همراه لاله به اتاق خواب رفتند، اطراف را نگاه کرد، چشمش به موبایل لاله که افتاد، فکری به سرش زد.
_ تو بخواب، من یه تماس کاری دارم.
لاله متعجب روی تخت نشست:
_ این وقت شب؟
موبایلش را برداشت و به سمت در رفت:
_ اره، تو بخواب…باید یه زنگ به وحید بزنم!
لاله شانه بالا انداخت و روی تخت دراز کشید، بالشهایی که دور و ورش بود را هم برای کج نشدن شکمش مرتب کرد.
از اتاق بیرون رفت، دیدن دوبارهی اتاق سابقش با حورا اخمهایش را در هم کشید، هنوز هم باورش نمیشد که چه شده، قلبش، روحش، تمام تنش، درد میکرد از خرابههایی که بر سر زندگیاش ریخته شده بود.
وارد بالکن شد، پشت پنجرهی اتاق خودش و لاله ایستاد، منتظر ماند خوابش ببرد، نمیخواست وقتی موبایلش را چک میکند بیدار باشد.
برای اینکه انتظارش هم بی دلیل نباشد، شمارهی کیمیا را گرفت، این اواخر رابطهی کیمیا و حورا خوب بود، شاید چیزی میدانست!
بعد از دو بوق تماس، وصل شد:
_ الو داداش؟
دستی به چشمانش کشید:
_ سلام، بیدارت کردم؟
_ سلام داداش، نه بیدار بودیم، این وقت شب، چیزی شده؟
خواهرش باردار بود، نمیخواست واقعا او هم دچار استرس شود:
_ نه نه…فقط، گفتم ببینم اخرین بار کی با حورا حرف زدی؟
صدای کیمیا در گوشش گیج شد:
_ وا، نمیدونم، همین امروز ظهر بود، چطور مگه؟
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 181
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
نکشیمون مهندس بعد پنج روز زحمتت شد اینقدر تکون خوردی😁😁😁. چل شدم از دستت خندم گرفته چقدر اسکلم هنوز دارم دنبالت میکنم
به به خسته نباشی
نه واقعا مرسی بعد چهار روز اسم این چهار خط رو که نتونستی یه سکانس ساده بگونجونی گذاشتی پارت نه واقعا این چهار خط بعد چهار روز پارته؟!!!!!
من که میدونم گوشی لاله رمز داره فقط نویسنده کرم میریزه کشش بده رمانو. الکی چن تا پارت میخوانیم تهش ب هیچی نمی رسیم
بابا یک کم طولانی تر کنی والا به جای بر نمیخورها داری به شعور خواننده توهین میکنی
قباد عوضی ،حورا بایدزودترمیرفت بی عرضه ،خخخ چه دنیای بدی شده تا هستی آزارت میدن دورکه میشی یا نیستی عزیزمیشی لعنت به ذات نداشته این دنیا وبعضی آدماش ولی درکل ایرانیا مرده پرستن
واقعا خسته نباشی،شرمنده کردی😕😕
دیره آقا قباد وقتی حورا داشت خورد میشد بین دست لاله خراب اون مادرت خاله ات کجا بودی حالا که رفته فیلت یاد هندستون کرد قبلش کجا بودی ؟
قبلش حتا یه بارم به لاله شک نکردی چه الکی
نویسنده چرا اینقدر زحمت داده به خودش بیچاره حتما دستاش خیلی درد گرفته از بس پارت طولانیه