رمان حورا پارت 195

4.4
(192)

 

 

 

 

 

 

نگاهم با صدای زنانه و مسنی به سمت در برگشت، بامزه بود، لبخندم عمق گرفت، چهره‌ی دلنشین و زیبایی داشت، موهای حنا زده‌اش که مسی رنگ شده بود، لباس گلدار و بلندی به تن داشت و شالی هم به کمرش بسته بود، روسری بزرگی هم به دور سرش:

 

_ جانم خاله، سلام عرض شد…

 

دستانش برای گرفتن صورت وحید بالا امد، قصد داشت ببوسدش:

_ علیک سلام خاله، خوش اومدی…زنت کو، نوه‌م کو؟

 

اینکه او را پسر خودش میخواند که فرزندش نوه‌اش باشد زیادی قشنگ بود!

صورت وحید را که بوسید نگاهش به ما افتاد، دست جلو اورد و کیمیا سریع به سمتش رفت:

_ سلام خاله، بدموقع که مزاحم نشدیم؟ مشغول ناهار بودین؟

 

کیمیا را هم بوسید و در آغوشش گرفت، سر تا پایش را هم کمی نگاه کرد:

_ داری گوشت میگیری عروس، ماشاالله، بچه‌ت چطوره؟

 

کیمیا پاسخش را معمولی داد، وقتی رو به من کرد طرز نگاهش عجیب بود، سر تا پایم را با چشمانش رصد کرد و پرسید:

_ معرفی نمیکنید؟

 

وحید به سمتم چرخید، لبخندی زده گفت:

_ مهمونته حاجیه‌خاتون، اگه اجازه بدی یه چندماه اینجا موندگار بشه!

 

نزدیکم شد، سلام کردم:

_ سلام، ببخشید مزاحم شدیم…

 

لبخند گرم و پر از لطافتش را دوباره به چشمانم کوبید:

_ مراحمی دخترم، چیزی شده؟ چرا میخوای اینجا بمونی؟

 

نگاهی به اطراف انداختم:

_ دروغ نگم بهت حاجیه‌خاتون‌، با شوهرم اختلاف دارم، گفتم یه مدت ازون موقعیت سخت دور شم، حال و هوام عوض شه!

 

نگاهش به آرامی روی شکمم نشسته لب زد:

_ شوهرت خبر داره؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 192

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mamanarya
Mamanarya
1 ماه قبل

این داستان : توصیف حلیمه خاتون👌

نام نامدار
نام نامدار
1 ماه قبل

به نظرم می مونه همین جا بچه اش رو هم به دنیا میاره حورا هم هی فکر میکنه اگه قباد بود چی میشد چطور میشد بچم بدون بابا داره بزرگ میشه خلاصه اینکه وقتی هم سر و کله ی قباد پیدا میشه یکم براش ناز میکنه بعد هم خوش و خرم انگاری که هیچ اتفاقی نیافتاده با هم زندگی میکنن

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 ماه قبل

حس میکنم شروع مشکلاته امیدوارم کلیشه پیش نره

Prnya
Prnya
1 ماه قبل

چطور میشه وقتی که حورا از خونه رفت اومد اینجا لاله دستش پیشه قباد رو بشه و در به در دنبال حورا باشه؟؟!!!

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط پرنیا بهمنی
Mamanarya
Mamanarya
پاسخ به  Prnya
1 ماه قبل

ماه پشت ابر نمیمونه مطمئن باش ی جوری لو میره

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x