رمان حورا پارت 266

4.2
(201)

 

 

 

 

 

 

بعدی و بعدی را هم خواندم:

«شماره‌هامو بلاک کردی!»

«پیامکامم برات دریافت نمیشن، مگه کجایی؟»

 

شک داشتم قباد بود یا نه، اما آنطور که میگفت «کجایی» حسی محکم به سینه‌ام چنگ میزد و میگفت که قباد است.

فکر نکنم حس ششمم اشتباه کند!

 

به سراغ پیامک‌های بعدی رفتم:

«حورا جواب بده، نگرانتم»

«ببین، حق داری، زندگی که با دخالت بقیه به گوه کشیده شد رو حق داری تحمل نکنی»

«میدونم مقصر بودم، میدونم گند زدم، نابودم حورا…برگرد»

 

قلبم چنان به سینه میکوبید و هیجان داشت که همانطور به خواندنشان ادامه دادم:

«دلتو شکوندم، مچاله‌ش کردم، تحقیرت کردم، اذیتت کردم، که کاش میکشتی منو تا نکنم»

«کاش نابودم میکردی، کاش نیستم میکردی تا الان مثل سگ پشیمون نباشم»

«حورا»

«دارم میمیرم از نگرانی اینکه نمیدونم کجایی»

«حداقل یه خبر بده، یه خبر به یکی دیگه، به کسی، به کیمیا»

 

 

این پیام‌ها برای مدتی پیش بود، بعد از ان ارتباطات کوتاه و مقطع منو کیمیا که دیر به دیر با حالت رومینگ متصل میشد، و بعدش که من دیگر موبایل را خاموش کردم و در بیخبری ماندم تا ذهنم ارام بگیرد.

 

باز هم پیامک بود، از روزهای دیگر، حرف زده بود، از بلایی که سر مادرش امد، از وضعیت ذهن و روانش که به گفته‌ی خودش بخاطر نبود من از هم پاشیده است.

 

باید باور میکردم؟ بعد از ان همه تحقیر، ان همه کوچک شدن، اذیت شدن، ارزشش را داشت باورش کنم؟

 

خواستم باقی پیامک‌ها را بخوانم که گوشی در دستم لرزید و شماره‌ای روی صفحه نقش بست، رنگ از رخم پرید، همان شماره بود که بی جواب گذاشتم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 201

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20230622 120956 438

دانلود رمان بوی گندم pdf از لیلا مرادی 5 (1)

6 دیدگاه
خلاصه رمان: یه کلمه ، یک انتخاب و یک مسیر میتواند گندمی را شکوفا کند یا از ریشه بخشکاند باید دید دختر این داستان شهامت این را دارد که قدم در این راه بگذارد قدم در یک دنیای پر از تناقض که مجبور است باهاش کنار بیاید در صورتی که…
IMG 20231120 000803 363

دانلود رمان بخاطر تو pdf از فاطمه برزه کار 5 (1)

1 دیدگاه
    رمان: به خاطر تو   نویسنده: فاطمه برزه‌کار   ژانر: عاشقانه_انتقامی     خلاصه: دلارام خونواده‌اش رو تو یه حادثه از دست داده بعد از مدتی با فردی آشنا میشه و میفهمه که موضوع مرگ خونواده‌اش به این سادگیا نیست از اون موقع کمر همت میبنده که گذشته…

رمان بوسه گاه غم 4 (2)

14 دیدگاه
  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده،…
رمان افگار

دانلود رمان افگار جلد یک به صورت pdf کامل از ف -میری 4.3 (6)

2 دیدگاه
  خلاصه: عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به…
IMG 20240620 153509 151

دانلود رمان غیث به صورت pdf کامل از مستانه بانو 2.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…» «غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن… گذشتن و به…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۵ ۱۴۰۲۴۳۳۱۴

دانلود رمان در حسرت آغوش تو pdf از نیلوفر طاووسی 5 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :     داستان درباره ی دختری به نام پانته آ ست که عاشق پسری به نام کیارشه اما داستان از اونجایی شروع میشه که پانته آ متوجه میشه که کیارش به خواهرش پریسا علاقه منده و برای خواستگاری از پریسا پا به خونه ی اونها میذاره…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
SaBa
SaBa
3 روز قبل

وای یعنیا جون به لب میکنه این سایت تا قشنگ یه رمانی رو بذاره

Mamanarya
Mamanarya
3 روز قبل

شاید باورتون نشه ولی من دیشب خواب این رمان رو دیدم😐
خواب دیدم قباد میره ولی چیزی تو بیمارستان جا میزاره اون ک میره وحید ب حورا خبر میده بیاد پیش کیمیا بعد قباد میاد وسیله هه رو برداره حورا رو میبینه🫠😐
نمیدونم ولی حس میکنم این رمان خلم کرده😂😂😂

سارا
سارا
3 روز قبل

ای بابا حالا ۲۰ پارت میخواد حورا پیامک بخونه وتماس رو تصمیم بگیره جواب بده یا بی‌جواب بزاره یا ریجگت کنه بیابده من گوشیوکارویکسره کنم احمق که حتی قدرت تصمیم گیریتم ثبات نداره

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x