رمان دونی

 

 

دیگه چاره ای نبود که با پارسا برم

قبل رفتنم با دخترا هماهنگ کردم واسه تحقیق میرم بیمارستان

 

تو ماشین هیچ حرفی رد و بدل نشد حالا من چجوری میخواستم مخ این پارسا رو بزنم

بهش نمیومد پسر بدی باشه ولی اون پسر باباشه

کسی که 8 سال خوابو ازم گرفت

 

حس کردم یه چیزی رو پام نشست

 

پارسا: خوبی؟! رنگت پریده

 

سریع دستشو پس زدم بدنم مور مور شد

با داد بهش گفتم ماشین بزن بغل بدون هیچ حرفی زد بغل

اومدم پیاده بشم

که ازم معذرت خواهی کرد و منظور خواستی نداشته

 

بار اولین دلم میخواست گریه کنم یه چیزی گلومو فشار میداد نمیتونستم حرف بزنم

 

بدون اینکه چیزی بگم از پارسا جدا شدم

 

نمیدونم چجوری خودمو به ایستگاه اتوبوس رسوندم سرم پایین بود

 

همین طور تو فکر بودم که سایه ای بالا سرم حس کردم

بهش توجهی نکردم

 

یه صدای آشنایی به گوشم رسید

اینکه صدای آرمینه

 

با اینکه زیاد نمی‌شناختمش از ته دل خیلی خوشحال شدم

ولی چجوری اومده اینجا؟!

 

+  چجوری اومدی اینجا؟!

 

 

آرمین: نیم ساعته دارم صدات میکنم داری میگی چجوری اومدم اینجا؟!

پارسا زنگ زد گفت حالت خوب نیست منم اومدم اونو فرستادم دنبال پروژه

 

 

+  خوب چیکار کنم؟! به من چه

 

آرمین: وای دختر تو الان نپرسیدی الان برات شده به من چه

 

+  آره خوب که چی؟!

 

آرمین:   پاشو ببینم چرا رنگت پریده؛ صداتم که گرفته؛ اون پسره پارسا چیزی بهت گفت ؟!

 

+  خیلی داری سوال میپرسی

 

از اومدن آرمین خیلی خوشحال شدم دوست داشتم همه چی رو بهش بگم یه احساس امنیت خاصی بهش داشتم

دوست نداشتم اونم درگیر انتقام من بشه

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند

  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه آقا؟! و برای آن که لال شدنم را توجیه کرده

جهت دانلود کلیک کنید
رمان خواهر شوهر
رمان خواهر شوهر

  دانلود رمان خواهر شوهر خلاصه : داستان ما راجب دونفره که باتمام قدرتشون سعی دارن دونفر دیگه باهم ازدواج نکنن یه خواهر شوهر بدجنس و یک برادر زن حیله گر و اما دوتاشون درحد مرگ تخس و شیطون این دوتا سعی می کنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه آتیشایی که نمی سوزونن و …. به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد سوم

  دانلود رمان ماه مه آلود جلد سوم خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دیوانه و سرگشته pdf از محیا نگهبان

  خلاصه رمان :   من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من

جهت دانلود کلیک کنید
رمان گرگها
رمان گرگها

  خلاصه رمان گرگها دختری که در بازدیدی از تیمارستان، به یک بیمار روانی دل میبازد و تصمیم میگیرد در نقش پرستار، او را به زندگی بازگرداند… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رویا
رویا
1 سال قبل

بهراد رو میخواد کجای دلش بزاره

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x