رمان جرئت و شهامت پارت ۱۶ - رمان دونی

 

 

سرم آنقدر درد می کرد که انگار کسی با چماق به سر من کوبیده است.رفتم و قرص مسکن را به دهان گذاشتم.

 

چند ساعت گذشته بود.باورم نمیشد که کمتر از ۵ ساعت دیگر قراره است به رشت برویم! حرف هایم برای مادر مثل باد هوا بوده که اینهمه نادیده گرفته است‌.

 

آب سردی را نوشیدم . آب گلویم را خنک کرده بود. لیوان را در ظرف شویی گذاشتم و از آشپز خانه بیرون آمدم.

 

خواستم وارد اتاق خواب بشم که انگار کسی وارد اتاقم شود از ترسم جیغی کشیدم و که انگار کسی دهانم را گرفت و مرا برگردانند.

 

با دیدن فرید سریع او را هل دادم و با صدایی که بزور خودم شنیده ام گفتم:

 

_تو اینجا چه غلطی می کنی؟

 

کمی به من نزدیک شد .چشم هایش خنثی بود هیچ نمی‌توانستم تشخیص بدهم که او عصبی است یا ناراحت.

 

_ببینم دیروز خیلی بلبل زبونی می کردی!
الانم انگار دست از زبون درازیت بر نداشتی.

 

نفسم را تخلیه کردم و گفتم:

_منظورت از این حرفا چیه؟

 

نگاهی به اتاقم که با رنگ های قرمز و صورتی تزئین شده بود کرد و گفت:

 

_دیروز،ظهر داشتی داد میزدی که من نمیخوام با فرید ازدواج کنم و من و اجبار نکنید.هومم؟

 

و چونه ام را گرفت و بهم نزدیک شد با تموم توانم آن را به عقب هل دادم و گفتم:

 

_وقتی بهت علاقه ندارم اجباری در کار نیست!

 

_چرا هست چون من به اون چیزی که میخوام می رسم.

 

و دست هایم را محکم گرفت سعی کردم دستانش را پس بزنم اما هیچ نتوانستم حریفش بشوم:

 

_عمرا بزارم به خواستت برسی.من اینقدر ازت متنفرم که حد و اندازه نداره.

 

همانطور که با چشم های سبزش به دست هایم خیره شد پچ زد:

 

_میدونی ،خیلی بدم میاد که رو حرف من حرف میاری .

 

با لحن بیخیال آرام گفتم”به جهنم!” یهو به چشمانم خیره شد و همانطور دست هایم را محکم گرفته بود گفت:

 

_وقتی میبینم که با من همکاری نمی کنی و به حرفام گوش نمیدی دوست دارم دستات و خورد کنم.

 

و دست هایم را پیچاند از دردش شروع به ناله کردم و حرصی گفتم

 

_تو فکر می کنی من ازت می ترسم؟

 

لبخند ترسناکی زد و گفت:_باید بترسی تو مجبوری که به حرف های من گوش بدی .
تو اون روی من و ندیدی، ترنم ندیدی..

 

و دست هایم را رها کرد همانطور که با آن دستم آن را ماساژ دادم گفتم:

 

_خودکشی می کنم ،لازم باشه فرار می کنم اما باهات ازدواج..نمی کنم.

پوزخندی زد و در را باز کرد و با گفتن”بالاخره می بینیم”از اتاق خارج می‌شود.

 

زانو هایم خالی می‌شود و در کف زمین می نشینم. آنقدر دست هایم را محکم گرفته بود و پیچاند که یک لحطه انگار تکه ای از جانم را گرفته اند.همانطور که ماساژ دادم دیدم

 

که کمی دست هایم کبود شده دندانم را با حرص سابیدم.”بهت نشون میدم ….آقا فرید،که برد با منه..!”

 

♧بچه ها با امتیاز دادن ،بهم نشون بدید کیا میخونن❤️♧

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد

      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری
دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری

    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت طولانی‌اش با ورود طاهر و سوده و بیوک از هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار
دانلود رمان قرار ما پشت شالیزار به صورت pdf کامل از فرناز نخعی

    خلاصه رمان قرار ما پشت شالیزار :   تابان دخت با ناپدید شدن مادر و نامزدش متوجه میشه نامزدش بصورت غیابی طلاقش داده و در این بین عموش و برادر بزرگترش که قیم اون هستند تابان را مجبور به ازدواج با بهادر پسر عموش میکنند چند روز قبل از ازدواج تابان با پیدا کردن نامه ای رمزالود از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری 63

  خلاصه رمان :   زندگی ده ساله ی صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس ، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین می رساند. صنم برای رسیدن به ارزشهای ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش گرفته !     پایان خوش     به این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی

        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم دراحساسات وگذشته ی اوسبب ساز اتفاقاتی میشه و….    

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت

  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی قبولش کرده اند، در تمام لحظات همراهش بوده اند؛ اما

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عرشیا خوب
عرشیا خوب
1 سال قبل

عالی بود هروز پارت بزارید

رضا میر
رضا میر
1 سال قبل

ایش پسره ی از خود راضی🤮🤧

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x