رمان جزر و مد پارت 30 - رمان دونی

 

 

_مادر چرا چیزی نمیخوری؟

 

 

اصلا اشتها نداشتم و فقط منتظر بودم ببینم میخواد چی بگه؟

اگه یه ذره شک داشتم داره دروغ میگه همین الان وسایلمو جمع میکردم و میرفتم و پشت سرمم نگاه نمیکردم

 

 

به چشمای حاج خانوم نگاه کردم

اگه ازش بخوام مادرمو ببخشه و نذاره پسر ازش شکایت کنه چی؟

 

ولی خودش ده بار گفته اگه فکر خرابش به جایی برسه دیگه حتی به حرف این زنم که براش خیلی عزیزه هم گوش نمیده

 

 

_گرسنم نیست…..

 

دستمو گرفت

 

 

_مریض شدی؟از بعد از ظهر تا حالا بی حالی

 

 

از صدقه سر اونیه که منو سکته میده ولی خونسرد داره غذاشو میخوره

 

 

_نه…..خوبم

 

نگاهش بهم خورد و بعد به مادربزرگش

دست از خوردن کشید

یه ذره مکث کرد

ترسناک بود حداقل برای من چون اصلا نمیفهمیدم چی تو سرشه

 

 

_مادر من یه تصمیمی گرفتم

 

 

حاج خانوم برگشت سمتش

 

_چی مادر؟؟

 

 

_از وقتی دختر عمو اومده….

 

دختر عمو؟؟ تازه بهم میگه دختر عمو؟؟

 

 

چشم چرخوندم و دیدم همه با دقت دارن بهش گوش میدن

 

 

_میبینم کنار من معذبه و زیاد راحت نیست…..

 

#جزرومد

#پارت۱۲۵

 

 

زحمت کشید اینو که خودم اول بهش گفتم

 

حاج خانوم دستمو یه ذره فشار داد و با خنده بهم  گفت

 

 

_آره قربونش برم….بچم حیا داره

 

 

_البته به دختر عمو هم گفتم……میتونه قبول کنه میتونه هم نه……

 

 

چقدر زرنگ داره یه جوری نشون میده که به نفع من داره یه کاری میکنه تا حاج خانم راضی بشه

 

 

رو کرد به من با همون خونسردی و اعتماد به نفسش

 

 

_بهتره یه صیغه ی محرمیت بخونیم……

 

 

چی گفت؟الان به من گفت محرم بشیم؟؟

 

 

_محمد طاها…..میفهمی چی داری میگی؟

 

 

اولین صدایی که بلند شد

امیر حسام بود

 

 

_آروم بابا جان…..محمد طاها عمو میدونم بی گدار به آب نمیزنی ولی آخه……

 

 

_عمو تا حالا کی دیدی فکر نکرده تصمیمی بگیرم و حرف نامربوطی بزنم؟؟

 

 

اگه این حرفش نامربوط نیست پس چیه؟

اصلا چی فکر کرده که با یه فکر مریض میتونه هر غلطی دلش خواست بکنه

 

امیر از سر میز بلند شد

 

 

_نه….برای همین ازت تعجب میکنم

و از پیشنهاد مسخره ت خندم میگیره

 

 

حاج خانوم_محمدطاها…..

 

 

اونم بلند شد و روبه روش وایساد

و با تمسخر گفت

 

 

_من فقط برای راحتیه خودش گفتم……حالا تو چرا حالت اینه مشکلت چیه؟

 

#جزرومد

#پارت۱۲۶

 

 

لحنش جوری بود که انگار مچشو گرفته باشه

 

 

_بس کن……تو انقدر ساده به همه چیز فکر نمیکنی هزار تا راه دیگه هست ولی تو میگی صیغه…….چی تو سرته اونو بگو

 

 

عمو جلو اومد

دارن به خاطره من دعوا میکنن؟

امیر حسام چرا اینطوری میکنه؟

اگه نمیدونستم شیدا رو دوست داره فکر منم خراب میشد

 

 

_مادر جون میدونم همیشه با عقلت تصمیم میگیری……ولی شیدا چی؟حرفاتو مگه با اون نزدی؟

 

 

_حالا که همه میدونید حواسم مثل همیشه به تصمیمام هست پس شلوغش نکنید

اون شبم با حاج حقی حرفامونو زدیم قرار شد تا چند ماه دیگه مراسم عقد و عروسی رو بگیریم

درضمن وقتی گفتم این صیغه برای راحتیه ریحانه اس یعنی قرار نیست اتفاق دیگه ای بیوفته

 

 

چه جوری روش میشه این حرف و تو جمع بزنه

 

 

_آقا رو……مگه تو میتونی جلوی خودتو بگیری وقتی زنت حساب میشه……

 

 

یعنی چی؟

خدایا منو از این جهنم راحت کن

 

 

یه دفعه چنان دادی زد که از جا پریدم

 

 

_خفه شو……همه رو مثل خودت نبین

گفتم محرم میشیم موقف تا موقعی که من ازدواج کنم و اون تو این خونه س

ولی تو جوابمو ندادی……درد تو چیه ؟اصلا کجای قضیه ای که مخالفی؟

 

 

_عمو جان……منظور امیر حسام اینکه…..

 

 

_منظورش هر چی که هست من حرفمو زدم

مادر شما منو میشناسی بر عکس بعضیا رو هوا حرف نمیزنم

 

 

نگاهش رفت سمت امیر

منظورش اون بود

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 121

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی

  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…   به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان 365 روز
دانلود رمان 365 روز به صورت pdf کامل از گل اندام شاهکار

    خلاصه رمان 365 روز :   در اوایل سال ۱۳۹۷ گل اندام شاهکار شروع  به نوشتن نامه‌هایی کرد که هیچ وقت به دست صاحبش نرسید. این مجموعه شامل ۲۹ عدد عشق نامه است که در ۳۶۵ روز  نوشته شده است. وی در نامه‌هایش خودش را کنار معشوق‌اش تصور می‌کند. گاهی آنقدر خودش را نزدیک به او احساس می‌کند که می‌تواند خانواده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالاد به صورت pdf کامل از لیلی فلاح

    خلاصه رمان :     افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک. بشه. طرهان دشمنه افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر با مرگ…   این رمان فصل دوم داره🤌🏻   به

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در امتداد باران

  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی به این

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آسو pdf از نسرین سیفی

  خلاصه رمان :       صدای هلهله و فریاد می آمد.گویی یک نفر عمدا میخواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای¬کوبان فریاد .شادی سر داده بودند من ترسیده و آشفته میان اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی زهوار دررفته در خودم مچاله

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x