رمان حورا پارت 324 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

در نهایت به سمت ماشین برگشتیم، در را برایم باز کرد و کمک کرد بنشینم.

به سمت روستا حرکت کرد، میان راه دستش روی دستم نشست، منتظر نگاهش کردم، فکر کردم کاری داشته باشد اما به ارامی فقط دستم را گرفت و به رانندگی‌اش ادامه داد.

 

با اخم و تخم خواستم دستم را پس بکشم که محکم گرفتش:

 

_ لطفاً… کاری ندارم، فقط بذار حس کنم که هستی!

 

با اخم نگاهش کردم، خوشم نمی‌امد دستش روی پایم باشد، پس دستم را کنار صندلی انداختم تا با ان چند انگشتی که نوازش میکرد کارش را کند.

 

حوصله‌ی بحث نداشتم، خسته بودم و دلم خواب میخواست.

تا رسیدن به خانه‌ی خاله حلیمه هم موزیک گوش دادیم و دستم نوازش شد، حس بدی نمیگرفتم اما دوست نداشتم که حس خوب هم بگیرم!

 

حس این را داشتم که سعی میکند من را خر کند، اما کور خوانده بود، محال بود اجازه دهم بار دیگر آزارم دهد!

 

 

ماه هشتم بارداری داشت طی میشد و همچنان قباد اینجا بود، محمد هم رفت و آمدش را بیشتر کرده و گاهی سر میزد، وقتی قباد خواست مخالفت کند، یک کلام جوابش را دادم که:

 

_ وقتی میخوای حال منو خوب کنی، بهتره اینم در نظر بگیری که محمد دوست منه و حرف زدن باهاش حالمو خوب میکنه!

 

خفه خوان گرفت و جز نگاه‌های خصمانه دیگر چیزی نداشت برای مخالفت.

ماه هشتم بارداری هم تمام میشد و دیگر شهریور نزدیک بود، انتخاب رشته هم چند روز دیگر بود و قرار شد کیمیا برایم انجام دهد.

 

_ میشه انقدر راه نری؟

 

آرام گفتم، نگاهی به سمتم انداخت و گفت:

 

_ دکترتو عوض کرده بودی و من احمق نفهمیدم که بیام سراغ این دکتر…یادمه روزایی که دوست دخترم بودی مشکلی داشتی میومدی اینجا، بعد ازدواج دکتر عوض شد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 188

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کام بک pdf از آنید 8080

  خلاصه رمان : کام_بک »جلد_دوم فلش_بک »جلد_اول       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهره اعتماد

    خلاصه رمان :     هدی همت کارش با همه دخترای این سرزمین فرق داره، اون یه نصاب داربست حرفه ایه که با پسر عموش یه شرکت ساختمانی دارن به نام داربست همت ! هدی تمام سعی‌اش رو داره میکنه تا از سایه نحس گذشته ای که مادر و پدرش رو ازش گرفته بیرون بیاد و به گذشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانتور pdf از گیتا سبحانی

  خلاصه رمان :       دنیا دختره تخسی که وقتی بچه بود بیش فعالی شدید داشت یه جوری که راهی آسایشگاه روانی شد و اونجا متوجه شدن این دختر یه دختر معمولی نیست و ضریب هوشی بالایی داره.. تو سن ۱۹ سالگی صلاحیت تدریس تو دانشگاه رو میگیره و با سامیار معتمدی پسره مغرور و پر از شیطنت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تب pdf از پگاه

  خلاصه رمان :         زندگی سه فرد را بیان می کند البرز ، پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود . زندگی ای پر از فراز و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریکاوری
دانلود رمان ریکاوری به صورت pdf کامل از سامان شکیبا

      خلاصه  رمان ریکاوری :   ‍ شاهو یه مرد کورد غیرتیه، که به جز یه نفر خاص، چشماشو رو بقیه دخترا بسته و فقط اونو میبینه. اما اون دختر قبل از رسمی شدن رابطشون میزنه زیر همه چیز و با برادر شاهو ازدواج میکنه و این اتفاق باعث میشه که اون از همه دخترا متنفر بشه تا

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡Artemis♡
♡Artemis♡
9 روز قبل

واقعا بع نظر خودت این حجم از پارت اصلا ارزش اینو داری بزاریش؟ خوب این چیه یه چسه پارت مسخرشو در اوردید همتون دیگه یکم پارتاتونو بلند کنید

پرنسس حورا
پرنسس حورا
9 روز قبل

دیگه حوصله شو ندارم
قباد نه مخفیانه زن گرفت نه دست بزن داره نه فحش داده نه بی عرضه‌س نه معتاده نه دزده نه رفیق بازه نه بیکاره نه خسیسه نه ولخرجه نه عصبیه نه دیکتاتوره نه مث خانوم پنهون کاره و بی ادبه که اگهههه هر کدوم از ایناهم بود باز راه حل و درمان داشت…ببخشید پرنسس که خدا یه آدم بی نقص واسه شما خلق نکرد تا در گذشته بیشتر بتونید نون روغنیو و شلیل و گردو بخورین‌

me/
me/
پاسخ به  پرنسس حورا
8 روز قبل

فک کنم رمان رو از وسطا خوندی 😂🤦‍♀️

پرنسس حورا
پرنسس حورا
پاسخ به  me/
8 روز قبل

اشتبا فک میکنی

نام نامدار
نام نامدار
پاسخ به  پرنسس حورا
8 روز قبل

اتفاقا هم بی عرضه است هم عصبیه هم دیکتاتوره

.....
.....
پاسخ به  پرنسس حورا
8 روز قبل

قباد خیلییییی حورا رو بعد ازدواج با لاله اذیت کرد خیلیییی تحقیرش کرد خیلییییی
اگه نقدی به حورا وارده به خاطر رفتارش با قباد نیست چون خیلی داره با لطافت واقعا رفتار میکنه با قباد

فاطمه
فاطمه
پاسخ به  پرنسس حورا
8 روز قبل

همچین اینطورم نیست اونم واسه اینکه حورا رو زجر بده خیلی کارا کرد

پرنسس حورا
پرنسس حورا
پاسخ به  فاطمه
7 روز قبل

بالفرض آره کرد! ولی نه “میکنه” نه “خواهد کرد”
چرا وقتی آدما عوض شدن عاقل شدن، عوامل شر حذف شدن خود آدم ول کن نباشه؟ طلاق مال زوج هاییه که امیدی به تغییرشون نیست که اونم تشخیصش کار مشاوره.
آخه مگه بچه بازیه که نه بیا طلاق بگیریم من قهرم تو یه زمانی بهم بی‌توجهی کردی، بجاش به زنی که من برات گرفتم توجه کردی😑.. بعدشم تو برو دنبال زن جدید من شوهر جدید دخترمم پیش ناپدری و ماجراهای دیگه..
واقعا وقتی انقدر سواد مردممون در رابطه کمه، سواد بقیه در مشاوره هم کمتر؛ عجیب نیست که از هر ۱۰ ازدواج، نصف بیشتر به طلاق ختم میشه. زندگی هایی دیدم درمان شدن که اینا یک دهمشم نیست.
چون فقط دو اشتباه خیلی ساده قباد و حورا رو به اینجا رسوند. پنهون کاریه حورا /لجبازی قباد
حالا داره لجبازی حوراهم بهش اضافه میشه

آخرین ویرایش 7 روز قبل توسط پرنسس حورا
دسته‌ها
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x