رمان آتش شیطان پارت 111 - رمان دونی

رمان آتش شیطان پارت 111

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥

 

 

 

 

 

 

دختر زیر سیگاری اورد و با ناز فراوون مقابل دایان گذاشت و ازش پرسید دیگه به چیزی احتیاج نداره؟

 

بیشتر خندم گرفتم و سعی کردم با پوشوندن دهنم، جلوش رو بگیرم.

 

دختره نمی‌خورد بیشتر از بیست سال داشته باشه، اما چنان لوندی تو حرکات و حرفاش ریخته بود که حتی توجه من همجنس رو هم جلب می‌کرد.

 

دایان که مشغول دراوردن جاسیگاریش از جیب داخلی کتش بود، بدون بلند کردن سرش، تشکر مختصری کرده و به نوعی مرخصش کرد.

 

سیگاری ازش خارج کرده و کیفش رو گوشه ای انداخت.

 

حینی که سیگار رو گوشه لبش گذاشته بود و می‌خواست روشنش کنه، گفت:

 

– هیچ وقت از محیط اینجور کافه ها خوشم نمیومد، زیادی تینیجریه!

 

کام سنگینی گرفت و با مکث بیرونش داد.

همون حین هم ادامه داد:

 

– من این آدمی که گفتی رو می‌شناسم!

 

توجه هردومون رو به خودش جلب کرد.

کام‌‌ دیگه ای گرفت.

 

 

– اسمش رو قبلا شنیدم!

الوندی مثل سگ ازش می‌ترسه، اما همونقدر هم مطمئنه که خطری براش نداره.

هم الوندی هم اون مرد هردو آدمای محتاط و زرنگی هستن و از خودشون رد پایی به جا نمیذارن.

تنها چیزی هم که باعث میشه به جون هم نیوفتن و همدیگه رو تیکه پاره نکنن، اینکه تا خرخره از همدیگه مدرک دارن!

منتظرن یکی دست از پا خطا کنه تا اون یکی فوری مدارکش رو رو کنه و کله پاش کنه!

درسته دشمن همدیگه ان، اما مسالمت آمیز سکوت کردن!

 

 

پرسیدم:

– تو اینارو از کجا میدونستی؟!

 

– من خیلی چیزا رو میدونم خانوم وکیل!

 

رو به آزاد کرد و گفت:

 

– بازم چیز جدیدی نداشتی آقای کاشف!

 

 

 

 

 

اینبار آزاد با حرص و عصبانیت به سمت دایان خم شد و گفت:

 

– یه چیزی میدونم که مطمئنم حتی شما هم نمیدونی جناب رئیس.

 

پوزخندی زد.

سیگار رو تو زیرسیگاری خاموش کرده و گفت:

 

– مشتاق شنیدنم جناب کاشف!

 

– من جای اون فایلی که الوندی نگه میداره رو میدونم!

 

دست دایان رو سیگارش خشک شد.

انگار واقعا از این موضوع خبر نداشت که اینطوری متعجب شده بود.

 

آزاد که تعلل و تحیر دایان رو دید، با غرور به پشتی صندلیش تکیه داد و دستاش رو روی سینه جمع کرد.

 

همچنان داشتم به دوئل بچگانشون نگاه می‌کردم، با این حال اطلاعات خوب بدست اورده بودم!

 

دایان زمزمه کرد:

 

– اگه واقعا جای اون فایل هارو بدونی…

 

اینبار من با اطمینان ادامه دادم:

 

– میتونیم رقیبش رو مشتاق معامله کنیم!

 

آزاد چکش نهایی رو کوبید:

 

– می‌تونیم خیلی کارا بکنیم!

 

دایان سری به تایید تکون داد و گفت:

 

– حالا کمی نظرم رو جلب کردی!

اون فایلا کجاست؟!

 

– اگه بهت بگم می‌خوای خودت تنهایی اقدام کنی.

 

– پس چی؟!

دست روی دست بذارم تا اون بیشرف هرکاری می‌خواد بکنه؟!؟

 

– نه، اما تنهایی به جایی نمیرسی، بذار کمکت کنم!

 

– تا الان که تنها به هرچی خواستم رسیدم، این یکیم روش.

دیر و زود داره، اما سوخت و سوز نداره پسر جون!

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار

    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش تاید شدن ::::)))))     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روشنایی مثل آیدین pdf از هانیه وطن خواه

  خلاصه رمان:   دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند… به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم… نگاه که می کنم می بینم… تو به رویاهایت اندیشیدی… من به عاشقانه هایم…ع تو انتقامت را گرفتی… من تمام نیستی ام را… بیا همین جا تمامش کنیم…. بیا کشش ندهیم… بیا و تو کیش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ماه مه آلود جلد اول

  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای مها

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تمنای وجودم

  دانلود رمان تمنای وجودم خلاصه : مستانه دختر زیبا و حاضر جوابی است که ترم آخر رشته عمران را می خواند. او در این ترم باید در یکی از شرکتهای ساختمانی مشغول بکار شود. او و دوستش شیرین با بدبختی در شرکت یکی از آشنایان پدرش مشغول بکار میشوند. صاحب این شرکت امیر پسر جذابی است که از روز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
camellia
camellia
1 سال قبل

خوب و عالی و منظم و جذاب مثل همیشه 😍 .والبته کم 😉 والفراررررر…وبسیار ممنون از شما خانم ندا(فرار کردم,یادم رفت تشکر کنم)

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط camellia
𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
مدیر
پاسخ به  neda

ندا اگه تنهایی بیا

همتا
همتا
1 سال قبل

بسیار سپاسگزارم ندای عزیزم

Asman Abi
Asman Abi
1 سال قبل

ندای دوست داشتنی واقعا ازت ممنونیم اینقدر منظمی و ارزش قائلی🥺❤

رمان خوان اعظم
رمان خوان اعظم
1 سال قبل

سلام ندا بانو حالتون خوب عزیزم
دستتون درد نکنه زحمت کشیدید 💐💐😘😘❤️❤️

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

ندا خانم عالیه که به موقع پارت میذاری ولی این میزگرد رو زودتر تموم کن دختر خوب

Asman Abi
Asman Abi
1 سال قبل
پاسخ به  neda

واقعا؟😐
یا منظورت به دایان و آزاد؟

Asman Abi
Asman Abi
1 سال قبل
پاسخ به  neda

عزیییییزم🥺🥺🥺خدا بهت ببخشه‌شون
تو رو هم واسه اونا حفظ کنه❤

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل
پاسخ به  neda

چشمت پرفروغ و زنده باشن بچه هات عزیزم

دسته‌ها
16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x