نفس سنگینم را بیرون دادم، با خودم که رودروایسی نداشتم، دوستش داشتم و جز او هم کسی را نداشتم، اما نمیتوانستم اینبار به قلبم گوش دهم، دلم پر بود، مغزم پرتر!

 

عدد هشتصد در ذهنم نقش گرفت و لبخند به لبم هدیه داد، حقوق تهران را حتما می‌آوردم!

 

شیرینی رتبه‌ام هنوز در دلم ته نشین نشده بود که در باز شد و دکتر داخل امد، پشت سرش قباد آمد و در را بست.

کمی نیم خیز شدم، لبخند دکتر اطمینان بخش بود.

 

_ خب مامان خانم…چیشد که غش کردی؟

 

لبخندی زدم:

 

_ استرس داشتم…

 

ابرو بالا داد و لبه ی تخت کنارم نشست:

 

_ پرونده پزشکیتو نگاه کردم، طبق کد ملی و بیمه‌ت داروهای مصرفیتو دیدم، بارداری حساسی داری ظاهرا اره؟

 

اب دهانم را قورت دادم:

_ بله‌…

 

قباد که گوش تیز کرده بود را هم میشد دید، اما نادیده گرفتنش بهتر بود:

 

_ خب تو که میدونی استرس و هیجان اضافه برات سمه چرا باید در معرض همچین چیزی قرار بگیری؟

 

قبل از اینکه بتوانم پاسخ دهم رو به قباد کرد و با اخم و سرزنش گفت:

 

_ شما به عنوان همسر وظیفه ندارید ازشون مراقبت کنید؟

 

رو گرفتم تا نگاه خیره و دلخور قباد را نبینم:

 

_ بخاطر کیست و جراحی سابقشون بارداری سختی دارن، باید اینو متوجه شده باشین، بهتره خیلی مواظبش باشید، در غیر این صورت ممکنه قبل از موعد زایمان به مشکل بخوره، شما که اینو نمیخواید؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۲ / ۵. شمارش آرا ۱۷۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بچه پروهای شهر از کیانا بهمن زاده

    خلاصه رمان :       خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی توی این رمان خنده هست تعجب هست گریه زاری فکر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رز سفید _ رز سیاه به صورت pdf کامل از ترانه بانو

  خلاصه رمان:   سوئیچ چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپمو بالا اوردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همین که دستمو پایین اوردم صدای بازشدن در بزرگ مدرسه شون به گوشم رسید. وکمتر از چندثانیه جمعیت حجیمی از دختران سورمه ای پوش بیرون ریختند. سنگینی نگاه هایی رو روی خودم حس می کردم که هراز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زندگی سیگاری pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان : «جلد اول» «جلد دوم انتقام آبی» دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه. دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا هم ازش نا امید شده به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نشسته در نظر pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     همه چیز از سفره امام حسن حاج‌خانم شروع شد! نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش می‌کرد که همه چیز به قاعده و مرتبه. چه می‌دونست خانم‌جلسه‌ایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجی‌درخشان زنگ می‌زنه و خبر می‌ده که عزادار شدن! اونم عزای کی؟ خود حاجی و پسر وسطیش، صابر و تازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی

    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر شکل می‌گیرد. احساس و عشقی که می‌تواند مرهم برای زخم‌های

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره
ستاره
16 روز قبل

دیگه بنظرم رمان داره بی هیجان میشه

روا
روا
17 روز قبل

نویسنده یه چیز میزنه باورم نمیشه راست راست با قباد میچرخه یا حورا معنی خیانت نمیفهمه یا نویسنده ما خر فرض کرده

Diana
Diana
پاسخ به  روا
17 روز قبل

تو معنی خیانتو نمیفهمی، والا حورا و ممد صمیمی تر بودن از قباد ولاله. خود حورا پاشد فاز بدبخت بیچاره های فداکارو برداشت رفت خاستگاری، خودش قضیه لاله رو بزرگش کرد. پارتای دوم یا سوم حتی لاله و مادرش میخواستن بیان مهمونی، قباد میگفت پاشو بریم بیرون حوصله دیدن خاله و دخترشو ندارم، حوراهم فاز افلاطون برداشته بود میگفت نه بمونیم، زشته.. حورا توهم خیانت داشت

آخرین ویرایش 17 روز قبل توسط Diana
نویسنده یادگارهای کبود
نویسنده یادگارهای کبود
پاسخ به  Diana
16 روز قبل

ولی از همه بدتر اینه‌که، سیصد پارت حول‌محور ازدواج مسخره قباد با لاله بچرخه و حورا با تموم احمق‌بازی‌هاش تحقیر بشه. با تموم این‌ها هنوز دلش پیش قباد باشه😒 یعنی چی؟ قباد هر کاری دلش خواست کرد و با چند توجیه آبکی سر و تهش رو هم آورد؟ من فکر می‌کردم حورا خانواده‌ای پیدا کنه و یه‌کم شخصیتش رو پخته‌تر کنه، بعد واسه زندگیش تصمیم بگیره، این از قبلش هم بدترررره

خواننده رمان
خواننده رمان
17 روز قبل

خب حالا قراره یه چند روزی روی توی بیمارستان موندگار شیم با این وضع پارت دادن

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x