رمان حورا پارت 133 - رمان دونی

 

 

 

وحید دوباره دست دور شانه‌اش حلقه کرد و او را در اغوشش کشید:

 

_ تو به اینا فکر نکن زن…من حلش میکنم!

 

کیمیا نفس عمیقی کشید:

_ اما من هنوز میترسم….

 

سر خم کرد و بوسه‌ای روی موهای کیمیا زد:

_ گفتم حلش میکنم کیمیا، دیگه هم حرف بیخود نزن، خب؟

 

 

کیمیا سری تکان داد و همراه هم وارد شهربازی شدند، دیدن ان همه کودک، شاید میتوانست احساسات کیمیا را بهتر کند!

 

 

حورا

 

 

 

بعد از برگشتن کیمیا از قرارش، نگفته هم فهمیدم که به وحید همه‌چیز را گفته، لبخند کجی به رویش زدم و سعی کردم با او حرف بزنم، اما مدام میپیچاند و انگاری نمیخواست فعلا راجع به او حرف بزند!

 

من هم اصراری نکردم، در عوض اماده راهی مزون شدیم، بعد از ان شب، که قصد داشتم با ان لباس حرص قباد را دربیاورم، ان هم در مراسم عقد کیمیا، حالا عملا پشیمان شده و میخواستم لباس باز‌تری انتخاب کنم!

 

هم اماده‌ی دعوایش بودم، هم کتک خوردنش! اما من باید زهرم را میریختم!

 

میان رگال‌ها که میچرخیدم، کیمیا هم ان سمت سالن مشغول توصیح لباسش و انتخاب مدل مد نظرش بود، در میان همه‌ی ان لباس‌های رنگارنگ، لباس یاسی رنگی چشمم را گرفت که مسلما خودم از پوشیدنش در یک مراسم مختلط خجالت میکشیدم!

 

اما باز هم دوستش داشتم، وقتی خودم مشکلی با این قضیه ندارم و لباس را میپسندم، فکر نکنم مانعی هم وجود داشته باشد!

حالا که هدف حرص دادن قباد هم هست، قطعا پوشیدنش لذت‌بخش‌تر است!

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان ماهرخ
دانلود رمان ماهرخ به صورت pdf کامل از ریحانه نیاکام

  خلاصه: -من می تونم اون دکتری که دنبالشی رو بیارم تا خواهرت رو عمل کنه و در عوض تو هم…. ماهرخ با تعجب نگاه مرد رو به رویش کرد که نگاهش در صورت دخترک چرخی خورد.. دخترک عاصی از نگاه مرد،  با حرص گفت: لطفا حرفتون رو کامل کنین…! مرد نفس سنگینش را بیرون داد.. گفتنش کمی سخت بود

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آسو pdf از نسرین سیفی

  خلاصه رمان :       صدای هلهله و فریاد می آمد.گویی یک نفر عمدا میخواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای¬کوبان فریاد .شادی سر داده بودند من ترسیده و آشفته میان اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی زهوار دررفته در خودم مچاله

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان میرآباد pdf از نصیبه رمضانی

  خلاصه رمان:     قصه‌ی ما از اونجا شروع می‌شه که یک خبر، یک اتفاق و یک مورد گزارش شده به اداره‌ی پلیس ما رو قراره تا میرآباد ببره… میراباد، قصه‌ی الهه‌ای هست که همیشه ارزوهایش هم مثل خودش ساده هستند.   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای آرام جلد اول به صورت pdf کامل از سلاله

        خلاصه رمان :   قصه از اونجایی شروع میشه که آرام و نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره… اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون رو چجوری مینویسه؟؟  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گوش ماهی pdf از مدیا خجسته

    خلاصه رمان :       داستان یک عکاس کنجکاو و ماجراجو به نام دنیز می باشد که سعی در هویت یک ماهیگیر دارد ، شخصی که کشف هویتش برای هر کسی سخت است،ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک ، البته بسیاز جذاب، میان این کشمکش های پرهیجان میفهمد که ماهیگیر خطرناک کسی نیست جز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شهر بازي
رمان شهر بازي

  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آسی
آسی
11 ماه قبل

یعنی از هر چی رمانه انلاینه متنفر شدم از بس این نویسنده ها دیر به دیر پارت میدن

آسی
آسی
11 ماه قبل

چرا پارت نمیدی

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

حورا چقدر خنکه خب حالا حرصش هن در آوردی باز میگیره میزنت دعوات میکنه دعوا پیش میاد بعدش ‌؟

رویا
رویا
1 سال قبل

چقدر کم بود 🤬

آرام
آرام
1 سال قبل

بی صبرانه منتظر کتک خوردنت هستم والبته امیدوارم این کتک تو رو سرعقل بیاره تا بتونی تو همین روزا طلاقت بگیری چون وقت زیادی نمونده تا توله سگ قباد به دنیا بیاد

hadis
hadis
1 سال قبل

خاک تو سرتون با این دوخط پارت گذاشتنتون اه حال ادم بهم میزنین این چه کاریه حوصلمون سر رفت

رهگذر
رهگذر
1 سال قبل

و کاش زودتر آینده حورا معلوم بشه

اشک
اشک
1 سال قبل

یجوری میگین حورا باید فلان کنه اگه من جاش بودم و فلان….انگار حورا واقعیه😂بابا رمانااا واقعیت نداره

lilo
lilo
1 سال قبل

حوراا من جات بودم ی راست طلاق میگرقتم حتی اگه کارتون خواب بعد طلاق 😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐

لی لی
لی لی
1 سال قبل

اه اه انقد بدم میاد از از بچه بازیا که به خاطر اینکه حرص طرفو دربیارن کاری میکنن که خودشونم میدونن خیلی مسخره و اشتباهه

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x