انتقام یا عشق(خون اشام) پارت پنجم - رمان دونی

انتقام یا عشق(خون اشام) پارت پنجم

همینطور ک راه میرفتیم ب اطرافم نگاه میکردم نمیتوانستم تشخیص بدم کجاییم مکانی ک داشتیم میرفتیم جدید بود و شاید میتوانم بگم اولین بار بود ک داشتم ازش رد میشدم شایدم توی. باران و مه معلوم نبود. تا نصفه های جنگل ب دلیل وجود درخت ها بارانی ب سر من نمیخورد اما یکم ک گذشتیم باران شدید ک بیشتر ب تگرگ میبرد ب سرم برخورد کرد و ارام اهی از گلوم خارج شد ک الکساندر با نگرانی پرسید
-خوبی
-اره
درصدی فکر نمیکردم چتر اورده باشه اما اینجوری نبود این نشون میداد مثل من بی فکر نبود چتر رو گرفت روی سرمون و منو ب خودش فشرد. خندیدم ب طثر ناگهانی برگشت و پرسید
-از چی میخواندی
-شاید تو
-چرا
-خب ت اولش دوست نداشتی بت نزدیک شم ولی الانـ..
وسط حرفم پرید و گغت
-هنوزم دلم نمیخاد بهم نزدیک شی ولی شاید دلت بخاد هنوزم ایم گره کثر های معزتو باز کنی؟ مگه نه خانم شجاع
-اهمم
درگیر بودم از سوالای زیادی ک توی مغزم بود از خودش گرفته تا دلیل زندگیش ت جنگ ممنوعه ک یهو گفت
-بپرس راحت باش
-چـ… چی
-سوالاتو مگه نمیخاستی بدونی
-چرا اما اما الان سوالی ندارم
خواست یکم کلاس بزارم اما دستشو اورد بالا و گفت
-منو ببخش سینره
دستشو گذاشت روی پیشونیم ناگهان درد عجیبی در سرم ب وجود امد دردی ترکیب از سوزش و یخ زدگی توان ایستادن رو نداشتم قصد نشستن داشتم ک دسشو برد زیر پاهایم و دست دیگرش را زیر سرم و بلندم کرد بعد هم چتر ب طور عجیبی در هوا معلق ماند و دنبال ما می امد و قبل از گفتن حتی کلمخ ای از سوی من او گغت
-ببین من عذر میخام. اما خب اینجوری بت بگم دلیل زندگی من تو جنگل اممم ت جنگل شاید یکیش خود ت باشی
-ممن
سالم موندن ت خودش یکی از دلایله
-این یعنی من باید ازت بترسم
-اره بترس و دوری کن
-میتوانم ی سوال دیگه بپرسم
-ت ک پرو تر از این حرفایی، بپرس
-چطوری این چتره ت هوا معلقه
-اهممم
حالتی پرسش ب خودم گرفتم اما ناگهان……

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طلوع نزدیک است pdf از دل آرا دشت بهشت

  خلاصه رمان:         طلوع تازه داره تو زندگیش جوونی کردنو تجربه می‌کنه که خدا سخت‌ترین امتحانشو براش در نظر می‌گیره. مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیه که از دست سرنوشت براش می‌باره و در عجیب‌ترین زمان و مکان زندگیش گره می‌خوره به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مونده و راهی که سراشیبیش تنده.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا

  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون رو از نامزدش دور نگه داره؟       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای نمناک علفها به صورت pdf کامل از شکوفه شهبال

      خلاصه رمان:   صدای خواننده در فضای اتومبیل پیچیده بود: ((شهزاده ی آسمونی/گفتی که پیشم می مونی.. برایاین دل پر غم/ آواز شادی می خوانی عشق تو آتیش به پا کرد/ با من تو روآشنا کرد.. بی اونکه حرفی بگویم/راز منو بر ملا کرد.. یه لحظه بی تونبودم/ یه لحظه بی تو نزیستم.. یه روز سراغمو می

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ارتعاش pdf از مرضیه اخوان نژاد

    خلاصه رمان :     روزی شهراد از یه جاده سخت و صعب العبور گذر میکرده که دختری و گوشه جاده و زخمی میبینه.! در حالیکه گروهی در حال تیراندازی بودن. و اون دختر از مهلکه نجات میده.   آیسان دارای گذشته ای عجیب و تلخ است و حالا با برخورد با شهراد و …      

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح

  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد

  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری داریا دامون ( عفریت). غافل از اینکه تمامی این جریانات

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بانو
بانو
2 سال قبل

مهسااااا عاسق رمانتمممممم

mahsa
2 سال قبل
پاسخ به  بانو

مهسا که منم 😂
نویسنده اسمش شیدا هست

mahsa
2 سال قبل

و نمیشه دیگه تا به جاهای حساسش میرسه تمومش نکنی من تا فردا میمیرم از فوضولی😅😁

بانو
بانو
2 سال قبل
پاسخ به  Yalda. post

💔💔💔🥹🥹🥹نکن قلبمون حساسه

mahsa
2 سال قبل

من عاشق این رمانم 💓
عاشقتم نویسنده جونم💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝فقط یه کم پارتارو بیشتر کن❤

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط mahsa
دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x