انتقام یا عشق (خون آشام) پارت دوم - رمان دونی

انتقام یا عشق (خون آشام) پارت دوم

فردی با شنل مشکی ک حتی رو ی صورتشم پوشونده پشت شیشه ایستاده عصبی شدم میدونستم ک اگه کسی شخصی رو کنترل کنه با ریختن اب روی فرد کنترلش رو از دست میده منم اب ک روب پیشخوان بود رو برداشتم و ریختم روی مرده از حالتش ک در امد ب سمت در رفتم ولی شخصی ک پشت در بود زودتر رفت و من فقط توانستم چشماشو ببینمم  چشاماش ب رنگ قرمز اتشین بود دور مردمکش مشکی بود. ولی سریع رفت تنها توانستم چشماشو ببینم ب کتابخونه برگشتم اما مرد ب طرز غیر عادیه ای خشک شده بود و انگار چیزی یادش نبود. ازش کتاب رو گرفتم اما اون کتاب، کتابی نبود ک من میخواستم من کتابی در مورد خون اشام ها میخواستم ک حقیقی باشد اما این رمان بود.
چشمان اون مرد خیلی جذاب بود  ، بادیدن سینی پر از الوچه همه چیز یادم رفت بااینکه با چشمام یه جورایی دنبال اون مرده بودم اما خب با دیدن اون همه الوچه یادم رفت. رفتم جلو و مقداری خریدم و همونجا اولیش رو گذاشتم داخل دهنم ک با سنیگی نگاه کسی سرمو بلند کرد خودش بود با خوشحالی امدم حرفی بزنم ک رفت دنبالش راه افتادم اما گمش کردم. ناراحت شدم. ب مغازه ی عتیقه فروشی رفتم ک اون نزدیکیا بود. شاید محل زندگی این فرد مرموز رو میدونست
-سلام اقا
-سلام خانم میتوانم کمکتون کنم
-واقعیتش من الان بادیدن شخصی یکم یکمــ…. چجوری بگم سوال داشتم شما فردی رو میشناسید ک ی شنل مشکی بپوشه و رنگ چشماش قرمز اتیشین باشه؟؟
-واقعیتش اون فردی رو ک میگید دیدم مردم روستا ازش دوری میکنن اون وقتی اینجا ها پیداش میشه میگن ی نفر گم میشه و هیچ کس هم جرائت نداره سمتش بره حتی اگه بره هم چجوری بگم دیوانه میشن
-تا الان کسی هم سمتش رفته یا تلاش کرده بره سمتش
-نه همه از این حرفا میترسن کسی سمتش نمیره
-میدونید کجا زندگی میکنه
-چرا میپرسید
-اعمم همینطوری
-ب نظرم شما خیلی شجاعید اما خیلی هم جوان نرید سمتش بهتره اینجوری
-چشم حالا بگید کجا زندگی میکنه
-وسط جنگ نفرین شده
-اعممم ممنون
از مغازه امدم بیرون. باید ب سمت خونه میرفتم اما شاید بعدا ب سمت جنگ نفرین شده هم برم این دومین دیدارمون بودیکی کتابخونه یکی کنار سینی الوچه ای  اما من باید بازم ببینمش با این تفاوت ک باهاش حرفمم بزنم.
ب خونه ک رسیدم کسی خونه نبود. صدای از طبقه بالا می امد این خونه یک اتاق داشت ک تحت هیچ شرایطی نباید بهش نزدیک میشدیم مادربزرگم همیشه درب اونو قفل میکرد وقتی بچه بودم یه بار اونجا رفتم اما قبل از باز کردن در جلو گرفت از بچگی این اتاق کنجکاوی منو قلقلک میداد. مادربزرگم خیلی منو دوس داره همیشه بهم میگه سمت اینجور ادما نرم سمت هیچ چیز غیر عادی هم نرم کتابای خاصی هم نخوانم میدونم اینا برای خودمه اما دوس ندارم. ب سمت اتاق راه افتادم پله های چوبی زیر پاهام صدا میداد. از اتاق صدایی نمی امد همیشه این قسمت از خونه چ صب چ شب تاریک بود. ب سمت اتاق قدم برداشتم ک یهو با برخورد چیزی با پاهام جیغ بنفشی سر دادم برگشتم و دیدم…………

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان هم قبیله
دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند

      دانلود رمان هم قبیله به صورت pdf کامل از زهرا ولی بهاروند خلاصه رمان: «آسمان» معلّم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، اتفاقی به شیرینی‌فروشی مقابل مدرسه‌شان کشیده می‌شود و دلش می‌رود برای چشم‌های چمنی‌رنگ «میراث» پسرکِ شیرینی‌فروش! دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانواده‌اش را به قتل‌های زنجیره‌ای زنانِ پایتخت گره می‌زند و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح

  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری

    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک عشق می ارزید، به یک زندگی عالی می ارزید، به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دونه الماس
دانلود رمان دونه الماس به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان دونه الماس :   اميرعلی پسر غيرتی كه سر ناموسش اصلاً شوخی نداره و پيچكش می افته دست سروش پسره مذهبی كه خيال رها كردن نامزدش رو نداره و اين وسط ياسمن پيچکی كه دلش رفته واسه به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند

خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب قوانین خاص خودش‌و داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♕♕♕
♕♕♕
2 سال قبل

من خوشم اومد جالبه
اما بیشتر تلاش کن
خیلی موفق میشی

یاسمریم
یاسمریم
2 سال قبل

قلم ضعیفی داره.یکم بیشتر به جزییات توجه کنه و آروم تر پیش بره بهتره.بعدشم مثلا حرف تو رو ت مینویسه یکم رو اعصابه

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x