رمان جزر و مد پارت 1 - رمان دونی

 

رمان جزر و مد

 

با حس لمس چیزی روی بازوم و فکر کردن به اینکه سوسکی چیزی باشه چشمام باز شد چندش طور دست کشیدم رو بازوم و برگشتم ولی…..

با دیدن هیبت اون کثافت کنارم رو تخت خشک شده بودم

 

‌_شب بخیر….

 

ابرو بالا فرستاد

 

_اعتراف میکنم اومدن اینجا سخت بود ولی تو ارزشش و داری….

 

دستش که اومد برسه به صورتم تازه به خودم اومدم و جیغ زدم و خودم و عقب کشیدم

اونقدر که از روی تخت افتادم پایین و یه درد وحشتناکی تو دستم پیچید

 

ولی مهم نبود

تمام تنم میلرزید از فکر بلایی که بخواد سرم بیاره

نشسته عقب عقب رفتم تا رسیدم به دیوار

ولی اون خونسرد

 

نشست لبه ی تخت و با چشمای همیشه چندشش زل زد بهم

هیچ کس اینجا نیست

ولی آقا سیروس چی؟ عالیه خانم؟ یلدا

جیغ زدم و کمک خواستم

ولی هیچی…..

چند دقیقه چند ثانیه چند لحظه نمیدونم ولی نفسم هر چی میگذشت سنگین تر شده بود

که بی هوا بلند شد و آروم اومد سمتم منم بلنر تر از قبل جیغ زدم

 

_گمشو عقب…..

 

اون با خونسردی جلو میومد

 

_نترس عروسک……روزا که چادر میگرفتی نمیذاشتی ما یه ذره فیض ببریم ولی عیبی نداره بالاخره امشب میبینم

 

یهو قهقه زد و نگاه چندششو کشید روی سرشونه ی لخت و بالاتنه ام

 

#جزومد

#پارت۲

 

 

_البته بین خودمون بمونه من مطمئنم اون زیر میرا خیلی بهتر از چیزیه که دارم میبینم

 

و منی که با حرف و نگاهش تنم بیشتر لرز گرفت و دست سالممو روی بدنم گرفتم

 

_عوضی گم…..شو…….گمشو…….بی……بیرون…..

 

انگار تو جهنم بودم

 

وایساده بود جلوم و کاری نمیکرد و من تا تکون میخورد بیشتر تو خودم جمع میشدم و جیغ میزدم

 

_ اَاَاَاَه بسته دیگه حوصلمو سر بردی

 

یهو با دستاش پاهامو گرفت و من روی سرامیک سر خورده کشیده شدم سمتش و بازم جیغ و داد

 

اومد روم و یه لحظه نفسم رفت

 

_نه….نه….خدایا….خدایا…..کمکم کن

 

_هیششش کاریت ندارم که خوشگلم با خدا چیکار داری؟

 

دست و پا میزدم که دست سالمم رو گرفت و بالا نگه داشت زل زدم تو چشماش و التماس کردم

 

_ترو خدا ولم….ولم….کن…..ترو خدا…..

 

خندید و سمت لبه ی تاپم رفت و من تقلاهام بیشتر شد

 

_صبر میکنم تا خسته بشی اونجوری بیشتر خوش میگذره….

 

_عووووضی…..

 

#جزرومد

#پارت۳

 

اون یکی دستشو گذاشت جلوی دهنم

 

_عههههه بی ادب نشو دیگه ریحانه خانم…..

 

اونقدری گذشت که دیگه دست و پا زدنام جیغای تو گلوم گریه های خفه مم تموم شد نایی تو تنم نموند و بی حال که شدم سرشو آورد کنار گوشم

 

_حالا که جفتک انداختنت تموم شده شروع کنیم؟

 

آروم با بغض زمزمه کردم

 

_نه…نه……خدا…..ترو خدا….

 

دستشو انداخت زیر لباسم و حرکت داد

حالم داشت از خودم که زیر دست اون هیچ کاری از دستش برنمیومد به هم میخورد

 

پلکام جمع شدن و منی که ذره ذره وجودم به آتیش کشیده میشد فقط داشتم با چشم های تار شده نگاش میکردم…..

من این التماست کردم‌…..پس کوو…کجایی؟

 

_حیووووون……..

 

کشیده شدنش به عقب با نعره ش به گوشم رسید

چشمام و آروم مایل کردم

 

بازم اومد؟!….

خدایا اونو فرستادی برای من؟

 

_به ناموس من……تو خونه ی خودم دست درازی میکنی کثااااافت……خونتو میریزم….

 

عربده میزد ولی صداش برای من حکم امنیت و داشت

اینکه همه چیز تموم شده ریحانه و الان دیگه در امانی….

حالا خیالم راحته……خیلی راحت….

 

#جزرومد

#پارت۴

 

چند ماه قبل***

 

_چی میگی دخترم هااان

 

انگار غم عالم رو تو چشم ها ولحنش داشت ولی برام مهم نبود

 

_حرفم همونیه که گفتم حاج خانوم من نمیام

ببینید چه بعد از بابام و چه قبل از اون من اصلا فامیل پدری نداشتم و ندیدم تا به امروز

 

_بابات به ما چیزی نگفته بود وگرنه کلی فامیل داری …..الانم دل منو پیرزنو نشکن

 

میتونستم بهش بگم ازتون بدم میاد، از ادمای بی مسئولیتی که بعد از پسرشون بچه شو گردن نگرفتن ولی اگه این زن راست بگه و از وجود من بی خبر بوده باشه گناهی نداره

 

_ببینید من نمی خوام بهتون بی احترامی کنم ولی واقعا میگم شماها برام غریبه اید

 

مامان که دید من کوتاه نمیام حرف و عوض کرد

 

_ریحانه جان برو چای بریز

 

_چایی نمیخوام بشین عزیزکم

 

اشکاش رو پاک کرد و بلند شد

 

فریبا_کجا حاج خانوم؟ نشسته بودین حالا

 

_من دیگه میرم عروس…..فردا داریم برمیگردیم تهران اگه ریحانه خواست بیاد…..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 133

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان گرایلی
دانلود رمان گرایلی به صورت pdf کامل از سرو روحی

    خلاصه رمان گرایلی :   کاپیتان دلان گرایلی، دختری خانزاده که ناچار می‌شود بين انتخاب جان برادر و عشق، ارتباط خود را با پاشا مهراز تمام کند. به هر حال پاشا از دلان دست نمی‌کشد و در این بین خاندان گرایلی بخاطر مسئله کهنه‌ نشده‌ی خونبس، دچار تحولی شگرف می‌شود.       به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی

  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
رمان باورم کن

دانلود رمان باورم کن خلاصه : آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار کنن. بنا به عللی آنید تصمیم میگیره که به عنوان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات میجنگه و زندگی سختی که با امیر داره رو تحمل

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه صنم از عارفه کشیر

    خلاصه رمان :     داستان دختری به اسم ماه صنم… دختری که درگیر عشق عجیب برادرشِ، ماهان برادر ماه صنم در تلاشِ تا با توران زنی که چندین سال از خودش بزرگ‌تره ازدواج کنه. ماه صنم با این ازدواج به شدت مخالفِ اما بنا به دلایلی تسلیم خواسته‌ی برادرش میشه… روز عقد می‌فهمه تنها مخالف این ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x