رمان حورا پارت 210 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

 

چرخی در تخت زدم. هنوز گیج خواب بودم که صدایی مردانه بلند یاالله گفت. در جا پریدم، تازه یادم آمد که خاتون گفته بود پسر مش حسن می‌آید.

 

سریع نشستم، لباس‌هایم را باید عوض میکردم، صدای احوال پرسیشان می‌آمد.

ظاهرا هنوز داخل نیامده بود، اما صدای گیرایی داشت!

 

سریع پیژامه‌ام را با شلوار بگ و هودی پشمی‌ام عوض کردم. موهای شلخته‌ام را هم با شانه‌ سریع کمی مرتب کردم و بالای سر گوجه‌ای بستم.

 

کل وسایلم در همان چمدان و ساکی بود که آورده بودم، اتاق خاتون خالی بود، فقط یک دراور قدیمی داشت، با آینه شمعدانی خیلی قدیمی، از همان‌ها که در دهه‌ی پنجاه سر سفره‌های عقد می‌گذاشتند، فکر کنم از جهیزیه‌ی حاجیه‌خاتون بود!

 

از اتاقی که در نداشت و به جایش پرده‌ای گل‌گلی کشیده بودند، خارج شدم، مردی جوان و هیکلی در درگاه در داشت کفش‌هایش را میکند:

_ سلام…

 

سر بلند کرد و خیره‌ام شد، چشمان آبی‌اش لحظه‌ای شوکه‌ام کرد، اما سریع نگاه گرفت و اخم کرد:

_ سلام خانم…خاتون دسشویی کسی نیست؟

 

_ نه پسرم کی باشه؟

 

با سر اشاره‌ای به من کرد:

_ مهمون داری، گفتم شاید کس دیگه‌ای هم باشه!

 

خاتون داشت سفره را میچید، صبحانه‌ی مفصلی بود، اما این وقت صبح، هنگام اذان؟ زیادی زود نبود؟ حتی هوا هنوز روشن نشده بود.

 

_ نه پسرم، برو وضوتو بگیر، تا نمازتم بخونی تخم‌مرغا حاضره.

 

ابروهایم بالا پرید، لحظه‌ای به خودم نگاه کردم، شاید برای پوششم بود که نگاه نکرد؟ نماز میخواند، حجاب نداشتم!

کمی خجالت زده شدم، اما نخواستم تغییری ایجاد کنم، وقتی نگاه نمیکرد و کنترل نگاهش را داشت دیگر به من مربوط نبود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 211

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان غرور پیچیده

  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت فیته و سال هاس وعده ازدواجش داده شده، اما سرافینا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ساقی شب به صورت pdf کامل از نیلا محمدی

      خلاصه رمان :   الارا دختر تنها و بی کسی که توی چهار راه گل میفروشه زنی اون رو می بینه و سوار ماشیتش میکنه ازش میخواد بیاد عمارتش چون برای بازگشت پسرش از آمریکا جشنی گرفته الارا رو برای کمک به خدمتکار هاش می بره بجای کمک به خدمتکارهاش میشه دستیار شخصی پسرش در اون مهمونی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول

    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل دیگه هم وجود داره…مایک حتی با هم نوعان خودش هم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی

  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن‌. حالا اون جدا از کار و دستور، یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قاصدک های سپید به صورت pdf کامل از حمیده منتظری

    خلاصه رمان:   رستا دختر بازیگوش و بی مسئولیتی که به پشتوانه وضع مالی پدرش فقط دنبال سرگرمی و شیطنت‌های خودشه. طی یکی از همین شیطنت ها هم جون خودش رو به خطر میندازه و هم رابطه تازه شکل گرفته دوستش سایه با رضا رو بهم میزنه. پدرش تصمیم میگیره که پول توجیبی اون رو قطع بکنه و

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
22 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سارا
سارا
7 ماه قبل

خخخ تا ۶پارت خاتون میخواد تخم مرغ آماده کنه ونظر پسرمش حسن بپرسه وحورا خجالتی بشه ک حجاب نداره وتصمیم بگیره لباس مناسبتربپوشه یانه خدا خفت کنه نویسنده هعی روزگار چه علافمون کردن با این رمانا تکراری وچرت

فاطمه
فاطمه
7 ماه قبل

مگهههه دیروز تشک ننداخت زمیننننن چرا یهو تبدیل به تخت شد

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  فاطمه

اینا از معجزات نویسندس

LADY SHIN
LADY SHIN
7 ماه قبل

دوستان فرض کنیم بچه لاله واقعا از قباد میبود ایا قباد لاله رو ول میکرد؟ نههههههه
تازه عقدش هم میکرد و با خانواده جدیدش خوش و خرم زندگی میکرد و این وسط حورا دق میکرد
قباد تو رمان بعد ازدواج با لاله اصلا هیچ ارزش و احترامی واسه حورا به عنوان همسر قائل نبود کاملا فراموشش کرده بود
حورا بنظرم باید یه فرصت به کسی که واقعا دوسش داشته باشه بده

[:
[:
7 ماه قبل

من بهتون میگم ک چی میشه .. پسره عاشق حورا میشه حوراام حس خوبی نسبت بهش میگیره تا میرن بریزن رو هم سرکله قباد پیدا میشه خسته و سرشکسته بخاطر لاله خانوم و کاراش..میاد خا.یه مالیه حورا رو میکنه حورا مخالفت میکنه ولی تهش کوتاه میاد و این پسره ام ب عنوان کسی ک مواظب حورا بوده و ی دوست محسوب میشه ولی اوایل قباد غیرتی میشه و مدام حسودیش گل میکنه ولی کم کم تبدیل ب دوست خانوادگیشون میشه و این میشه چکیده باقی رمانی ک دوسال پارمون کرد🥹🙂

LADY SHIN
LADY SHIN
7 ماه قبل
پاسخ به  [:

افریننننن

me/
me/
7 ماه قبل

قسمت باحالی بود به نظرم اومد شاید این پسره حورا رو میشناسه »

رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
7 ماه قبل
پاسخ به  me/

نویسنده اینقدر می‌تونه درست فکر کنه؟!!!
می‌تونه ی چیز چرت تحویل نده؟!!!!!
کاش همین باشه!

‌‌‌‌
‌‌‌‌
7 ماه قبل

واقعا از شر این رمان به ترکیب سریال ترکی و کره ای پناه میبرم

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

نارنجی رو خوب اومدی🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  نام نامدار

دقیقا🤣

Mamanarya
Mamanarya
7 ماه قبل

صدای گیرایی داشت🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄 بوی لولیدن کرم میاد ب نظرتون؟🤔
انقد پارت ها کمه که یک سوم پارت رو میشه تو صفحه اصلی سایت وقتی هنوز رمان رو باز نکردی بخونی🙂 بازم مرسی از زحمات تون

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل
پاسخ به  Mamanarya

👍

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط نام نامدار
Prnya
Prnya
7 ماه قبل

وای وای وای پسره عاشق حورا میشه

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  Prnya

پسره مغز خر خورده

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

این رمان یه پسر حاجی کم داشت که اونم به لطف نویسنده اضافه شد

حنا
حنا
7 ماه قبل

خیلی مسخره اس
دوست دارم بدونم نویسنده این رمان چی میزنه
تو تختم غلت خوردم؟؟؟؟😂انقدر از این ضدونقیض ها داشته که هیچ حرفی ندارم درباره اش بزنم
بعد چون کنترل نگاهش و داره حجاب نمیگیری؟ساچ ووو چه منطقه روستایی روشنفکری به به

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
7 ماه قبل
پاسخ به  حنا

از موتوری گرفته خاهر

آنی
آنی
7 ماه قبل

من کار ندارم تا الان چقدر گند زدی توی رمان ولی خود فیلم ترکی هاهم وقتی نقش اصلیه مرد انقدر گاو بازی در میاره و میره روی مخ کلا میزارنش کنار و یک نفر دیگه رو به عنوان پارتنر اصلی دختر بدبخت قصه میارن جانننننننننننننن هر کیییییییییی دوست دارییییییییی این پسره نقش اصلی بشه و عاشق حورا .تهشم باهم خوشبخت بشن اون قباد بی پدرم بریز اشغالی

LADY SHIN
LADY SHIN
7 ماه قبل
پاسخ به  آنی

دقیقا موافقم نویسنده وقتی از زبان قباد حرف میزنه حق رو به قباد میده که با لاله به حورا خیانت کرد اونم نه یه بار هزار بار دقیقا بیخ گوش حورا
اون وقت چرا بازم حورا باید به کسی که انقدر لاشی و پست هست برگرده؟البته احتمالا برگرده ولی ادمی که شعور داشته باشه و ارزش خودشو بدونه هیچوقت نباید دوباره سمت امثال قباد برگرده
در ضمن ازادی یه زن درمورد پوشش به خودش مربوطه اینکه احساس راحتی کنه مهمه و چقدر خوبه که ادمای مذهبی فقط به خاطر ظاهرسازی ادا در نیان و واقعا مومن باشن و مومن واقعی با چهار تا تار مو گناهگار نمیشه اگه بشه یعنی اصلا اعتقادی نداشته …کاملا با نویسنده در رابطه با اینکه مرد باید نگاهش و حد و مرزش رو رعایت کنه موافقم

نازنین
نازنین
7 ماه قبل
پاسخ به  LADY SHIN

سلام عزیزم کی همچین حرفی زده که یه خانم حد ومرز خودش رو رد بکنه وهر طور دلش میخواد لباس بپوشه و مرد چون مومنه چشمهاشو ببنده این خصلت مرده که خدا در ذاتش قرار داده که به زیبایی زن حساس باشه برای همین خدا برای محافظت از زن حجاب رو قرار داده که به زن احترام بزارن وبه او تجاوز نکنن بعدشم هر انسانی اگر خدا رو قبول داشته باشه وبهش اعتماد داشته باشه میفهمه که خدای خالق بی نقص هیچ چیزی رو بیهوده نیافریده پس لطفا کا زشت حورا وکسانی مثل اون رو توجیه نفرمایید برای به گند کشیدن جامعه

لی لی
لی لی
7 ماه قبل
پاسخ به  آنی

همین الان ندیده و نشناخته میتونم بگم حیف پسره بره با حورا
نه تنها حورا هیچ کدومشون لیاقت خوشبختی ندارن 😑

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط لی لی
دسته‌ها
22
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x