رمان حورا پارت 323 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

آبیِ آب تکان میخورد و نور آفتاب رویش میرقصید. بار دیگر نفس عمیقی کشیدم، نیاز به این هوای تازه داشتم و به نوعی ممنونش بودم که پیشنهاد بیرون رفتن داد، اما این را بازگو نمیکردم، لج کرده بودم!

 

_ این چند ماه…چیکارا کردی؟

 

نگاهم را از آب گرفتم و به او دادم، سرش پایین بود و با عذاب وجدان آشکاری پرسید:

 

_ با زخم‌هایی که زده بودی دست و پنجه نرم میکردم!

 

چشم بست، نفس عمیق کشید، و لبخند زد و به چشمانم خیره شد.

 

_ معذرت میخوام…کاش میشد زمانو به عقب برگردونم و همه چیو تغییر بدم!

 

پوزخندی زدم:

 

_ میدونی چرا همچین چیزی نمیشه؟

 

منتظر نگاهم کرد، ادامه دادم:

 

_ چون اگه انقد راحت بود که به گذشته برگردیو اتفاقات رو تغییر بدی دیگه هیچوقت عذرخواهی و ناراحتی معنایی نداشت، یا شاید حتی یه اتفاق بدتر و ناخوشایند‌تر از قبلی میوفتاد…

 

کمی روی میز خم شدم:

 

_ پس جای این حرفا و ای کاش گفتنا به فکر این باش که قراره پس فردا بعد زایمانم چه غلطی کنی! چون من نمیخوام پیش تو بمونم قباد، اینو تو کله‌ت فرو کن!

 

چیزی نگفت، من هم دوباره به منظره چشم دوختم تا وقتی که گارسون سفارشاتمان را آورد. با لذت مشغول خوردن شدم، ترش و خنک بود. باب میلم!

 

_ چیز دیگه‌ای نمیخوای؟

 

سر به طرفین تکان دادم و قاشق دیگری از بستنی رویش را به دهان بردم.

بعد از آنجا کمی در پارک قدم زدیم، روی نیمکت نشستیم و هر از گاهی هم سوالات تکراری میپرسید.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 142

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قاب سوخته به صورت pdf کامل از پروانه قدیمی

    خلاصه رمان:   نگاه پر از نگرانیم را به صورت افرا دوختم. بدون توجه به استرس من به خیارش گاز می زد. چشمان سیاهش با آن برق پر شیطنتش دلم را به آشوب کشید. چرا حرفی نمی زد تا آرام شوم؟ خدایا چرا این دختر امروز دردِ مردم آزاری گریبانش را گرفته بود؟ با حرص به صورت بیخیال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آدم و حوا pdf از گیسوی پاییز

  خلاصه رمان :   نمی دانی که لبخندت خلاصه ای از بهشت است و نگاه به بند کشیده ات ، شریف ترین فرش پهن شده برای استقبال از دلم ، که هوایی حوا بودن شده …. باور نمی کنی که من از ملکوت نگاه تو به عرش رسیدم …. حرف های تو بارانی بود که زمین لم یزرع دلم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قمار جوکر
دانلود رمان قمار جوکر به صورت pdf کامل از عطیه شکری

    خلاصه رمان قمار جوکر :   دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟ چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن! – مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من! پسرک جوکر پشت دست دختر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلبر طناز من
دانلود رمان دلبر طناز من به صورت pdf کامل از anahita99

      خلاصه رمان دلبر طناز من :   به نام الهه عشق و زیبایی یک هویت یک اصل و نسب نمی دانم؟ ولی این را میدانم عشق این هارا نمی داند او افسار گسیخته است روزی به دل می اید و کل عقل را دربر میگیرد اما عشق بهتر است؟ یا دوست داشتن؟ تپش قلب یا آرام زدن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دونه الماس
دانلود رمان دونه الماس به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان دونه الماس :   اميرعلی پسر غيرتی كه سر ناموسش اصلاً شوخی نداره و پيچكش می افته دست سروش پسره مذهبی كه خيال رها كردن نامزدش رو نداره و اين وسط ياسمن پيچکی كه دلش رفته واسه به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نازنین
نازنین
9 روز قبل

حالم بهم خورد هیچ چیز تازه ای نداره همش تکرار مکررات

Siii@★
Siii@★
9 روز قبل

وای انقد زیاد بود مخم هنو داره سوت میکشه😨

ترانه
ترانه
9 روز قبل

چندش😑😒

Mamanarya
Mamanarya
9 روز قبل

آب آبی🫤 آب بنفش هم مگه داریم🤔😁

Mamanarya
Mamanarya
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
8 روز قبل

ن همه ک مث حورا خانوم دنیا دیده نیستن😂

یاس
یاس
10 روز قبل

تکراری، تکراری و باز هم تکراری!

Arsmesh
Arsmesh
10 روز قبل

چقدر پر ماجرا بود لامصب

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x