رمان حورا پارت 191 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

با دیدنم از همدیگر فاصه گرفتند:

_ بریم…

 

بعد از برداشتن کلید همراه همدیگر بیرون زدیم، وحید ماشین داشت، عقب نشستم و کیمیا جلو…

با اینکه اصرار داشت عقب کنار من بنشیند اما وحید با گفتن اینکه کنارش باشد خیالش راحت‌تر است قانعش کرد.

 

حرفش طوری بود که حس کردم خبر ندارد من هم باردارم، شاید کیمیا نگفته باشد…

منی که شک داشتم به وحید بگوید و به گوش قباد برسد از فهمیدن واقعیت خجالت کشیدم!

در ذهنم همه را متهم میکردم، انگار نه انگار ممکن است تهمت باشد و کسی را دلخور کند!

 

_ نمیخواید بگید چیشده؟

 

وحید نیم نگاهی از آینه به سمتم انداخت:

_ حوراجون، با وحید درمیون گذاشتم قضیه رفتنت رو، اینکه میخوای تا طلاق یه جای دور بمونی که کسی پیدات نکنه…

 

پس نگفته بود باردارم:

_ خب؟ جایی پیدا کردین؟

 

وحید سریع‌تر پاسخ داد:

_ پیدا که کردم، ینی بود…از قبل، من هم وقتی کیمیا گفت همونجا مد نظرم اومد اما…

 

اما چه؟ نمیدانم!

_ اما چی؟

 

نفس عمیقی کشید و وارد فرعی شد:

_ اما قرار نیست همینجوری بفرستم بری، جای خواهرمی، روت غیرت دارم، زن داداش قبادمی…کلی به زنم هم کمک کردی!

 

کنار خیابان ایستاد، به ساختمان‌ها نگاه کردم، جای نامشخصی بود:

 

_ اما میخوام مطمئن شم، که واقعا میخوای بری، و مطمئن شم که مشکلی پیش نمیاد! چون نمیتونم به قباد دروغ بگم، اگه قراره دروغ یگم یا پنهون‌کاری کنم، بهتره یه دلیل خیر و درست پشتش باشه…

 

لبخندی زدم، حق داشت، قباد هرچقدر هم با من بد باشد، رفیق شفیق وحید بود، بهترین دوستش!

 

_ به صلاح همه‌س اقاوحید، خیالت راحت باشه، قباد بدون من هم راحت‌تره!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 201

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی

  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد …   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد

  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش میشه اونو مثل برده تو خونه‌اش چند سال زندانی میکنه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080

  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مارتینگل

    خلاصه رمان:         من از کجا باید می‌دونستم که وقتی تو خونه‌ی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی لخت و عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین‌های تعبیه شده تو خونه، دید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حسرت با تو بودن
دانلود رمان حسرت با تو بودن به صورت pdf کامل از مرضیه نعمتی

      خلاصه رمان حسرت با تو بودن :   عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می ریخت اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم شأن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی مرزی pdf از مهسا زهیری

  خلاصه رمان:       بی مرزی درباره دختری به اسم شکوفه هستش که پس از ۵ سال تبعید توسط پدر ثروتمندش حالا به تهران بازگشته و عامل اصلی این‌تبعید را پسرخوانده پدر و خود پدر میدونه او در این‌بازگشت می‌خواهد انتقام دوران تبعیدش و عشق ممنوعه اش را بگیرد و مبارزه اش را از همون ابتدای ورود به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
9 ماه قبل

پارت ۱۹۲
حورا رفت اما جا مناسب نبود و حورا می‌ترسید قباد پیدایش کند به پیر به پیغمبر قباد الان فقط درگیر بچه لاله اس زنیکه یه بار میگه قباد حالم را بهم میزد یه بار میگه ولی بچش در شکمم است شاید بشود دوباره با هم زندگی کنیم هوففف

♡ روا ♡
♡ روا ♡
9 ماه قبل

واییییی وایییی این که کیمیا جلو نشست حورا عقب نیاز به گفتن نداره زنشه جلو میشینه دیگه ای خداا

کسی که از حورا عقش میگیره
کسی که از حورا عقش میگیره
9 ماه قبل

ماشالله اش نشه از عالم و آدم طلبکارها شازده خانم به جز اصل کاری که خودشه اه اه چقد بدم میاد ازش

Roz
Roz
9 ماه قبل

سلام میشه خلاصه این رمانو بگید بچه ها لطفا

Me--
Me--
پاسخ به  Roz
9 ماه قبل

حورا بچه دار نشد
رفت برا شوهرش هوو آورد
الان میخواد طلاق بگیره

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  Roz
9 ماه قبل

این خودش چصی خلاصش باش بهت میگم حورا خود درگیر روانی با وحید اینا به سوی جا رفت پارت ۱۹۱
۱۹۲
حورا رفت اما جا مناسب نبود و حورا می‌ترسید قباد پیدایش کند

میشا
میشا
9 ماه قبل

واقعا که نویسنده خسته نباشی همین دو خط؟

نام نامدار
نام نامدار
9 ماه قبل

آخه چرا عذاب میدی😭😭😭منی که به صبور بودن معروفم کم آوردم از دستت خوب یکم بیشتر بنویس دیگه یعنی چی ..سوار ماشین شدن هم شد پارت حداقل میرسیدن به جایی که میگفت لامصب بعد یه پارت حسابش میکردی

...
...
9 ماه قبل

والا هیچی از این پارت نفهمیدم

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x