رمان تارگت پارت 200 - رمان دونی

 

حین کف مالی کردن موهای خوش بوش با افسوس ادامه دادم:
– حیف دارم می شورمشون.. اینجوری بوی بادومش می ره.. رفتی خونه حتماً مارک کرم موت و برام بفرست یکی برات بخرم.. واسه وقتایی که اینجا می ری حموم لازم می شه..
پوزخندی زدم و درحالیکه سعی می کردم نگاهم به لب آش و لاش شده اش نیفته خیره شدم به چشمای مات مونده اش که مسیر نگاهش اصلاً سمت من نبود..
– اصلاً مال خودت و بیار اینجا.. اینجوری که داریم پیش می ریم فکر نکنم دیگه فرصت کنی تو خونه خودت حموم بری..
هیچ واکنشی به حرفام نشون نمی داد.. انگار هنوز از بهت رابطه آخرمون در نیومده بود.. شاید.. شاید خودمم تو یه وضعیت مشابه بودم ولی به جای سکوت.. ترجیح می دادم با حرف زدن از شر فکر و خیال و عذاب وجدان و صداهای اضافه توی سرم خلاص بشم.
بالاخره موقع شستن خون های خشک شده روی صورتش بود که چهره اش از اون حالت در اومد و اخماش احتمالاً از درد و سوزش تو هم فرو رفت..
اینبار یه کم صداقت چاشنی حرفام شد وقتی گفتم:
– بمیرم.. دردت گرفت؟ ببخشید.. واقعاً نمی خواستم دست روت بلند کنم. اصلاً.. رابطه امروز صبح تو برنامه ام نبود ولی خب.. انگشت رو بد جایی گذاشتی. البته حق می دم بهت.. تو هم دلت می خواد یه جوری من و عصبانی کنی و خالی بشی.. ولی می بینی که.. عواقب عصبانی شدن من دامن خودتم می گیره.. پس بیا بیخیالش بشیم چون.. واقعاً دوست ندارم هیچ نقطه از بدنت و خونی و زخم و زیلی ببینم.
نگاهم سر خورد سمت پوستی که هنوز رد خراش ها روش به چشم می خورد..
– واسه اینا هم یه فکری می کنم.. نگران نباش.
مشغول شستن بدنش شدم و همینکه دستم به پاهاش نزدیک شد سریع خودش و جمع کرد و همه عضلات تنش منقبض شد.
خوب می فهمیدم یه واکنش غیر ارادیه و این آدم.. مطمئناً حالا حالاها توی زندگیش نمی تونست یه رابطه نرمال و پر لذت و تجربه کنه.
جالب این بود که همه اینا رو می دونستم و حتی دلم براش می سوخت و بازم داشتم کارم و ادامه می دادم.. ولی دیگه آب از سرم گذشته بود و یه وجب و صد وجبش هیچ فرقی نمی کرد.

– وقت کردی حتماً برو پیش یه متخصص زنان.. تو که خواب بودی دیدم لای پات یه کم خونی شده..
با این حرف لباش لرزید و چشماش تر شد.. درسته داشتم یه جورایی تحقیرش می کردم.. ولی همینکه تونستم بالاخره یه واکنشی ازش بگیرم.. جای امیدواری داشت.
بالاخره شستن بدنش با هر مکافاتی که بود تموم شد.. از کمد رختکن یه حوله نو درآوردم و کاورش و باز کردم و برگشتم تو حموم که دیدم خودش داره از تو وان بلند می شه..
خواستم برم کمکش کنم که قبل از رسیدنم سرپا شد و دوش و باز کرد.. منم همونجا وایستادم به نگاه کردنش که پشت به من دوباره مشغول شستن بدنش شد. تا مثلاً رد دستای من و از روی پوستش پاک کنه.
احمقانه اون لحظه فقط داشتم به این فکر می کردم.. که ای حجم از نفرت.. یه روزی از بین می ره؟ هرچند که دیگه امید نداشتم درین تمام و کمال مال من بشه.. ولی حداقل انقدری از خودم مطمئن بودم که بگم تا عمر دارم.. نمی ذارم کس دیگه ای نسبت بهش حس مالکیت پیدا کنه.
شده تا لحظه آخر زندگیم.. نقش سایه و بختکش و بازی کنم این کار و می کردم ولی.. محال بود بذارم همه چیزایی که خودم تصاحبشون کردم ولو به زور.. نصیب یه حرومزاده دیگه بشه.
کارش که تموم شد حوله رو دورش پیچیدم و بردمش بیرون.. نشوندمش لب تخت و خودم رفتم پایین.. ساک های خریدی که همونجا جلوی در ولشون کرده بودم و برداشتم و برگشتم بالا..
سانتی متری از جاش تکون نخورده بود و هنوز نگاه خیره اش میخ رو به رو بود.. حتی تلاشم نمی کرد برای خشک کردن خودش و من به سختی تونستم نگاهم و از موهایی که قطره قطره آب ازشون می چکید روی پوست زخمی تنش بگیرم.
ساک ها رو گذاشتم کنار تخت و گفتم:
– لباسای خودت که جر وا جر شد.. برات لباس خریدم. نترس دیگه پول اینا رو ازت نمی گیرم چون خودم بهت خسارت زدم.
چند قدم عقب عقب رفتم و ادامه دادم:
– تا برات یه چیزی درست می کنم که بخوری.. اینا رو بپوش بیا پایین.
روم و برگردوندم و سریع رفتم پایین.. دلم می خواست یه فکری هم برای زخم های تنش کنم و حداقل یه پمادی چیزی روش بمالم..
ولی دیگه انقدری از خودم مطمئن نبودم که بگم با یه بار دیگه دیدن سرتا پای برهنه اش.. وسوسه نمی شم و باز مثل یه حیوون بهش حمله نمی کنم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان تیغ نگاه به صورت pdf کامل از نیلا محمدی

        خلاصه رمان:   دختری که توی خاندان بزرگی بزرگ شده و وقتی بچه بوده بابای دختره به مادر پسرعموش تجاوز میکنه و مادر پسره خودکشی میکنه بابای دختره هم میوفته زندان و پدربزرگشون برای صلح میاد این دوتا رو به عقد هم درمیاره و پسره رو میفرسته خارج تا از این جریانات دور باشه بعد بیست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوهام به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

      خلاصه رمان : نیکو توی بیمارستان به هوش میاد در حالی که همه حافظه اش رو از دست داده.. به گفته روانشناس، نیکو از قبل دچار مشکلات روانی بوده و تحت درمان.. نیکو به خونه برمیگرده ولی قتل های زنجیره ایی که اتفاق میوفته، باعث میشه نیکو بخاطر بیاره که……..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه

    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه رمان تازه‌ست. یلدای ما با تمام خامی‌ها و بی‌تجربگی وارد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس
دانلود رمان ماهی دو اقیانوس به صورت pdf کامل از مهسا زهیری

    خلاصه رمان ماهی دو اقیانوس :   یک ماه از وقایع جلد اول گذشته و عمران که با حقایق تلخ و کوبنده‌ای در مورد تولد و هویت و گذشته‌اش مواجه شده، با خشم غیرقابل کنترل، خودش رو گوشه‌ای پنهان کرده و «عشق» رو مقصر همه‌ی مصیبت‌های خودش و بقیه می‌بینه. با سر رسیدن مردی که مرکز همه‌ی اتفاقاته،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه بیت
دانلود رمان شاه بیت به صورت pdf کامل از عادله حسینی

    خلاصه رمان شاه بیت :   شاه بیت داستان غزلیه که در یک خانواده ی پرجمعیت و سنتی زندگی میکنه خانواده ای که پر از حس خوب و حس حمایتن غزل روانشناسی خونده ولی مدت هاست تو زندگی با همسرش به مشکل خورده ، مشکلی که قابل حله غزل هم سعی میکنه این موضوع رو بدون فهمیدن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تاونهان pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :           پندار فروتن، مردی سیو سه ساله که رو پای خودش ایستاد قدرتمند شد، اما پندار به خاطر بلاهایی که خانوادش سرش اوردن نسبت به همه بی اعتماده، و فقط بعضی وقتا برای نیاز های… اونم خیلی کوتاه با کسی کنار میاد. گلبرگ صالحی، بهتره بگیم سونامی جوری سونامی وار وارد

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
neda
عضو
2 سال قبل

وقتی اینو میخونم چشام پر میشه برای درین، سخته سختتتتت

mehr58
mehr58
2 سال قبل

بیچاره

نیلی
نیلی
2 سال قبل

فقط میتونم بگم بهترین رمانی که به صورت انلاین دارم میخونم ممنون از نویسنده

علوی
علوی
2 سال قبل

خیلی بدبخته میران، خیلی خیلی خیلی بدبخته و خودش با دستای خودش به بدبختیش دامن می‌زنه.
هزار تا هم نقشه اگه کشیدی، وقتی یکی رو این‌همه می‌خوای، خوب برو دنبال خواسته‌ات. اصلا از اول داستان مادرت رو بگو، بگو می‌خوامت ولی از ریخت مادرت بدم میاد، حاضر نیستم بیام خونه داییت خواستگاری، یا فقط برای اطلاع دادن ازدواجمون میام.
این کارا که تهش بشه عذاب خودش و نابود کردن درین مشخصاً نشانه بیماری خودآزاریی و دیگر آزاریه

Sevili
Sevili
2 سال قبل

قبلا پارتا طولانی تر بودااا

Sevili
Sevili
2 سال قبل

باز این رمان خوبه تو رمان دلارای پارت دویست بیست گذشته هنوز هیچ به هچی

سیما
سیما
2 سال قبل
پاسخ به  Sevili

دلارای که افتضاحه
موضوعش خیلی بیخود و دور از ذهنه اینقدم کش داده معلوم نیست چی به چیه

سیما
سیما
2 سال قبل

شد پارت ۲۰۰ و این نویسنده آخرش وا نداد قضیه رو بگه
۲۰۰ پارته داری اب می‌بندی به رمانت که چی بشه ؟اینقد میران با خودش حرف میزنه نمیتونه یه فلش بک بزنه به گذشته ؟

mmm
mmm
2 سال قبل

حالا خوب خود میران قبول داره عین یه حیوون رفتار میکنه

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x