رمان تارگت پارت 352 - رمان دونی

 

 

 

 

– مگه قبلاً کی هم و دیده بودیم و چی بینمون گذشته بود که انقدر دیدتون به من منفیه؟ من.. من هم از طریق دوستم.. هم خودم یادم افتاد که شما.. وقتی اون سالی که ما رفتیم دانشگاه ترم آخر بودید.. ولی هر چی فکر می کنم چیزی یادم نمیاد..

– پس انقدر مهم بود که رفتی درباره ام تحقیقم کردی.. هان؟

– نباید مهم باشه؟ به خصوص با چیزایی که دارم می بینم.. شما باشید بی تفاوت رد می شید؟

– من نه.. ولی تو قبلاً ثابت کردی که خیلی راحت می تونی از کنار خیلی چیزا بی تفاوت رد بشی!

گفت و با خونسردی مشغول خوردن غذاش شد و به منم اشاره کرد که شروع کنم.. با زور و اکراه.. فقط برای این که زودتر غذاش و بخوره و توضیحاتش و شروع کنه.. منم چند قاشق از غذایی که چیزی از مزه اش نمی فهمیدم خوردم و منتظر بهش نگاه کردم..

هرچی می گذشت از خونسردی فاصله می گرفت و اخماش بیشتر تو هم فرو می رفت.. انگار وقتی به چیزایی که قرار بود بگه فکر می کرد اعصابش به هم می ریخت و منی که انگار این بار قرار بود تقاص گناه خودم و پس بدم.. هنوز نمی دونستم دقیقاً جرمم چیه..

تا اینکه با دستمال دور دهنش و پاک کرد و خیره به یه نقطه از میز شروع کرد:

– تحقیقاتت درست بوده.. همون ترم آخر بودم که برای اولین بار دیدمت.. شاید الآن دیگه برای تو.. یا حتی برای خودم مسخره به نظر بیاد که بخوام.. حرف از عشق در یک نگاه بزنم.. اونم منی که تو یه خانواده سنتی بودم و می دونستم هیچ وقت دختری رو که از دانشگاه انتخاب می کنم و به عنوان عروسشون قبول نمی کنن.. برای همین تمام سال های تحصیلم.. چشمم و رو این مسئله که بخوام همسر آینده ام و از بین دانشجوها انتخاب کنم بستم و فقط درسم و خوندم.. انقدری که.. شاگرد اول همه کلاسا بودم و نمره ای جز نمره کامل از استادایی که آرزوشون داشتن دانشجویی مثل من بود نمی گرفتم.. یکی از استادایی هم که از همون سال اول.. رابطه امون فراتر رفت و یه جورایی با هم رفیق شدیم و کلی برنامه ریختیم که بعد از تموم شدن درسم.. با هم کار کنیم.. استاد تقوی بود!

 

 

 

 

 

 

لبخند غمگینی به یاد اون روزا رو لبش نشست و سرش و با تاسف تکون داد..

– خیلی برنامه ها داشتیم.. قرار بود خودمون یه کاری راه بندازیم.. یه آموزشگاه.. یه سبک جدید توی تدریس که مثل بمب بترکه و بقیه بیان ازمون الگوبرداری کنن.. ایده هامون عالی بود و شک نداشتیم اگه کار و راه بندازیم.. سال اول به دوم نرسیده همه رقیبا رو کنار زدیم و خودمون و کشیدیم بالا.. حتی یه سری از کاراش هم کرده بودیم و فقط معطل مدرک دانشگاهی من بودیم.. که عشق و عاشقی بد موقع من و دلی که بدجور لرزید برای یه دختر ترم اولی ساکت و مظلومی که به سختی می شد حتی یه لبخند کوچیک روی لبش دید.. همه چیز و به هم ریخت!

نفس هام تند شده بود و سرم از شنیدن حرف های عجیبی که هیچ پیش زمینه ای ازشون نداشتم سنگین بود..

دستام و زیر میز مشت کرده بدم تا چشمش به لرزش عصبیشون نیفته و پوست لبم از داخل انقدر اسیر دندونام شده بود که دیگه جای سالم نداشت.

آفرین دیروز حرف از کراش داشتن این آدم می زد و حالا.. چیزی که من داشتم می شنیدم خیلی فراتر از یه جلب توجه معمولی بود.. این آدم.. داشت اعتراف می کرد که رسماً عاشقم شده بود!

ولی.. چی شد که هیچ وقت این و مستقیماً مطرح نکرد و من تو این سال ها.. دیگه یه بارم توی دانشگاه ندیدمش.. یا شایدم دیدم و باز یادم نیست که در این صورت واقعاً باید خودم و به یه دکتر برای چک کردن وضعیت حافظه ام نشون بدم!

– مخالف صد در صدم از همون اول.. استاد تقوی بود. گفت تو نه اون دختر و می شناسی.. نه حتی باهاش برخورد داشتی.. این فقط یه حس گذراست.. مثل یه تب تند که زود به عرق می شینه.. نذار همچین چیزی مانع کار و پیشرفتت بشه.. نذار مثل یه دست انداز عمل کنه.. ولی من حرف تو سرم نمی رفت..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.4 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی

  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده است مگسی گرد شیرینی‌ام… او که می‌دانست گذران شب و

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عشق صوری پارت 24
دانلود رمان خفقان

    خلاصه رمان:         دوروز به عروسیم مونده و باردارم عروسی که نمیدونه پدر بچه اش کیه دست میزارم روی یه ظالم،ظالمی که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 2.8 / 5. شمارش آرا 5 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد

  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری داریا دامون ( عفریت). غافل از اینکه تمامی این جریانات

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سقوط برای پرواز pdf از افسانه سماوات

  خلاصه رمان:   حنانه که حاصل صیغه ی مریم با عطا است تا بیست و چند سال از داشتن پدر محروم بوده و پدرش را مقصر این دوری می داند. او به خاطر مشکل مالی، مجبور به اجاره رحم خود به نازنین دخترخوانده عطا و کیامرد میشود. این در حالی است که کیامرد از این ماجرا و دختر عطا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گل سرخ
دانلود رمان گل سرخ به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان گل سرخ :   ـ گلی!! صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده‌ها را شنیده و دیده‌ها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندان‌های قفل شده‌اش به گوشم

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

عالیه

Goli
Goli
1 سال قبل

الان یه هفتس که فقط دارن تو رستوران غذا کوفت میکنن و چرت و پرت میگن مام هنوز نفهمیدیم اوضاع از چه قراره

:///
:///
1 سال قبل

چند روزه یه مکالمه مسخره داره ادامه پیدا میکنه؟!؟!؟!؟

علوی
علوی
1 سال قبل

وای مامانم اینا!!!!!
امیدوارم فقط من نباشم که چندشم می‌شه از این عشق و عاشقی‌های یه طرفه، که تهش پسره میاد از خیابون رد بشه به دختره گل بده، بعد ماشین می‌زنه بهش بهش می‌کنه، اونوقت انتظار داره چشم که وا کرد دختره رو تخت بغلیش زیر سرم باشه از حال خراب، اما دختره اصلاً تصادف رو ندیده و رد شده و رفته. و همین می‌شه موضوع کینه و نفرت آقای عاشق پیشه!!!
در هر حال، ادمین جان حمایت، حمایت!✊✊✊✊

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط علوی
رهاا
رهاا
1 سال قبل

پارت طولانی تر لطفاا

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x