رمان حورا پارت 238 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

مقابل آدرسی که برایش فرستاده بود ایستاد، همان که لاله را تعقیب میکرد، گفته بود به محض اینکه وارد خانه شده خبر داده است.

پس مردک هنوز هم در خانه‌اش است، مردی که خواستگار نمادین حورا بود و لاله را به دکتر میرساند!

 

چیزی که در سرش پیچ میخورد، اینکه پدر ان بچه‌ی حرامزاده این مردک باشد!

مقابل در ایستاد و زنگ یکی از طبقات را فشرد، صدای زنی به گوشش رسید:

_ بفرمایید؟

 

_ با اقای همدانی کار داشتم خانم، شما میدونید کدوم طبقه‌ن؟

 

_ طبقه سومن…

 

تشکر کرد و زنگ پنجم را فشرد، صدای پسربچه‌ای را اینبار شنید:

_ بله؟

 

با تمام موذی‌گری‌اش گفت:

_ عموجون، کلیدمو جا گذاشتم، وا میکنی درو برام؟

 

در با صدای تیکی باز شد. بی اهمیت به نگهبان لبخندی زد و وارد لابی اپارتمان شد.

پله‌ها را تند تند بالا رفت تا به طبقه‌ی سوم برسد، حتی ذره‌ای به اسانسور اهمیت نداد.

 

مقابل در واحد ایستاد و در زد، از چشمی در دور ماند، قطعا برای فهمیدن اینکه چه کسی زنگ زده در را میگشود، پشت هم در زد، که کنجکاو نشود بداند کیست!

_ اومدممم، چتههه اومدم…

 

در به یکباره باز شد و او بی توجه به بالا تنه‌ی برهنه‌ی مردک داخل پرید.

از گردن گرفت و محکم به دیوار کوبیدش:

_ حرومزادهههه، مردک هرزه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 230

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان خاطره سازی

    خلاصه رمان:         جانان دختریِ که رابطه خوبی با خواهر وبرادر ناتنی اش نداره و همش درگیر مشکلات اوناس,روزی که با خواهرناتنی اش آذر به مسابقه رالی غیرقانونی میره بعد سالها با امید(نامزدِ سابقِ دوستش) رودررو میشه ,امید بخاطر گذشته اش( پدر جانان باعث ریختن ابرویِ امید و بهم خوردنِ نامزدیش شده) از پدرِ جانان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان

      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و کمرِ

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یکاگیر

    خلاصه رمان:         ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه‌اش رو جلب می‌کنه؛ طوری که وقتی اون‌و چند روز بعد کنار خیابون می‌بینه سوارش می‌کنه و استارت آشناییش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای محترم هیئت منصفه، این دادگاه در باب اتهامات موجود در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بوی گندم
دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی

      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید شونه هم رو خالی کرد و خدای نکرده با رها

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آنا
آنا
6 ماه قبل

تو رو خدا ما رو تو خماری نزار

Mahnaz
Mahnaz
6 ماه قبل

نویسنده خودشم خسته شد از رمان تکراری و زمان برش داره یه تکونی میده به نوشته هاش

سارا
سارا
6 ماه قبل

پیش میره

سارا
سارا
6 ماه قبل

خوبه خوبه از زبون قباد عالی پی میره

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل

یکم زیادی فیلم هندی نشد اومد تو از گردن گرفتش و اینکه دقیقا اینکه الان یعنی باز گذاشتیمون تو خماری

حورا
حورا
6 ماه قبل

حتما میزنه میخوره.بعدش میره پیش ننه ش، هوار میکشه خبر مرگش، سکته قلبی میکنه حوال مرگش.میفته بیمارستان، کیمیا حورای احمق رو خبر میده.۳ ماه طول میکشه تا حورا بیاد، اون انتر خانمم در میره.

زرت بابا زود بنویس دیگه

صدیقه
صدیقه
6 ماه قبل

خدایی خیلی برات سخته یکم بیشتر بنویسی ببینیم چی میخوای بـگی تا شروع میکنیم فرت تموم واقعا خسته نباشی دلاور

....
....
6 ماه قبل

وباز هم انتظار…..

me/
me/
6 ماه قبل

چرا کاهدونه …

Mamanarya
Mamanarya
6 ماه قبل

بچه ها قبول دارین با این ک کمه ولی ب زبون قباد ک پیش میره جذابیتش ۵ هیچ از وقتی ک زبون حوراست بیشتره؟
این پارت باحال بود منتظر ادامه شم 😍

نازنین
نازنین
6 ماه قبل
پاسخ به  Mamanarya

دقیقا حداقل تکراری نیست حورا یاداره درس میخونه یافکر می‌کنه یا خوابه….حقشه هر بلایی هم سرش میاد خود کرده را تدبیر نیست

ساحل
ساحل
6 ماه قبل

بله الان چی شد

صدیقه
صدیقه
6 ماه قبل
پاسخ به  ساحل

فرت تموم شد عزیزم مگه ندیدی 😁😁

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x