یک ماه بعد :
تیدا ، عزیزم .
اون بهراد بیچاره دم در منتظرته پاشو برو دیگه .
– خاله ، میگما . میخوای فردا برم ؟
تیدا رو اعصاب من راه نرو
– خب میگم .. یعنی … شما تنها نباشی !!!!! ؟؟
منو خر نکن دختر .
برو ، از هیچی هم نترس
– من نمیترسم فقط …
اه هیچی اصن خداحافظ رفتم .
خدا به همراهت
با قدم هایی نا مطمئن رفتم سمت در خروجی عمارت
یعنی این بار میشه که بشه ؟
میشه تو این شروع جدایی نباشه ؟
من عاشق کسی بودم که پدرش
شوهر خاله مو کشته بود …
ولی تقصیر بهراد این وسط چی بود ؟
اون که گناهی نداشت
و آدم بی گناه هم نباید تقاص پس بده .
چه گذشته ی تلخی داشتیم همه ی ما
این که آرتام خودش رو کشت در راه عاشق مادرم .
درست مثل شیرین و فرهاد
با این تفاوت که مادرم به خواست خودش زن کس دیگه ای نشده بود .
قصه ی شاهو و اسپاکو ...
شاهو جونش رو داد تا اسپاکو زنده بمونه .
خودش رو انداخت جلوی تیر اردلان …
تو این داستان غریب فقط اسپاکو موند و عذاب عشقی که همراهش بود
مردن مادرم …
خودکشی آرتام …
قتل شاهو …
قاتل واقعی کی بود ؟
قاتل واقعی کسی بود که یه دخترشو به چنگال مرگ فرستاد و دیگری رو به دروازه ی فرار راه داد .
قاتل واقعی کسی بود که دو تا جوان رو بدبخت کرد …
چرا ؟
نژاد پرستی …
نژاد پرستی فقط مال آمریکا و اروپا نیست …
آدم حتی میتونه تو یه روستا به اون وسعت کم و حقیر نژاد پرست باشه و فقط به خاطر خودخواهی خودش ، سه نفر رو بکشه .
بماند که این تصمیمش باعث شد من هم ۱۷ سال از بهترین سال های عمرمو شکنجه شدم .
تا وقتی مردان سرزمینم ، زنان را حقیر میشمارند و دختران این خاک خود را کمتر از مردان میدانند
این قتل و قربانی ، ظالم و مظلوم وجود دارد .
تا وقتی این جاهلیت و نابرابری جنسی در وطنمان وجود دارد ، دختر های زیادی قربانی میشوند .
قربانی خونبس ، ازدواج اجباری و …
به سمت بهراد رفتم و در آغوش همیشه بازش گم شدم .
سرنوشت این عشق از نو نوشته شد …
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
– خانومم میدونی چقد معطل کردی ؟؟
عزیزم داشتم تصمیم میگرفتم بیام پیشت یا نه …
لب هاشو رو لب هام گذاشت و این مهر سندی بود که به نامش بود …
با لبخندی مهربان و چشمانی لبریز عشق نگاهم میکرد
با خجالت سر به زیر انداختم که زمزمه کرد :
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد …
نویسنده : ترنج
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 7
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
مضخرف ترین رمانی بود که تو کل عمرم خوندم
به نظرم اگه تهش بهم نمیرسیدن بهتر بود 😐
قشنگ بود
داستان رمانت خیلی خوب و جذابه..
بخصوص پیام داستانت که یه پیام اجتماعیه خیلی خوبیه..
اما از نقاط ضعف رمانت بنظر من..
خیلی پارت هاش کوتاه بود و نصفشونم جا خالی بود تو هر پارت یه بخشیش به شعر یا اهنگ اختصاص داده میشد (از یه طرف اندازه هر پارت کوتاهه از یه طرفم یه بخشش شعر و اهنگ و بخش زیادیم جای خالیه..)
و اینکه خیلییی سریع پیش رفتی..
حداقلل اگه 40، 50 پارتش میکردی بهتر بود..
و اینکه اگه تا یه بخشی از زندگی جدید تیدا و بهرادو مینوشتی ( مثلا تا وقتی که بچه اولشون بدنیا بیاد)
بازم رمانو بهتر میکرد..
و زمان پارت گذاری ها مرتب نبود..
در کل از داستانش و پیام اجتماعیش خوشم اومد..
ممنون 💙
عزیزم بازم رمان داریم؟
نصف متن ها کپی شده از اینستا و فیلم خاتون و اینور و اونور بود
خیلیم مزخرف تموم شد
خیلیم بچگانه بود
انگار قلم اولته
نمیدونم چطور مینویسین میزارین تو سایت
کلا تو مملکت ما همچی بچه بازی شده
دقیقا بات موافقم
این همه زحمت کشیدی تا آخرش این جوری بشه اصلا نمینوشتی رمان خوبیه ولی ادامه داشت بهتر بود آخرش چرت تموم شد
گند زدی که😑😑😑😐
این چی بود دیگ💔😒بیکم به رمانای دیگ نگاه کن یاد بگیر چه جور مینویسن
ترنج جون… من بت احترام میذارم هر چند شاید رمانت باب میل خیلیا نبود… ولی در کل براش زحمت کشیدی،و خسته نباشی…
فقط یه سوال داشتم،،،، “” “چی بود چی شد؟؟؟؟؟ ؟؟؟🤔 🤔 🤔 چیزی دستگیرم نشد والا
هیچی نفهمیدم ازش خیلی بیخود بود ولی بازم دستش طلا
اصلن ارزش خوندن نداشت😑گند زدی بااین مثلن رمانت🙄
به پایان آمد این مزخرف
حکایت همچنان باقیست😂😂😂🤦🤦
😂😂😂
جالب بود.
بعضی حرفها به نظرم توش خوب بود این تبیعض جنسیت ولی در کلللللل رمان چرتی بود❤😁
دقیقا رمان چرتی بود