رمان حورا پارت 219 - رمان دونی

 

 

 

 

حورا

 

 

کتاب‌هایم را مقابلم باز کرده بودم و داشتم تست کار میکردم. از انجایی که چند ماه تا کنکور نمانده، باید حسابی تلاش میکردم، خاله حلیمه هم دستش درد نکند، حسابی به خورد و خوراکم میرسید.

 

محمد خبر داده بود که رفته تا چهار راه، ظاهرا روستایی‌ها در جاده‌های بین‌راهی خوراکی‌های محلی مفروختند. میگفت رفته که سری به غرفه‌ها بزند!

قرار بود تماس من را هم انجام دهد و در تماس چه چیزهایی گفته بودم؟

 

خیلی چیزها…

انگار بیشتر نامه بود تا تماس ضروری!

از تنهایی و کاش کیمیا اینجا بود گرفته تا نوبت دکتر، اوضاع قباد و خانه‌اش، اخبار جدید کنکور و دیگر چیزها…

 

هنوز یک هفته شده بود ک اینجا بودم و همینقدر دلتنگی میکردم، وای به حال آنکه تا زایمانم اینجا بمانم!

 

خمیازه بلندی کشیدم و گردنم را کمی ماساژ دادم. خستگی داشت به چشمانم چیره میشد و دیگر دیدن ان واژه‌ها راحت نبود.

چشمانم کم کم گرم خواب میشد که صدای خروس بلند شد.

 

متعجب چشم باز کردم و به ساعت گوشی‌ام نگاهی کردم، لعنتی…پنج صبح بود و نخوابیده زودم! حتی متوجه بیدار بودنم هم نبودم، مگر میشد؟ کل شب را تست زدم…

 

صدای خروس قطع بشو نبود و مثل تمام این یک هفته قرار بود تا اوایل هفت بخواند!

توجهی نکردم، خسته بودم و خوابم می‌آمد.

کتاب‌هایم را همانجا رها کردم و زیر پتو خزیدم، حتی خسته‌تر از ان بودم که برایم مهم باشد محمد می‌آید و ممکن است به این اتاقک که پرده‌ی نخی نقش در داشت سرک بکشد.

 

با همان صدای در و یالله گفتنش چشمانم گرم خواب شد، بعد از خواب میپرسیدم که قضیه‌ی وحید و خبر دادنش چه شد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 201

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان زمان صفر
دانلود رمان زمان صفر به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

      خلاصه رمان زمان صفر :   داستان دختری به نام گلبهاره که به دلیل شرایط خانوادگی و تصمیمات شخصیش برای تحصیل و مستقل شدن، به تهران میاد‌‌ و در خونه ای اقامت میکنه که قسمتی از اون ، از سمت مادر بزرگش بهش به ارث رسیده و از قضا ارن ، پسر دایی و همبازی بچگی شیطون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوماخر به صورت pdf کامل از مسیحه زادخو

        خلاصه رمان:   داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم . قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی …. شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س

  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای عادیشو زیر و رو میکنه و حقایقی در رابطه با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اشرافی شیطون بلا

  دانلود رمان اشرافی شیطون بلا خلاصه : داستان درباره ی دختریه که خیلی شیطونه.اما خانواده ی اشرافی داره.توی خونه باید مثل اشرافیا رفتار کنه.اما بیرون از خونه میشه همون دختر شیطون.سعی میکنه سوتی نده تا عمش متوجه نشه که نمیتونه اشرافی رفتارکنه.همیشه از مهمونیای خانوادگی فرار میکنه.اما توی یکی از مهمونی ها مجبور به شرکت کردن میشه و سوتی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان

      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و کمرِ

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

احیانا نمی‌خواهی پارت بدی چقدر تأخیر آخه

ترانه
ترانه
7 ماه قبل

واقعا خودت خستت نشد این همه این رمان طول کشید؟
تمومش کن بره دیگه

Targol
Targol
7 ماه قبل

چقدر پر محتواست که چند روزم پارت نمیدید

خسته
خسته
7 ماه قبل

هان باز چی شد رفتی تو کما ؟؟؟
قابل دونستی پارت بده ۳روز گذشت !

Me/
Me/
7 ماه قبل

گایز حورا یکم کع تست زده خوابش برده بقیع اش رو تو خواب زده الان توهم تاصبح تست زدن با شکم حامله رو گرفته

بی نام
بی نام
7 ماه قبل

والا منکه مشاور کنکوری هام ندیدم یکی ۲ ساعت هم پشت سرهم بخونه متوجه نشه واستراحت نکن. بیخیال بابا. هرچندم رمان ولی یکم بهتر واقعی تر عمل کن ما پیرشدیم و۳ کنکر از سرگذروندیم حورا خانم فعلا کنکدر نداده

پریا M
پریا M
7 ماه قبل

این کنکور صاب مرده رو بده سرعت ادامه داستان دو برابر میشه😑

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

حورا جز درس خوندن خوابیدن با خودش حرف زدن کار دیگه ای هم میکنه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

ای بمیری که یکمم احترام قائل نیستی از زبون حورا ننویسسسس فقط ک.شعره حداقلش اینه قباد یه حرکتی میزنه این خانم از دیشب تا صبح کتاب دستش بود خب بعدش

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

هر پارت این رمان بی محتوا تر از پارت قبلیشه
تست زد خسته شد خوابید مسخره😒😑

هانی
هانی
7 ماه قبل

اهم اهم دقت کردین باز پارت از زبون قباد بهتر ازحوراست؟🫠

سارا
سارا
7 ماه قبل

باز این نویسنده از زبون حورا گندزد به پارت جدید ،حورا بمیری که درس خوندن و خوابیدنت تمومی نداره تعریفش کاری که گفتن نداره هی میگی خفه بشی

شیدا
شیدا
7 ماه قبل

اهم کل شب تست زدن
چه درس خون
بعد که خوابت برده چطور فکر می‌کنی که بعدا از محمد جون سوال بپرسی؟

لی لی
لی لی
7 ماه قبل

یه جوری تو رمانا از درس خوندن و اینکه وایی ۱۲ ساعت پشت سر هم درس خوندم متوجه گذشت زمان نشدم حرف میزنن حس میکنم آسون ترین کار دنیاس
حداقل این مورد رو تو رمانتون باز میکنید یکم طبیعی تر و واقعی تر بگین

آنی
آنی
7 ماه قبل

من اگه یک درصد پشتکار حورا رو داشتم همون پارسال قبول میشدم دانشگاه 🤦‍♀️🤦‍♀️تا صبح تست زدی نفهمیدی؟؟؟؟؟؟؟والا من یه ساعت میخونم حداقل ۴ ساعت باید استراحت کنم

سارا
سارا
7 ماه قبل
پاسخ به  آنی

یعنی شدید یا نظرت موافقم عزیزم چون درس خوندن انرژی زیادی ازت میگیره ولی حورا انگار گوجه سبز گازمیزنه که انقدر لذتبخش براش خخخخ

پری دخت
پری دخت
7 ماه قبل
پاسخ به  آنی

به قرآن مجید من توی سال کنکورم پیر شدم ، تازه من همون یبارو دادم ، ولی خدایی ۱۲ ساعت نخوندن ، دانشگاهمم دانشگاه خوبیه ولی به عمرم ۱۰ ساعت پشت هم نخوندم…
چرته بابا…
الان جونم داره برا ارشد در میاد

دسته‌ها
17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x