رمان دونی

 

 

فرهاد: شک دارم اصن فارسی میفهمی یانه؟! چند بار گفتم دخالت نکن

 

آسانسور متوقف شد مستقیم رفتیم تو اتاقی که چند قدم فاصله داشت

 

فقط بهم نگاه می کردیم که فرهاد رفت تو آشپز خونه

 

منم با صدای بلند داد زدم گفتم چرا نمیزاری کاری کنم؟!

 

اومد رو مبل نشست و همین طور نگاه زمین می کرد

 

+ چرا نمیگی متین چی گفت؟!

دلم هراز راه رفت

منم آدمم بفهمم چیشده

 

فرهاد: با متین حرف زدم فردا قرار گذاشتیم

کوروش ام هست ولی اون طور که فکر میکنی نیست

 

+ یعنی چی؟!

 

فرهاد: یعنی هیچی فردا همه چیز مشخص میشه

با چشمای خودت میبینی

منم بیشتر این چیزی نمیدونم

فقط بهم گفت کوروش اون آدم سابق نیست

 

از سرجاش بلند شد که بره و من سر جام خشکم زده بودو توی دنیایی پر از سوال بودم

 

فرهاد: برو تو اتاق استراحت کن و اصن از اتاق در نیا

آفتابی نشو

متین نمیدونه اینجایی بفهمه

دیگه نمیتونم کاری انجام بدم

اینم شماره و گوشی فقط به من و خانمی که برات سرویس میاره در ارتباطی

 

با شنیدن صدای در فهمیدم فرهاد رفته

رو مبل نشستم و همین طور به یه جا خیره شده بودم

 

دیگه مغزم نمیکشید کی داره چیکار میکنه یا دورو برم چه خبره؟!

به کی اعتماد کنم به کی اعتماد نکنم؟!

 

حس کردم یکی داره تکونم میده

 

_ مارال خانم

 

به فکر افتاد کسی تو اتاق نیست و این صدای کیه از جا پریدم

 

این خانم کی بود تو اتاق؟!

یادم اومد که فرهاد گفته بود یه خانم سرویس میاره

 

_ ببخشید نمیخواستم بترسونمتون

 

+ مشکلی نیست

 

_ من چند بار در زدم زنگ زدم جوابی ندادین به آقا فرهاد گفتم که جوابی نمیدین نگران شدن ایشونم گفتن که کارت رو کجا گذاشتن منم داخل شدم

 

+ من حالم خوب نبود قرص خورده بودم

صدایی نشنیدم

 

برام یه بسته آورد مشخص بود غذا بود

از پنجره یه نگاه به بیرون کردم شب شده بود و ساعت تقریباً حدود ده بود

 

_ بفرمایید خانم

 

+ میل ندارم تو بخور

 

_ اما…

 

حرف شو قطع کردم نزاشتم ادامه بده

 

+ اما نداره اگه گشنته بخور

و کاری نداری میتونی بری…

 

_ خانم آقا فرهاد گفتن تنهاتون نزارم دیگه

 

یه نفس عمیق کشیدم واقعن آقا فرهاد داشت تو مغزم رژه میرفت

 

+ عزیزم نیازی نیست باشی کار داشتم صدات میکنم

 

_ ولی وظیفه ام اینه کنارتون باشم حتی نیازی نداشته باشین

 

تو دلم داشتم فش فرهاد میدادم با این نیرو گرفتنش

 

+ مگه شما کارتون سرویس نیست؟!

 

_ نه من محافظم

 

 

باید میگرفتم فرهاد زیر در له می کردم این سرویس هتل نبوده

محافظ بوده

چرا فکر کرده من نیاز به محافظت دارم

 

یه نگاه بهش کردم  شبیه این نیروهای خارجی تو فیلما بود

موهاش بلوند

تیشرت و شلوار مشکی و البته بدون اسلحه بود

 

حوصله نداشتم بگم چرا اومدی و از کجا اومدی

 

+ بیا بشین غذا بخور هر کار میخوای انجام بده

 

یه سوال داشتم ازش چقدر خوب فارسی بلد بود باید می‌پرسیدم چطوری فارسیش خوبه

 

 

هر دو روبه رو هم نگاه هم می کردیم

 

+ اسم چیه؟!

 

_ روناس

 

+ چه خوشگل مثل خودت

 

_ شماهم خوشگلین مارال خانم

 

+ نیازی نیست بگی خانم همون مارال صدام کن بهتره

 

_ مارال خان.. مارال چرا غذا نمیخوری یه ساعت دیگه وقت قرصته

 

+ تو اینو از کجا میدونی؟! کی گفته بهت؟!

 

_ آقا فرهاد

 

+ رسماً پرستار استخدام کرده

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی

  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده است مگسی گرد شیرینی‌ام… او که می‌دانست گذران شب و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک

  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی

  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قاصدک های سپید به صورت pdf کامل از حمیده منتظری

    خلاصه رمان:   رستا دختر بازیگوش و بی مسئولیتی که به پشتوانه وضع مالی پدرش فقط دنبال سرگرمی و شیطنت‌های خودشه. طی یکی از همین شیطنت ها هم جون خودش رو به خطر میندازه و هم رابطه تازه شکل گرفته دوستش سایه با رضا رو بهم میزنه. پدرش تصمیم میگیره که پول توجیبی اون رو قطع بکنه و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهره اعتماد

    خلاصه رمان :     هدی همت کارش با همه دخترای این سرزمین فرق داره، اون یه نصاب داربست حرفه ایه که با پسر عموش یه شرکت ساختمانی دارن به نام داربست همت ! هدی تمام سعی‌اش رو داره میکنه تا از سایه نحس گذشته ای که مادر و پدرش رو ازش گرفته بیرون بیاد و به گذشته

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
11 ماه قبل

سلام خدا رو شکر که بالاخره اومدین فرشته خانم لطفا از این به بعد براتون مهم باشه که رمانی که پارت گذاری میکنین خواننده ها منتظر ادامش هستن

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x