رز مـشــــــکـــیـ چـشـمانتــ پارت 9 - رمان دونی

رز مـشــــــکـــیـ چـشـمانتــ پارت 9

 

 

 

اینو گفت و چشماشو بست .

حالم داشت از خودم بهم میخورد ، سوییچ رو برداشتم و دویدم سمت ماشین ‌

پامو تا ته رو گاز فشار دادم و بعد از ده دقیقه خودمو جلو بیمارستان دیدم .‌

تیدای بی جون رو به بغل کشیده و فریاد میزدم .

با برانکارد بردنش و من ، همونجا کنار دیوار نشستم رو زمین .

خدایا تیدا طوریش نشه …

 

 

از زبان تیدا :

 

 

چشم هام رو باز کردم و پرستار رو دیدم که داره سرم رو وصل میکنه

با لبخند نگام کرد :

 

 

بهوش اومدی عزیزم ؟ حالت خوبه ؟

 

 

– خوبم ، ولی سرم درد می‌کنه .

 

 

این طبیعیه . وایسا برم شوهرتو صدا بزنم ، پاشنه در بیمارستان رو از جاش در آورده .

 

 

ابرو هام بالا رفت .

بهراد و این غلطا ؟ محاله …

 

 

تیدا ؟

 

صدای بهراد بود . جواب دادم :

 

بله .‌

 

 

– خوبی ؟

 

 

آره اوکیم .‌

 

 

– دختر تو که منو سکته دادی

 

 

نترس ، هیچکس با نبودن من اتفاقی واسش نمیوفته .‌

 

 

– تو چرا انقدر نسبت به همه بدبینی

 

چون زندگی اینجوری باهام تا کرده .‌

چون هرچیزی تا الان برام رقم خورده

فقط نابودم کرده

من هیچوقت خودم راهمو انتخاب نکردم .

 

 

بهراد چیزی نمیگفت و فقط نگاهم میکرد .‌

دیدین بعضیا خیلی میخندن

هرچی شد میزنن زیر خنده

بعد یهو میرن تو فکر

اونایی که قشنگ میخندن

یعنی از تو داغونن .

زندگی یه جوری برام رقم زده بود

که من ، دختری در کالبد یه جوون ۱۷ ساله ، روحی پنجاه ساله داشته باشم

زندگی من همین قدر تلخ بود

مثل کاپوچینو …

 

 

 

ـ…………..‌.. دو روز بعد

 

 

دو روز از اون ماجرا گذشت و حالا ، من رو تخت دراز کشیدم

اخلاق بهراد کمی عوض شده بود و من معنی کار هاشو نمی‌فهمیدم

کارهاش زد و نقیض بود .

میترسیدم .

میترسیدم از حسی که جدیدا بهش پیدا کرده بودم

من به اندازه کافی زخم خورده بودم

طاقت یه درد دیگه رو نداشتم

گوشیمو برداشتم و آهنگ مورد علاقمو پلی کردم :

 

 

از اونجایی شروع شد که من اونو دیدم

 

از اونجایی شروع شد که من اونو چیدم

 

چشمام اونو دید دادم بهش گل میخک

 

از اونجایی شروع شد که من این حالو دیدم .

 

از اونجایی شروع شد که من فهمیدم اگه یه چیز از دنیا بخوام اون تویی

 

از اونجایی شروع شد که من فهمیدم اگه بخوام جایی هم برم با توئیم

 

 

 

داشتم جلو آینه دابسمش میگرفتم که در بی هوا باز شد و بهراد اومد تو

با دیدن ادا و اطوار های من نتونست خودشو نگه داره و زد زیر خنده

 

 

از زبان بهراد :

 

 

از زور خنده نفسم بالا نمیومد

شیرین بودن تیدا …

حسی که قلقلک میداد منو

نویسنده : ترنج

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان جوزا جلد اول به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

      خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی

  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و متعصبه خیلی وقته پیگیرشه و وقتی باهاش آشنا می‌شه صهبا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ردپای آرامش به صورت pdf کامل از الهام صفری ( الف _ صاد )

  خلاصه رمان:     سوهان را آهسته و با دقت روی ناخن‌های نیکی حرکت داد و لاک سرمه‌ایش را پاک ‌کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز رابطه‌اش با بابک نبود. امروز از آن روزهایی بود که دلش حسابی پر بود. شاکی و پر اخم داشت غر می‌زد: “بعد از یه سال و خرده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دریا پرست
دانلود رمان دریا پرست به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

      خلاصه رمان دریا پرست :   ترمه، از خانواده‌‌ی خود و طایفه‌ای که برای بُریدن سرش متفق‌القول شده و بر سر ‌کشتن او تاس انداخته بودند، می‌گریزد؛ اما پس از سال‌ها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک می‌پندارند، با هویتی جدید و چهره‌ای ناشناس به شهر آباءواجدادی‌اش بازمی‌گردد تا تهمت‌ها و افتراهای مردم را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوفر جذاب من
دانلود رمان شوفر جذاب من به صورت pdf کامل از الهه_ا

    خلاصه رمان شوفر جذاب من :   _ بابا من نیازی به بادیگارد ندارم! خواستم از خونه بیرون بزنم که بابا با صدای بلندی گفت: _ حق نداری تنها از این خونه بری بیرون… به عنوان راننده و بادیگارت توی این خونه اومده و قرار نیست که تو مخالفت کنی. هر جا که میری و میای باید با

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آنت
آنت
2 سال قبل
پاسخ به  Toranjmoeeni

میشه یکم آرومتر و قدم ب قدم پیش بری؟،،پیشنهاد میکنم یه راوی برای رمانت بزاری، خیلی تو بهتر شدن رمانت تاثیر داره و اینکه خواننده نگ میفهمه دو طرف دازن چیکار میکننو چی تو سرشونه و یع تصویر سازی میشه برای خواننده،،، بازم هرجور خودت دوس داری 😊
درکل مرسی🌷

آنت
آنت
2 سال قبل
پاسخ به  Toranjmoeeni

حسن نیتتو میرسونه گل🌷💎

نازی
نازی
2 سال قبل

میشه پارت طولانی تر کنی خیلی کوتاه هست😘🥰♥️

B......
B......
2 سال قبل

عاشقتم زیاد پارت بزار لطفا

Sni
Sni
2 سال قبل

عالی بود پارت هارو کی به کی میزارید؟

دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x