خلاصه رمان:
اسمش جُوانا بود، بچه خطه پر افتخار کُردستان و دامنه های کوهستان های مقتدر و سر به فلک کشیده اش ! دختر ۱۸ ساله نازدانه،خودشیفته، مغرور، رُک و راست و ریسک پذیرِ یکی از خانواده های اصیل،نامدار و متمول شهر سنندج. سنندج، مرکز استان کُردستان که از دیرباز مشهور به قلعه خانان و لانه عقاب بوده.همان دیار کُردزبانان در قلب دلنشین استان کُردستان، که چند سالی است بعنوان م ٓهد موسیقی و هنر ایران معرفی میشود. نواده ای از نسل دوم خانواده پر جمعیت »واعظی« با هفت پسر و سه دختر !
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 12
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.