی والا به جای بر نمیخورها داری به شعور خواننده توهین میکنی

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط راحیل
سارا
سارا
5 ماه قبل

قباد عوضی ،حورا بایدزودترمیرفت بی عرضه ،خخخ چه دنیای بدی شده تا هستی آزارت میدن دورکه میشی یا نیستی عزیزمیشی لعنت به ذات نداشته این دنیا وبعضی آدماش ولی درکل ایرانیا مرده پرستن

ghazal
ghazal
5 ماه قبل

واقعا خسته نباشی،شرمنده کردی😕😕

♡ روا ♡
♡ روا ♡
5 ماه قبل

دیره آقا قباد وقتی حورا داشت خورد میشد بین دست لاله خراب اون مادرت خاله ات کجا بودی حالا که رفته فیلت یاد هندستون کرد قبلش کجا بودی ؟
قبلش حتا یه بارم به لاله شک نکردی چه الکی

درنا
درنا
5 ماه قبل

نویسنده چرا اینقدر زحمت داده به خودش بیچاره حتما دستاش خیلی درد گرفته از بس پارت طولانیه

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x