رمان دونی

 

 

با خداحافظی سریعی که از کیمیا کردم، سوار اژانس شده ادرس سالن کوچکی که برای عقد، خانواده‌ی وحید گرفته بودند را دادم.

 

چقدر لاله تلاش کرد که لباسم را ببیند، انگار به جانش بسته بودند که اگر لباس من را نبیند خواهد مرد!

چندین بار هم کیمیا را بهانه کرد که حداقل بگذار او ببیند اما، کیمیا با گفتن اینکه قبلا دیده‌است، زبانش را قیچی کرد!

 

در مقابل در تالار، کرایه را پرداخت کردم و همان لحظه کیمیا پیامک داد که لاله همراه قباد راهی شدند!

پس هنوز وقت داشتم…

نمیدانم چرا حتی داشتم اینگونه مثل جیمز باند پنهانی و نقشه چینی میکردم!

 

فقط دلم نمیخواست مراسم زهرمارم شود!

به اتاق عقد سر زدم، همه‌چیز آماده و کامل بود، مادر قباد را هم دیدم، همراه با مادر وحید داشتند بر روی کارگرها نظارت میکردند، تک و توک مهمان‌های درجه یک می‌آمدند، که یکیشان مادر لاله بود!

 

به ساعت نگاهی انداختم، حالا بود که دیگر قباد و لاله هم برسند، به محض امدن وحید و کیمیا عقد به پا میشد و من نباید در اتاق عقد حضور می‌یافتم!

 

درست است که میگویند مطلقه‌ها نباید باشند اما…

خرافاتی هم نیستم، ولی ترجیح دادم که نباشم! نمیدانم، به هر دلیلی که بود…

دوست نداشتم حرف و حدیثی شنیده شود، اینگونه خودم راحت‌تر بودم!

 

راه حیاط پشتی را از قبل میدانستم، به راه افتادم و کنار حوضچه‌ای که بود نشستم، هوا سرد شده بود و مچ پای برهنه‌ام زیر پالتو داشت یخ میبست!

دستانم را دور زانوهایم حلقه کردم و پایین پالتو را محکم دور پاهایم گرفتم، چانه روی زانو گذاشتم و پیامکی به کیمیا دادم:

 

«خوشبخت باشی مامانم، بله‌ی قشنگتو به بابایی دادی بهم پیامک بده»

 

لبخندی به متن ارسالی زدم، موبایل را کنار گذاشتم و به حوضچه‌ی خشک شده خیره شدم، در زمستان ظاهرا پرش نمی‌کردند، زیادی سرد بود!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 231

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی

    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن و …آرمین برگشته تا زندگی و آینده شو اینجا بسازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بامداد عاشقی pdf از miss_قرجه لو

  رمان بامداد عاشقی ژانر: عاشقانه نام نویسنده:miss_قرجه لو   مقدمه: قهوه‌ها تلخ شد و گره دستهامون باز، اون‌جا که چشمات مثل زمستون برفی یخ زد برام تموم شدی، حالا بیچاره‌وار می‌گردم به دنبال آتیشی که قلب سردمو باز گرم کنه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی

  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت سراسر تهران رو پر کرده بود…   در آخر سر

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هرا
هرا
7 ماه قبل

بنظر تو اهمیت داره مردم آزاری برای این مردم آزار ها؟

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
7 ماه قبل

واااای دارم لحظه شماری میکنم اون موقعی رو که قباد لباس حورا رو ببینهه 😃😃

هرا
هرا
پاسخ به  زن آینده علیرضا
7 ماه قبل

چی می‌کنه ، شب میاد عوضشو در میاره دیگه عزیزم این مشتاق بودن نداره ، زن آینده ی علیرضا تو طرف کی هستی ؟؟؟ حق یا …(حتی ناحق هم نیست دیگه اون محقه)😂🤣🤣🤣

پری
پری
7 ماه قبل

چجوری میتونه واسه کسی که بد بختش کرد آرزوی خوشبختی کنه ؟
هر چقدر هم بخشش و دل رحمی باشه نمیتونه ازش دل چرکین نباشه و اینجوری براش آرزوی خوشبختی کنه

هرا
هرا
پاسخ به  پری
7 ماه قبل

رمانه دیگه تو چرا باور میکنی😂😂😂

روا
روا
7 ماه قبل

نویسنده اش روانیه چص مثقال مینویسه انتظار داره دستاشم ببوسی

روا
روا
7 ماه قبل

وای یعنی میشه اینبار دیگه دعوا نشه

هرا
هرا
پاسخ به  روا
7 ماه قبل

نه ( بخاطر این دیدگاه هام بهم اخطار داده شد خیلی دیدگاه هام رو سریع می‌نویسم آرومتر ، الان برای اینکه آرومتر شه دارم این چرت و پرتا رو می‌نویسم)

نمیدانم
نمیدانم
7 ماه قبل

محض اطلاع نویسندگان عزیز زنی که حامله باشه نمیتونه تا بعد به دنیا اومدن بچه اش عقد دائم کسی بشه
حالا نمیدونم اگه طرف پدر بچه باشه و عقد موقت بودا باشن ممکنه موضوع فرق کنه
من شنیدم حتی زنی که از راه نامشروع باردار بشه حتی بعد سقط بچه هم عده داره(دقیقا نمیدونم یه چیزایی شنیدم)

هرا
هرا
پاسخ به  نمیدانم
7 ماه قبل

نمی‌فهمم چی میگی😂 درمورد کی میگی ، این رمان درمورد ۷۲۸۲۸۲۸۲۸۸ نفره

رهگذر
رهگذر
7 ماه قبل

کاش هر چه زودتر برسه روزی که قباد به گوه خوردن بیفته

پری
پری
پاسخ به  رهگذر
7 ماه قبل

ای کاااش

هرا
هرا
پاسخ به  رهگذر
7 ماه قبل

تا اون موقع مامان من به آرزوش رسیده ، نه تنها کارشناسی ارشدمو گرفتم، شوهر کردم، شیشمین بچمم تو راهه . تو رو نمیدونم…

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x