رمان تاوان پارت 67 - رمان دونی

 

 

 

حتما لباساشو یادش رفته بود

 

منم شک داشتم درو بزنم و بهش بگم یا نه

حتما بازم فکر بد میکنه که منظوری دارم

 

اصلا به من چه…..

 

ساکو همونجا انداختم ولی نتونستم برم

 

دختره توانایی اینو داره تا صبح تو حموم بمونه ولی از من چیزی نخواد

 

میگم و میرم

چند بار به در زدم که صدای آب قطع شد

و بالاخره جواب داد

 

_چی میخوای؟

 

صداش گرفته بود…..بازم گریه زاری

به خاطره همونم هست که با وجود بودن من تو خونه به اونجا پناه برده

 

_لباسات بیرونِ……جلوی در حموم

 

اون که وقتی من اینجام نمیاد سراغشون…..

 

یعنی دوباره باید برم؟؟

کنترلی رو کارام نداشتم کارایی که هر جور رفتار میکردم تا اون شاید…..یه کم…..راحت باشه و آروم

 

_من…..بیرون میرم…..

 

گفتم ولی……پاهام نمیکشید…..فکر نکنم فعلا هم بیاد بیرون چون حالا حالاها قراره گریه کنه به حال خودش

 

بین رفتن و نرفتن بودم که صدای گریه ی آرومش بلند شد

 

همیشه قابل پیش بینیه

 

همونجا به دیوار تکیه دادم و نشستم رو زمین

 

دیوونگی بود گوش دادن به گریه های ریزش ولی کدوم کار من عاقلانه س که….

 

 

 

 

#تاوان

#پارت۲۸۰

 

 

مثلا همراه شدن باهاش….اونو به خودم وصل کردن….جلوی اون کثافت از حقش دفاع کردن…..نشستنم اینجا

 

یا حتی قلب ناآروم و فکر پریشونم که همش میرسه به اون دختر و نمیدونم از رو دلسوزیه یا……عذاب وجدان….

 

مهسا&

 

پلک که باز کردم دستمو گرفتم جلوی نوری که میزد تو چشمم…..

 

ای کاش همه ی دیروز و دیشب یه خواب میبود….اون هرزه، تهمت زدن زنش ،اون بازداشتگاه کثیف، پناه بردن به میعاد از سر بی کسی و اعتماد اجباریم و اومدنم اینجا……

 

بعدشم که دیدن تنها آدم خانوادم بعد از تقریبا ۵ سال،تحقیر کردنم جلوی یه غریبه، یعنی دو تا غریبه….هر چند دیشب عجیب شده بود و من نمیفهمیدم حسشو…..مخصوصا وقتی جلوی کلانتری فقط زل زده بود بهم…..احمقانه س ولی فکر میکردم الان میزنه زیر خنده و بهم میگه حقمه هر چی بکشم ولی فقط سکوت کرده بود و به حرفام گوش میداد

یا وقتی اونجوری جلوی فربد حقمو طلب کرد

 

درسته تو بدذاتی با فربد برام فرقی نداره ولی دست خودم نبود که ته دلم یه ذره قرص شد بهش….

 

آره…..همین قدر بی کَسَم من که دیشب،آدمی مثل اون که همه ی زندگیمو ازم گرفت پناهم شده بود

 

ولی الان میخوام برم از اینجا‌….. تنها

 

بلند شدم رختخواب و جمع کردم

 

جوجه رو هم که تا صبح تو بغلم بود و گذاشتم تو ساکم و بعد از پوشیدن مانتو و چادر آروم در اتاق خوابو باز کردم

 

#تاوان

#پارت۲۸۱

 

 

دیشب چند دقیقه بعد از اینکه از حموم دو سه ساعتم اومدم بیرون از در حیاط اومد داخل و بهم گفت برم اتاق خودشم اینجا موند

 

اون همه مراعات کردنش شبیه قبل بود ولی من فرق کردم و دیگه به رو حساب مردونگی نمیبینمشون…..

 

شایدم فکر میکردم فرق کردم

 

چون با دیدنش تو اون وضع که پشتی بزرگ و گذاشته بود زیر سرش و تو خودش جمع شده بود

میفهمیدم به خاطره من حتی نیومده بود تا یه بالش از اتاق برداره و یه جوری شدم

 

درسته دوست ندارم ولی چیکار کنم که دل رحمی تو ذات منه….

حالا سوای اون دیشب اگه نبود الان آواره بودم پس فکر کنم……یه پتو که میتونم روش بکشم هااان؟؟؟

 

همین کارم کردم

از اون خونه زدم بیرون

 

راه رفتم

آدمای غریبه رو دیدم

کاراشونو

حرف زدناشونو

بچه ها رو کنار مادراشون

 

وااای که چقدر دلم برای امیرم تنگ شده خدااا

 

دوست داشتم خیال کنم زود میبینمش ولی

اگه از میعاد نترسه و نخواد سهممو بهم پس بده چی؟

 

دلم داشت میترکید و همین طور بی هدف راه میرفتم

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 125

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی

          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی رابطه داشته که…! باورش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان برای مریم

    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش از پسرخاله‌اش امید جدا شده، دیدن دوباره‌ی امید اون رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از بهاره موسوی

    خلاصه رمان :       سمانه زیبا ارام ومظلومم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می‌دهد ولی علیرضا با همکلاسی اش ازدواج می‌کند تا اینکه همسرش فوت می‌کند و خانواده اش مجبورش می‌کنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که علاقه ای به او ندارد و سه بچه تخس که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه

  خلاصه رمان :   نفس یه مدل معروف و زیباست که گذشته تاریکی داره. راهش گره می‌خوره به آدم‌هایی که قصد سوءاستفاده از معروفیتش رو دارن. درست زمانی که با اسم نفس کثافط‌کاری های زیادی کرده بودن مانی سر می‌رسه و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیم تاج pdf از مونسا ه

  خلاصه رمان :       غنچه سیاوشی،دختر آروم و دلربایی که متهم به قتل جانا ، خواهرزاده‌ی جهان جواهری تاجر بزرگ تهران و مردی پرصلابت می‌شه، حکم غنچه اعدامه و اما جهان، تنها کس جانا… رضایت می‌ده، فقط به نیت اینکه خودش ذره ذره نفس غنچه‌رو بِبُره! به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیاه سرفه جلد اول pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:         مهری فرخزاد سال ها پیش به خاطر علاقه ای که به همکلاسیش دوران داشته و به دلیل مهاجرت خانوادش، تصمیم اشتباهی میگیره و… دوران هیچوقت به اون فرصت جبران نمیده و تمام تلاش های مهری به در بسته میخوره… دختری که همیشه توی محیط کارش جدی و منضبط بوده با اومدن نامی بزرگمهر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x