رمان آتش شیطان پارت 143 - رمان دونی

رمان آتش شیطان پارت 143

♥️♥️♥️🔥🔥🔥♥️♥️♥️🔥🔥🔥

 

 

 

 

 

چرا ‌با من این کارو کرده بودن؟!

من چه گناهی در حقشون کرده بودم که باید بازیچه ای برای رسیدن به اهدافشون میشدم؟!

 

اینبار بابام بود که به حرف اومد و غرید:

 

– من این همه سال خودمو از دیدن دخترم محروم نکردم که امثال تو و الوندی بخواید ذره ای جیگر گوشم رو تهدید کنین!

فکر کردی از سر دلخوشی زن و بچم رو به امون خدا ول کردم که یه حروم زاده ببردشون تو خونه خودش!

من اینقدر بی غیرتم؟!؟!

 

 

مکثی کرد و سپس دوباره فریاد زد:

 

– مجبور بودم!

فکر کردی آسون بود؟!

فکر کردی من نمی‌خواستم شاهد موفقیت های یدونه دخترم باشم؟!

کفتار هایی که دورم بودن داشتن تهدیدم می‌کردن.

مجبور شدم خونه زندگیمو، زن و بچم رو ول کنم برم کشور غریب که دست هیچ عهد و ناسی بهشون نرسه.

اونوقت تو، توی عوضی پای دخترم رو به این قضایا باز کردی!

 

اینبار دایان هم فریاد کشید:

 

– فکر کردی من از کجا فهمیدم تابش دختر توعه؟!

 

بابام که ساکت شد و جوابی نداد، دایان دوباره فریاد کشید:

 

– احسان و سحر، یک سال پیش فهمیده بودن تابش دختر توعه!

بغیر از این خیلی اطلاعات دیگه هم راجع به خودت و تابش و مادرش داشتن!

می‌خواستن در عوض اون اطلاعات الوندی رو راضی کنن که سحر از من طلاق بگیره و برای همیشه گورشونو از ایران گم کنن!

 

 

از بهت حرفاش نمیدونستم چی بگم!

علاوه بر من، کیا هم با چشمایی گرد شده بهم خیره شده بود.

 

انگار اونم از این حجم از اطلاعات جدید و عجیب گیج و متعجب بود!

 

 

 

 

 

 

چقدر چیز اتفاق افتاده بود که من ازشون بی خبر بودم!

چقدر ساده لوح و احمق بودم که فقط جلو پام رو میدیدم.

 

چقدر خوش باور بودم که فکر می‌کردم اونقدری حواسم به اطراف هست که خودم مراقب خودم باشم و حتی تا جایی که میتونم، از عزیزانم هم مراقبت میکنم.

 

مثل امروز که فکر می‌کردم اگه بیام، خطر کمتری دایان رو تهدید میکنه و اگه اتفاقی افتاد، میتونم کمکش کنم.

 

اما خیال باطل!

من جوری از عزیز ترین هام ضربه خورده بودم که بعید میدونستم که بتونم دوباره سرپا بشم!

 

دایان از یکسال پیش من رو میشناخت و برای ملاقات باهام برنامه ریزی کرده بود!

 

سحر و احسانی که من حتی نمی‌شناختمشون برام نقشه کشیده بودن و میخواستن منو در ازای آزادیشون، تسلیم الوندی کفتار بکنن!

 

و از همه بدتر؛ پدر خودم!

پدر خونی خودم بود که بخاطر کثافط کاری هاش مارو از وجودش محروم کرده بود و بازم با همه محافظه کاری هاش، این همه خطر متوجهمون بود!

 

از کی‌ باید مینالیدم دقیقا؟!

شکایت کی رو به کی باید می‌کردم؟!؟

 

این چه سرنوشت مسخره ای بود که مردای زندگیم منو گرفتارش کرده بودن؟!؟!

 

متوجه نبودم که دارم مثل ابر بهار گریه می‌کنم تا زمانی که کیا اشکای صورتم رو با دستمال پاک کرد.

 

با نگاهی ناراحت و مغموم بهم خیره شده بود و اشک هام رو که به سرعت جایگزین هم میشدن رو، پاک می‌کرد.

 

صدای جر و بحث بابام و دایان همچنان میومد، اما واقعا دیگه متوجه حرفاشون نمیشدم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سرپناه pdf از دریا دلنواز

خلاصه رمان :       مهشیددختری که توسط دوست پسرش دایان وبه دستورهمایون برادرش معتادمیشه آوید پسری که به خاطراعتیادش باعث مرگ مادرش میشه وحالاسرنوشت این دونفروسرراه هم قرارمیده آویدبه طور اتفاقی توشبی که ویلاشو دراختیاردوستش قرارداده بامهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش میکنه درگیر میشه آوید به خاطر عذاب وجدانی که از گذشته داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی

  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن‌. حالا اون جدا از کار و دستور، یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در وجه لعل pdf از بهار برادران

  خلاصه رمان :       لعل دوست پسر و کارش را همزمان از دست می دهد و در نقطه ای که امیدی برای پرداخت بدهی هایش ندارد پاکتی حاوی چندین چک به دستش می رسد… امیرحسین داریم بسیار خفن… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی

  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت سراسر تهران رو پر کرده بود…   در آخر سر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان غرور پیچیده

  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت فیته و سال هاس وعده ازدواجش داده شده، اما سرافینا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همتا
همتا
11 ماه قبل

خیلی خوبه ولی واقعا کمه

راحیل
راحیل
11 ماه قبل

ندا جونم ایشالله پر پرواز خیالت وسع تر، قلمت پر توان تر، لبت شاد دلت خندون دستمریزاد گلم معرکه ای تو دختر مانا باشی چقد دلم به حالش سوخت طفلی تابش
فقط کاشکی بیشتر می‌شد رمان یه کوچولو میخونی تمام میشه

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط راحیل
خواننده
خواننده
11 ماه قبل

جای تابش بودم منم بازیشون میدادم

....
....
11 ماه قبل

پارت ها خیلی کوتاهه💔💔رمانه داره ارزش خوندنشو از دست میده

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x