برخاستم و نزدیکتر رفتم، جای قشنگی بود:
_ خیلی قشنگه…چرا اینجوری میکارید؟
دستش مکثی کرد، نم هوا میگفت که شاید امروز باران ببارد:
_ هرسال این تاریخ یکی میکارم…
ابروهایم بالا پرید، پس میشد گفت هشت سالیست که میکارد:
_ چرا؟ هشت سال؟
اخرین قسمت پای نهال را خاک ریخت و با تکاندن دستانش از جا برخاست:
_ همسرم هشت سال پیش فوت شد…عاشق طبیعت بود، این باغ هم مال اون بود…
متاثر شدم، نگاهی به باغ انداختم، پس زیبایی اینجا بی دلیل نبود:
_ متاسف شدم، روحش شاد باشه… اما هشت سال پیش… برای شما، یکم زیادی جوون نبودین؟
نگاهش اینبار با اخم به چهرهام گره خورد:
_ دو سال با هم بودیم، دو سال متأهل بودم و بعدش مریض شد، ازدواجمون سنتی بود اما خب…
ادامه نداد، لبخند تلخی به لب نشاندم، رو به باغ ایستادم:
_ همسر خوش شانسی داشتین…
دروغ چرا، حسادت کردم، به خوب بودن این مرد در حق زنش، به اینکه من چنین قسمتی نداشتم، چرا باید هیچوقت در زندگی شانس نداشته باشم؟
_ من برای داشتنش خوش شانس بودم.
بی اراده پوزخندی زدم:
_ باور کنید، به عنوان کسی که متأهله و تو زندگیش مشکل داره، با دیدن این چیزا میبینم کی خوش شانس بود!
قدم برداشتم که به باغ برگردم اما:
_ باهاش خوب نبودم…
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 242
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
فاطمه خانم برای بار چندم هستش که میپرسم!!
رمان آوای توکا رو کی قراره پارتگذاری کنید؟!!
والا شما اینجا رمان گذاشتین و هر چی میپرسیم هم جواب نمیدین
کی قراره پارت بدین؟؟؟
من موندم این نویسنده کمی محترم که میگن حتا نگاهش نکرد اینا بخاطر اینکه حجاب نداشت بعد یهو چیشد اومد باهاش گرم گرفت ….؟
ی جوریه که انگار مَرده داداش ناتنی وحیده نباشه هم ی چیزی هست (توی فکرم )
این حورا خودش همیشه میگفت لاله میچسبیده به شوهرش و مردای دیگه
الان خودش ک بدتره
هی این اصرار داره به مرده بگه زنت خیلی خوششانسه
جالبه !
کسی که حتا نگاه به صورتش نمیکرد اومده پیشش داره راجب گذشته اش صحبت میکنه
نویسنده چیزی میزنی ؟
حس میکنم از یه جا به بعد خودت هم متوجه نمیشی چی مینویسی فقط مینویسی ؟
بعد یک سال اومدو گفتم تموم شده این رمان رو می خونم کمتر حرص میخورم حالا تموم که نشده هیچ هر روزم چهار خط می زاره می ره
من بعد یک سال اومدو گفتم تموم شده این رمان رو می خونم کمتر حرص میخورم حالا تموم که نشده هیچ هر روزم چهار تا خط می زاره می ره 😞😞
مشکلات بیرونی در زندگی همه هست اما، مشکلات درونی خود آدم که حل بشه کمکم همه چیز درست میشه، حتی آدمای اطرافت هم عوض میشن. اگرم حل نشه تو هرجا بری و با هرکی ازدواج کنی برات مشکل پیش میاد..
دقیقا باهات موافقم