خیره به زمین لب زد:

– قصد ناراحت کردنت و ندارم.. ولی حالا تا این جاش و گفتم و قراره علت این دشمنی رو برات بشکافم.. اینم باید بگم که شیش ماه توی کما بودم و یک سال بعدشم درگیر عوارض این بیهوشی طولانی مدت..

ضربه هایی که یکی پس از دیگری بهم وارد می کرد.. هی داشت من و بیشتر ناکار می کرد.. یعنی.. ترس شدید و فرار کردن من.. این که حتی نخواستم ببینم کی من و نجات داده و این که به کسی نگفتم تا بره کمکش کنه.. همچین تبعات وحشتناکی داشت و من روحمم ازش خبردار نشد؟

یه صدایی تو گوشم می گفت:

«چرا تعجب کردی؟ تو عادت داری به این کار.. یه بارم همین بلا رو سر میران آوردی و وسط اون سه نفری که ریخته بودن سرش ولش کردی و رفتی.. اون کار و که دیگه آگاهانه انجام دادی.. پس چرا انقدر متعجبی از فرار کردن توی موقعیت های این شکلی؟»

ولی.. ولی من اون شب.. به میران کمک کردم.. با وجود کینه ای که ازش تو دلم داشتم.. به چند نفر گفتم اون جا دعوا شده که برن و به دادش برسن.. من اونقدر آدم سنگ دلی نیستم که راضی باشم حتی دشمنم آسیب ببینه و حالا این آدم.. بابت ضربه ای که به سرش خورد و فرار من.. اونم وقتی تو بدترین موقعیت ممکن بودم.. من و مقصر می دونست؟

– خوبی؟

با صدا و لحن نگرانش حواسم جمع شد و بعد از کنار زدن اشکام از روی صورتم نالیدم:

– به خدا.. به قرآن.. به هرچی که می پرستید.. من اون روز اصلاً شما رو ندیدم.. من اصلاً متوجه این قضیه که یه نفر من و نجات داده نشدم.. شاید فکر کنید الآن دارم بیخودی خودم و بی گناه نشون می دم و دروغ به هم می بافم.. ولی به روح بابام قسم می خورم که هرچی می گم راسته.. من حالم خیلی بد بود.. قبلاً.. قبلاً هم یه تجربه مشابه داشتم که وقتی اون عوضی.. نزدیکم شد.. فقط داشتم به اون تجربه مزخرف فکر می کردم و دوست نداشتم تکرار بشه.. واسه همین وقتی دستاش از دورم باز شد.. فقط دوییدم.. اصلاً.. برام مهم نبود چه جوری این اتفاق افتاد.. چه جوری خلاص شدم.. همین که دیگه وجود نحسش و حس نمی کردم کافی بود که با همه توانم فرار کنم و دور شم از اون جا..

 

 

 

 

 

 

خودمم نمی دونستم چرا دارم انقدر عاجزانه توضیح می دم و یه جورایی متهم بودنم و قبول کردم.. ولی دست خودم نبود و دلم می خواد هرجور شده توجیهش کنم:

– شما.. هیچ وقت تو همچین موقعیتی نبودید.. هیچ وقت نمی تونید درک کنید که برای یه دختر چه حس وحشتناکیه اون لحظه که می بینه هیچ قدرتی نداره و هر لحظه ممکنه همه چیزش توسط یه حیوون به باد بره.. اگه.. اگه قضیه چیز دیگه ای بود.. چه می دونم.. مثلاً می خواست کیفم و بدزده و شما سر می رسیدی حق داشتی.. اون موقع من باید می موندم و از کسی که این لطف و در حقم کرده تشکر می کردم.. یا خودمم کمکش می کردم.. ولی.. ولی نمی تونید از منی که در عرض چند ثانیه روح و روانم به قهقرا رفته بود.. از منی که تا یه هفته بعد حتی جرات نداشتم تا دم در خونه امون برم.. توقع کار دیگه ای به جز فرار ازم داشته باشید.

همه این حرف ها رو با اشک و گریه به زبون آوردم و دیدم که اونم مثل من همه حواسش به نگاه خیره آدم هاییه که از کنارمون رد می شدن.. واسه همین بلند شد و گفت:

– خیله خب.. پاشو بریم تو ماشین حرف بزنیم.. تا یه بارم این جا به خیال مزاحمت واسه تو نریختن سرم و شیش ماه بعدی عمرمم به فنا نرفت.

مات و مبهوت بهش خیره شدم و داشتم فکر می کردم که این همه حرف و عز و جز زدن و اشکایی که ریختم.. یعنی ذره ای براش اهمیت نداشت که لبخند عمیقی به روم زد و گفت:

– شوخی کردم این اشکات بند بیاد.. پاشو بریم!

بلند شدم و همراهش رفتم.. سوییچش که هنوز تو دست من بود و بهش دادم و همزمان با هم سوار شدیم که ماشین و از پارک درآورد و راه افتاد..

یه کم که گذشت و منم آروم تر شدم.. با لحنی که کاملاً محتاطانه بود گفت:

– اگه اشکال نداره و فکر نمی کنی قصد مزاحمت دارم.. می شه آدرس خونه ات و بدی که برسونمت؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴ / ۵. شمارش آرا ۴

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان ماه مه آلود جلد اول

  دانلود ماه مه آلود جلد اول خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه زیر و رو می کنه؛ زندگی که شاید از اول برای مها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد

        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این دفعه نوبت ناز بود که اومده بود انتقام بگیره و

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تابو
رمان تابو

دانلود رمان تابو خلاصه : من نه اسم دارم نه خانواده، تنها کسی که دارم، پدرمه. یک پدر که برام همه کار کرده، مهربونه، دلرحمه، دوست داشتنیه، من این پدر رو دوست دارم، اون بهم اسم داد، بهم شخصیت داد، اون بهم حس انتقام داد. من این پدر رو می‌خوام بکشم، من پاییز عزیزنظامم که قصد قتل پدر کردم. این

جهت دانلود کلیک کنید
رمان بوسه گاه غم

  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده، پیشنهادی که تنها از یک عشق قدیمی و سوزان نشأت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوزا جلد اول به صورت pdf کامل از میم بهار لویی

      خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه بودم و صدای تیز شهردار جدید منطقه، مثل دارکوب روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آتشم بزن ( جلد سوم ) به صورت pdf کامل از طاهره مافی

  خلاصه رمان:   « جلد اول :: خردم کن »   من یه ساعت شنیام. هفده سال از سالهای زندگیام فرو ریخته و من رو تمام و کمال زیر خودش دفن کرده. احساس میکنم پاهام پر از شن و میخ شده است، و همانطور که زمان پایان جسمم سر میرسه، ذهنم مملو از دونه های بالتکلیفی، انتخاب های انجام

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

عالیه

𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂
1 سال قبل

درین فقط قتل نکرده اونم به زودی اتفاق میفته 😂😂

Goli
Goli
1 سال قبل

چقد مسخره

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x