رمان حورا پارت 164 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

دو روز با وانمود کردن من گذشت، دو روزی که کیمیا هم آمد اما باز هم چیزی نگفتم، با این حال لاله انگار مشکوک شده بود به آن روز، مدام با شوخی هم که شده بحثش را پیش میکشید…

 

شوکه بودم هنوز، نتوانستم به درستی هضم کنم، او را کثیف دیده بودم، اما نه در این حد که با کس دیگری همبستر شود…

به قباد خیانت کند!

 

انقدر که پیگیر قباد بود و ادعای عاشقی میکرد، حقیقتا اخلاق‌هایش با خودم را بر پای حسادت یا رقیب عشقی میدیدم، نه اینکه فقط برای گول زدن کسی و سپس فرار کردن…

 

باید میگذاشتم فرار کند؟ هرگز…

قطعا قبل از به دنیا امدن بچه کاری میکرد، فرار یا هرچه، شاید اصلا خودش را به مرده بزند! مثل همین فیلم‌ها…

 

کلی فکر و خیال در سرم بود تا اینکه قباد برگشت، برگشت و برخلاف رفتنش که اصلا محل نگذاشتم، اینبار دست خودم نبود که مدام، منتظر فرصتی بودم تا با او تنها شوم!

 

تنها شوم و برایش توضیح دهم، اما باز هم اضطرابی درونم شکل گرفته بود، میترسیدم باور نکند، اگر نمیکرد؟ خب…حماقتی دیگر بر حماقت‌هایش اضافه میشد!

 

روی مبل خیره به قبادی بودم که لاله از دستش او را چسبیده بود و ابدا قصد رها کردنش را نداشت!

با پایم روی زمین ضرب کرده فقط خیره‌ی قباد بودم، باید با اشاره‌ای به او میفهماندم که باید حرف بزنم!

 

از وقتی امده بود، لاله تا اتاق و حتی تا دم توالت هم همراهی‌اش کرده بود، انگار قصدم را فهمیده باشد…

 

کیمیا هم بود، مشغول چای ریختن!

با سینی داخل شد و لبخند به لب به سمتمان آمد:

 

_ لاله ول کن داداشمو یکم راحت باشه، خسته‌س!

 

پوزخندی زدم، لاله با ان لبخند کریهش نیم نگاهی به سمت من انداخت و گفت:

_ عزیزم دلم براش تنگ شده خب، میدونی دو روزه ندیدمش؟ تو دو روز وحیدو نبینی چه حالی میشی؟

 

نگاه پر از چندش بودن را از کیمیا دیدم، طرز نگاهش طوری تاسف‌بار بود که لب‌هایم را به دهان کشیدم تا مبادا بخندم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 268

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان برای مریم

    خلاصه رمان :         روایتی عاشقانه از زندگی سه زن، سه مریم مریم و فرهاد: “مریم دختر خونده‌ی‌ برادر فرهاده، فرهاد سال‌ها اون رو به همین چشم دیده، اما بعد از برگشتش به ایران، همه چیز عوض می‌شه… مریم و امید: “مریم دو سال پیش از پسرخاله‌اش امید جدا شده، دیدن دوباره‌ی امید اون رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دوباره سبز می شویم به صورت pdf کامل از زهرا ارجمند نیا

    خلاصه رمان: فلورا صدر، مهندس رشته ی گیاه پزشکی در سن نوجوونی، شیفته ی دوست برادرش می شه. عشقی یک طرفه که با مهاجرت اون مرد ناکام می مونه و فلورا، فقط به خاطر مهرش به اون پسر، همون رشته ای رو توی کنکور انتخاب می کنه که ونداد آژند از اون رشته فارغ التحصیل شده بود. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گوش ماهی pdf از مدیا خجسته

    خلاصه رمان :       داستان یک عکاس کنجکاو و ماجراجو به نام دنیز می باشد که سعی در هویت یک ماهیگیر دارد ، شخصی که کشف هویتش برای هر کسی سخت است،ماهیگیری که مرموز و به گفته ی دیگران خطرناک ، البته بسیاز جذاب، میان این کشمکش های پرهیجان میفهمد که ماهیگیر خطرناک کسی نیست جز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دژبان pdf از گیسو خزان

  خلاصه رمان :   آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام میده و حالا برای گرفتن مجوز محتاج آریا شده تصمیم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا

  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون رو از نامزدش دور نگه داره؟       به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دریا
دریا
9 ماه قبل

خنده قباد عصبی بود بنظرم خودش فهمیده بوده قبلا بخاطر همین به حورا محبت میکرد

hadis
hadis
9 ماه قبل

جان مادرت پارت در روز دوتا بده حداقل با این خط پارت گذاریت

یه بنده خدایی
یه بنده خدایی
9 ماه قبل

حورای اسکل باید یجوری قباد و مجبور کنه تا آزمایش بده چقد جدی گرفتم رمانو

آنی‌ام .
آنی‌ام .
9 ماه قبل

تا حورا بگه لاله جن.ده فرار کرده حالا انگار قباد باور می‌کنه اگ ب کیمیا می‌گفت یه چی با کمک کیمیا قبادو حالی میکرد

ساناز
ساناز
9 ماه قبل

حورا چ خوش خیاله که فکر می‌کنه قباد باور می‌کنه

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

حورا هم بگه قباد و مادرش میگن از سر حسادت به لاله داره تهمت میزنه بهش

Yas
Yas
9 ماه قبل

یکم بیشتر بنویس این همش تکراره به خدا

Yas
Yas
9 ماه قبل

نویسنده از نظر تو واقعاً ما خیلی احمقیم که این رمان رو اینجوری میخونیم ؟
خب حداقل احترام بذار جواب بده یه چیزی بگو ببینیم زنده هستی

روا
روا
9 ماه قبل

یعنی اینقدر زیاد بود من چشام درد گرفت باید یه چشم پزشکی برم حتما واقعا چشام کور شد تموم نمیشه که بقیه اشو گذاشتم روزای دیگه بخونم شاید تموم شد خو زن حسابی اینقدر تایپ میکنی خسته نشی من میترسم واست تاندون انگشتات رگ به رگ نشن گ…اد بدبخت من میترسم واست یه وقت از زیاد تایپ کردن دیسک کمر بگیری یا کور شی دیگه نبینی

روا
روا
9 ماه قبل

وای خدا کنه لاله نفهمیده باشه این خنک هم خب نمیتونه یه چیزی لو نده

لی لی
لی لی
9 ماه قبل

خیلی کار بچگونه ایه همینجوری بدون هیچ مدرکی به قباد بگه لاله داره خیانت میکنه اینجوری لاله هر بلایی سر بچشم بیاره باز کاسه کوزه ها رو سر این شکسته میشه ولی ای کاش یکم سعی کنید رمانتونو متفاوت تر کنین الان راحت میشه حدس زد ادامه داستانو از بس تکراریه

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

اگه حورا بگه و قباد باور نکنه یا بگه حورا از سر حسادت این کار میکنه چون چن ماه دیگه بچه لاله بدنیا میاد اگه اینجوری بشه که امیدوارم نشه واقعا دیگه این رمان رو ول میکنم انقدر که من سر این رمان حرص میخورم سر زندگی خودم نمیخورم

دسته‌ها
12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x