رمان آتش شیطان پارت 138 - رمان دونی

رمان آتش شیطان پارت 138

🔥🔥♥️♥️🔥🔥♥️♥️🔥🔥♥️♥️

 

 

 

 

 

 

به محض خروجمون از ساختمون، وحید که انگار منتظرمون بود، به سمتمون حمله کرد و فریاد کشید:

 

– هرزه من کی دست روت بلند کردم؟!؟!

هر گوهیم که بودم رو ضعیفه جماعت دست بلند نکردم و نمی‌کنم!

این کصشرا چی بود تو و اون دخترخاله هرزت تو دادگاه می‌گفتین؟!؟

جنده بازیای خودتو یادت رفته؟!

کم از بغل این و اون جمعت می‌کردم تو مستی؟!؟

حالا برای من شده بودی مریم مقدس و‌ اشک تمساح می‌ریختی؟!

 

تمام مدتی که فریاد می‌کشید، وکیلش به زور هیکل ‌گندش رو سعی می‌کرد مهار کنه تا به سمتمون حمله نکنه.

 

رو به وکیلش داد زدم:

 

– ولش کنین آقای رحیمی ببینم چه غلطی می‌خواد بکنه مرتیکه.

خوبه هنوز دو ‌قدم هم از دادگاه دور نشدیم.

دلم می‌خواد بیاد جلو نوک انگشتش به ما بخوره تا من به خاک سیاه بنشونمش!

اینکه تو بغل شما پارس کنه که هنر نیست!

 

آقای‌ رحیمی حینی که از فشار و زور زیاد قرمز شده بود، مثل ‌من فریاد کشید:

 

– تروخدا خانوم احمدی شما کوتاه بیاین!

 

جیغ زدم:

 

– مگه نمیبینین داره صفات خواهر مادرش رو به من و موکلم نسبت میده؟!

من همین الان میخوام ازش شکایت کنم.

خداروشکر هم کلی شاهد زنده دارم هم دوربین دادگاه هست!

 

وقتی به سمت ساختمون پا تند کردم، رحیمی سریع وحیدی که هاج و واج من و شلوغ بازیام رو نگاه می‌کرد، رها کرده و به سمتم دوید.

 

 

– خانوم احمدی لطفا!

ما قبلا باهم کار کردیم، شما که بی منطق نبودین!

موکل من عصبی بود یه چیزی از دهنش در رفت.

من از سمت ایشون از شما عذرخواهی می‌کنم!

 

 

 

 

 

 

بالاخره از حرکت ایستاده و به سمت مرد مو جوگندمی رو به روم برگشتم.

 

حرفای وحید ذره ای برام اهمیت نداشت، اما اگه الان سکوت می‌کردم، به مدارک جعلیم بیشتر اعتراض می‌کرد و‌ ممکن بود یجایی تقش در بره و همه چی به فنا بره!

 

– فقط به یه شرط آقای رحیمی!

 

نفسش رو بیرون فوت کرد و گفت:

 

– امر بفرمایید.

 

– به موکلتون بگید اگه یبار دیگه بخواد به موکل من نزدیک بشه یا این حرف هارو تکرار کنه ازش شکایت میکنم و قانونی پیگیرش میشم!

 

– چشم من بهشون میگم.

بازم عذرخواهی میکنم از جانب‌ ایشون.

 

لبخند کوچیکی زدم:

 

– شما چرا آقای رحیمی.

اونی که فقدان تربیتی داره موکلتونه!

پیشنهاد میکنم دیگه همچین کیس هایی رو قبول ‌نکنین، برای آوازتون افت‌ داره!

 

ازش خداحافظی کرده و حین رد شدن از کنار وحید با بدنم چنان تنه ای بهش زدم که قدمی به عقب برداشت.

 

با شنیدن قدم های تندی که پشت سرم میومد، فهمیدم ندا بالاخره از بهت در اومده و داره پشت سرم میاد.

 

هردو سوار ماشین شدیم.

ماشین رو روشن کرده و حینی که عینک آفتابیم رو به چشمم میزدم، نگاهی از گوشه چشم به ندایی که هاج و واج بهم خیره شده بود، انداختم.

 

ماشین رو به حرکت در اورده و گفتم:

 

– از من به تو نصیحت، همیشه سلیطه بازی جوابه!

اصلا ورق رو برمی‌گردونه!

 

 

(از منه پیرزن به شما نصیحت،

خیلی وقتام جواب نمیده😂🙋🏻‍♀️)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دلبر مجازی به صورت pdf کامل از سوزان _ م

    خلاصه رمان:   تمنا یه دخترِ پاک ولی شیطون و لجباز که روزهاش با سرکار گذاشتنِ بقیه مخصوصا پسرا توی فضای مجازی می‌گذره. نوجوونی که غرق فضای مجازی شده و از دنیای حال فارغ.. حالا نتیجه‌ی این روند زندگی چی میشه؟ داشتن این همه دوست مجازی با زندگیش چیکار میکنه؟! اعتماد هایی که کرده جوابش چیه؟! دو نفر

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دنیای بعد از تو
دانلود رمان دنیای بعد از تو به صورت pdf کامل از مریم بوذری

    خلاصه رمان دنیای بعد از تو :   _سوگل …پیس  …پیس …سوگل برگشت و  نگاه غرانش رو بهم دوخت از رو نرفتم : _سوال ۳ اخمهای درهمش نشون می داد خبری از رسوندن سوال ۳ نیست … مثل همیشه گدا بود …خاک تو سر خرخونش …. پشت چشم نازک شده اش زیاد دلم شد و زیر لب غریدم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه )

    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده نیلا که نمی‌خواست پدر و مادرش غم ترک شدن اون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
23 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
راحیل
راحیل
1 سال قبل

سلام عزیز دلم خدا قوت ممنون عالی بود مثل همیشه ایشالله کتاب ها تون رو بخونم و کیف کنم گلم شایدم نوشته باشی من بی‌خبرم مهربونم

P:z
P:z
1 سال قبل

یکی از کامنتای منو تایید نکردی ننه ندااا
مگه سرّی بود اون قضیه که گفتم؟؟؟😂😂

P:z
P:z
1 سال قبل
پاسخ به  neda

اووو
دستت بی بلاا

آهو
آهو
1 سال قبل

اولا مرسی نداجونم دوما راست میگی واقعا این وحید عرضه نداشت که اگه داشت بخاطر سلیطه بازیش همچین میزدش که بره آسمون بابرف سال دیگه بیاد پایین دختره ی حقه باز…

P:z
P:z
1 سال قبل

حق گفتی ننه جونممم❤❤😂

رمان خوان اعظم
رمان خوان اعظم
1 سال قبل

سلام ندا بانو خسته نباشید
شما پیر نیستید اصن به نظر من شما نو جوان هستید 🫂😘

همتا
همتا
1 سال قبل

اگه واقعا دست بزن نداشته نباید الکی میگفتن خب تو دادگاه
اون موقعی که پول داشت و خرج میکرد و دائم مهمونی میداد و فک و فامیل ندا رو دعوت میکرد، ندا باید به این روزام که ممکن بود اتفاق بیفته باید فکر میکرد دیگه
قبول دارم اینکه فرار کرده و زنش رو تو این مشکلات تنها گذاشته کار درستی نبوده ولی خب اینکارای خانوم وکیلم درست نیس

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل
پاسخ به  همتا

کاملا موافقم خانم وکیله خودش یه پا کلاهبردار حرفیه

Zahra nasiri 1386
Zahra nasiri 1386
1 سال قبل

مرسی ممنون
عه ندی این چه حرفیه؟ با اینکه نمیگی چند سالته ولی دیگ نگو پیرزن که! ۹۰ درصد مواقع جوابه خو

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

ندا جان فاطمه خانم چشه چرا پارت نمیذاره حالش خوبه؟

P:z
P:z
1 سال قبل
پاسخ به  neda

نی نی ش داره دنیا میاد نداجونم؟؟

P:z
P:z
1 سال قبل
پاسخ به  neda

ایشالا به سلامتی
خوش قدم باشه براشوننن
میشه بگی شاه خشت رو بزاره؟ من واقعاا از خوندن شاه خشت لذت میبرممم

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل
پاسخ به  neda

واقعا نگرانش بودم درسته به کامنتامون جواب نمیده ولی دنبال کنندگان سایت همه دوستش داریم😍

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

😂😂😂

camellia
camellia
1 سال قبل

مرسی و ممنون خانم ندا🙏

دسته‌ها
23
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x