رمان حورا پارت 185 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

لب‌هایم را با زبان خیس کردم، باید میگفتم که راه چاره‌ای مقابلم بگذارد:

_ خانم دکتر، ممکنه نتونم جلسات رو مرتب بیام!

 

متعجب نگاهم کرد:

_ یعنی چی؟ پس میخوای چیکار کنی؟

 

شانه بالا انداختم:

_ قراره یه مدت از خونه دور بشم، نمیخوام تو جو متشنج خونه بمونم، در جریان زندگیم هستید…برای همین معلوم نیست کجا برم، اگه راهم نزدیک باشه، میام مرتب اما اگه دور باشم، باید یه کاری انجام بدم، چمیدونم…باید یه جوری این جلسات رو جبران کنم؟

 

سری به تایید تکان داد و مشغول ادامه‌ی نوشتنش شد:

 

_ اره، نگران نباش یه کاریش میکنیم، فقط سعی کن تنها نمونی، تو این شرایط بهتره یکی باشه که کمکت کنه، نباید زیاد خسته شی و سر پا بمونی، یعنی بهتره جز کارای شخصی کار دیگه‌ای انجام ندی!

 

با نفس عمیقی که شنیدم، حرفش را هم تایید کردم، لبخند زدم و او در پایان نسخه را به سمتم گرفت:

 

_ داروهاتو تهیه کن، این آدرس هم بگیر، هرموقع نتونستی مراجعه کنی هم به منشی خبر بده، هم به این ادرس ایمیل بده که برات توضیح بدم چیکار کنی.

 

لبخندی پر از حزن زدم:

_ ممنون دکتر، کاش میشد جبران کنم، خیلی در حقم لطف داشتین!

 

از جا برخاست و به سمتم امد، نسخه را گرفتم و ادرسش که گفت هم روی کارت ویزیتش بود، برداشتم:

 

_ وظیفه‌ی خودم میدونم که روند مراجعه کننده‌هام رو به درستی پیش ببرم، تو هم یکی مثل بقیه‌شون، هیچ فرقی برام ندارین، بی خبرم نذار…

 

دست دادیم و من بیرون زدم، نفسی عمیق کشیدم…آسوده شده بودم انگار، با اینکه میدانم سختی‌ها تازه شروع میشدند!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 207

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان من نامادری سیندرلا نیستم از بهاره موسوی

    خلاصه رمان :       سمانه زیبا ارام ومظلومم دل در گرو برادر دوستش دکتر علیرضای مغرور می‌دهد ولی علیرضا با همکلاسی اش ازدواج می‌کند تا اینکه همسرش فوت می‌کند و خانواده اش مجبورش می‌کنند تا با سمانه ازدواج کند. حالا سمانه مانده و آقای مغرور که علاقه ای به او ندارد و سه بچه تخس که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یغمای بهار

    خلاصه رمان:       دلارای ایلیاتی با فرار از بند اسارت، خود را به بهشت شانه های مردی رساند که خان بود و سیبی ممنوعه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نوای رؤیا به صورت pdf کامل از حنانه نوری

        خلاصه رمان:   آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سال ها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد مردی که ذره ذره قلبش‌ را تصاحب میکند.     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول

            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکاگیر

    خلاصه رمان:         ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه‌اش رو جلب می‌کنه؛ طوری که وقتی اون‌و چند روز بعد کنار خیابون می‌بینه سوارش می‌کنه و استارت آشناییش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جنون آغوشت

  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Ati
Ati
8 ماه قبل

نویسنده جان چرا انقدر کوتاه

روا
روا
8 ماه قبل

میشه لطفا بیشتر بنویسی حداقل یه چند خط بیشتر بنویس به ما هم حق بده دیگه با شوق ذوق میایم پارت بخونیم با ۳ ۴ خط که تو صدم ثانیه تموم میشه مواجه میشیم

نام نامدار
نام نامدار
8 ماه قبل

لازمه بگیم خیلی کمه یا نمی خواد؟؟؟🙄🤔🤔🤬🤬

بهار
بهار
8 ماه قبل

انتظار داری اسم اینو پارت بزاریم؟
ما ب این چص پارتم نمیگیم بمولا/:

Roya
Roya
8 ماه قبل

ببخشید نویسنده جون همین رمان دروز یک بار بزار ولی بیشتر بزار تا شروع میشه تمام میشه

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x