رمان حورا پارت 293 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

در نهایت کم اورد و سریع بیرون رفت، با خیال راحت دراز کشیدم، شروع کردم دوباره نفس عمیق کشیدن، استرس و نگرانی برایم خوب نبود، اما امشب قرار نبود با خیال آسوده بخوابم.

 

فکر میکردم قباد برگردد. اما برنگشت، خوب بود که نبود…احساس بهتری داشتم.

محمد غذا آورد و گفت که دیده بیرون رفت، حتی پیشنهاد داد تا برنگشته جایم را عوض کنم اما میدانستم که نمیشود.

 

قباد کله‌شق‌تر از ان است که بشود با تغییر مکان دورش زد، قطعا در کل روستا آبروی همه‌یمان را میبرد و سپس من را پیدا میکرد. حتی نمیدانستیم که برمیگردد یا نه!

 

_ شامتو بخور بخواب…دیروقته از وقتی رفت لب به هیچی نزدی…

 

ظرف را جلو کشیدم، گرسنه بودم، مشغول خوردن شدم که محمد از جا برخاست و به سمت پنجره رفت:

 

_ انگار واقعنی رفته، درو میبندم که حداقل اومد بی خبر نیاد تو.

 

سری تکان دادم و او بیرون رفت تا در را ببندد.

ظرف خالی غذا را کنار گذاشتم و دوباره دراز کشیدم، امروز انرژی زیادی مصرف کرده بودم، بحث با قباد خودش به تنهایی یک منبع انرژی میخواست!

 

ملحفه را روی خودم کشیدم، پاهایم مدام یخ میکرد، با اینکه تابستان بود اما واقعا دست و پایم سردش میشد، یکی از زن های محله که با محمد در باغ کار میکند گاهی سر میزد، میگفت بخاطر این است که بچه دختر است، حتی گفت وقتی به دنیا آمد بپیچانمش و مواظب باشم سردش نشود، دخترها در نوزادی سرمایی‌اند!

 

سر به بالش گذاشتم و از خستگی خوابم برد، میان خواب و بیداری دستم خواب رفته بود و میسوخت، برای همین خواستم بچرخم و جهتم را تغییر دهم اما چیزی نگذاشت.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 177

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی

  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا می‌شه صهبا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی

      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه ی ما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شب از ستاره ها تنها تر است به صورت pdf کامل از شیرین نورنژاد

            خلاصه رمان :   مقدمه طرفِ ما شب نیست صدا با سکوت آشتی نمی‌کند کلمات انتظار می‌کشند من با تو تنها نیستم، هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست شب از ستاره‌ها تنهاتر است… طرفِ ما شب نیست چخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند خشمِ کوچه در مُشتِ توست در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد من تو

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هکمن
رمان هکمن

دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق سمیر می شه غافل از اینکه سمیر… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بوی گندم pdf از لیلا مرادی

خلاصه رمان: یه کلمه ، یک انتخاب و یک مسیر میتواند گندمی را شکوفا کند یا از ریشه بخشکاند باید دید دختر این داستان شهامت این را دارد که قدم در این راه بگذارد قدم در یک دنیای پر از تناقض که مجبور است باهاش کنار بیاید در صورتی که این راه موجب آسیب های فراوانی برایش می‌شود و یا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بازی های روزگار به صورت pdf کامل از دینا عمر

          خلاصه رمان:   زندگی پستی و بلندی های زیادی دارد گاهی انسان ها چنان به عمق چاه پرتاب می شوند که فکر میکنن با تمام تاریکی و دلتنگی همانجا میمانند ولی نمیدانند که روزی خداوند نوری را به عمق این چاه میتاباند چنان نور زیبا که بر عالوه سیاه چال ،دلت را هم نورانی میکند.

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کسی که متنفره از این رمان
کسی که متنفره از این رمان
4 ماه قبل

چه مزخرف و بی محتوا واقعا حوصله سربره

Baran
Baran
4 ماه قبل

چه پارت بی محتوا و چرتی🤨

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x