رمان حورا پارت 234 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

دهان دکتر از تعجب باز مانده بود، از جا برخاست و دستی به جیب‌هایش کشید تا سوییچ‌ ماشین را بیرون بکشد:

 

_ لطفا به منشیتون بگید، اگه به لاله خبر بده زندگیشو با زندگی لاله سیاه و خاکستر میکنم!

 

دکتر هم از جا برخاست و همراه قباد خارج شد، قباد بدون توجهی به منشی راهی بیرون شد و صدای توبیخ‌گرانه‌ی دکتر را هم نادیده گرفت.

 

 

بی هدف در خیابان‌ها میگشت، میخواست بداند چه حرکتی درست است، چگونه میتواند لاله را بدون آنکه به کودکی بی گناه که قربانی مادر کثیفش شده اسیب بزند، توبیخ کند.

 

حتی دلش میسوخت به حال بچه‌ای که از مادرش بی خبر بود، بچه‌ای که قرار بود مادری به اسم لاله داشته باشد، کودکی که قرار است تا عمر دارد شرمنده‌ی زندگی‌اش باشد، که نام زنی به عنوان مادر در شناسنامه‌اش است که…

 

شناسنامه؟ کدام شناسنامه وقتی مادرش او را حرام ساخته است؟ کجا به حرامزاده‌ها شناسنامه میدهند؟

 

پوزخندی از افکارش زد و شماره‌ی‌ کیمیا را گرفت، او قطعا خبر داشت، اما باردار بود، نباید کیمیا را تحت تاثیر قرار میداد…حداقل میتوانست زهر چشمی، سوتی‌‌ای، چیزی بگیرد؟

 

_ الو داداش؟ سلام…

 

_ سلام، کیمیا خونه‌ای؟

 

وارد فرعی شد و کیمیا پاسخ داد:

_ اره چطور؟ چیزی شده؟

 

_ نه هیچی نشده، یکم دیگه میام اونجا…یه حرفی دارم باهات، وحید خونه‌س؟

 

_ نه، سر کاره مگه با هم نیستید؟

 

نگاهی به ساعت انداخت و پا روی پدال گاز فشرد:

_ نه من بیرونم، میام حرف میزنیم…

 

تماس را قطع کرد و نفس عمیقی کشید، باید میپرسید، باید میفهمید حورا کجاست، باید میفهمید لاله را چکار کند…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 220

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روزگار جوانی

    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه نیاره. _جون رز عاطییی! ببین من حال این رو نگرفتم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاهان pdf از سپیده شهریور

  خلاصه رمان :   ماهک زنی کم سن و بیوه که در ازدواج قبلی خود توسط شوهرش مورد آزار جنسی قرار گرفته. و حالا مردی به اسم شاهان به زور تهدید میخواد ماهک رو صیغه ی خودش کنه تا…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شیطانی که دوستم داشت به صورت pdf کامل از رؤیا قاسمی

  خلاصه رمان:   درمورد دختریه که پیش مادر و خواهر زندگی میکنه خواهر دختره با یه پسر فرار میکنه و برادر این پسره که خیلی پولدارهه دنبال برادرش میگرده و میاد دختره و مادره رو تهدید میکنه مادره که مهم نیست اصلا براش دختره ولی ناراحته اما هیچ خبری از خواهرش نداره پسره هم میاد دختره رو گروگان میگیره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی شهرزاد

    خلاصه رمان:         یه دختر هفده‌ساله‌ بودم که یتیم شدم، به مردی پناه آوردم که پدرم همیشه از مردونگیش حرف میزد. عاشقش‌شدم ، اما اون فکر کرد بهش خیانت کردم و رفتارهاش کلا تغییر کرد و شروع به آزار دادنم کرد حالا من باردار بودم و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میشا
میشا
7 ماه قبل

بلاخره فهمیددد هورااا😐😂

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

چطور اون موقع که تو بغل لاله داشتی به حورا حرص میدادی حورا برات مهم نبود حالا که فهمیدی بچه از تو نیست یاد حورا افتادی
آدم هایی مثل قباد هیچ وقت قابل بخشش نیستن
خیانت خیانته چه از روی لجبازی چه از روی عمد و خود خواسته
خاک تو سر حورا اگه ببخشدش
اگه قضیه برعکس بود یعنی قباد می تونست تحمل کنه
میتونست حورا رو در کنار مرد و تو بغلش ببینه که شب رو تا صبح کنارش باشه

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

یه پارت دیگه امون نشه ؟

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

امیدوارم حورا با خاک یکسانت کنه هر چند که بعیده

me/
me/
7 ماه قبل

قباد اخمق و حورا احمق تر است

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x